صنعت بانکداری ایران با چالشهای متعددی روبرو است که از ناترازی گسترده بانکها تا ثبت داراییها و سودهای غیرواقعی را شامل میشود. یکی از مهمترین مشکلاتی که سیستم بانکی کشور را تحت تأثیر قرار داده، ناترازی بانکها است. این ناترازی دلایل مختلفی دارد که برخی از آنها شامل تسهیلات تکلیفی و وامهایی است که به شرکتهای زیرمجموعه بانکها داده میشود.
به گزارش بانکداری ایرانی؛ بخش قابل توجهی از ناترازی، بهویژه در بانکهای دولتی، ناشی از بدهی دولت به این بانکها و تسهیلات تکلیفی است. بر اساس قوانین بودجه یا برنامههای توسعه، این بانکها ملزم به ارائه تسهیلاتی هستند که ترازنامه آنها را تضعیف کرده است. این وضعیت باعث ایجاد عدم تعادل بین داراییها و بدهیهای بانکها شده و به شکل قابلتوجهی جریان نقدینگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
یکی دیگر از معضلات اصلی بانکهای ایران، مسئله "انجماد داراییها" و عدم جریان نقدی کافی است. داراییهای بانکها به دلیل رکود اقتصادی، عدم فروش مستغلات، عدم بازپرداخت بدهیهای دولتی، و سهم بالای مطالبات غیرجاری بانکها، بهعنوان داراییهای منجمد شناخته میشوند. این مسئله باعث شده تا درآمدزایی از داراییهای بانکها دچار اختلال شود و جریان نقدی در ترازنامهها کاهش یابد.
این شرایط، به ایجاد پدیدهای به نام "داراییهای موهوم" منجر شده است. داراییهای موهوم به اقلامی اطلاق میشود که در ترازنامه بانکها ثبتشدهاند، اما در واقع ما به ازای خارجی ندارند. بهعنوان نمونه، مطالبات سوخت شده که بهاشتباه بهعنوان جاری یا معوق فرض شدهاند، یا مستغلاتی که با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی ثبتشدهاند، نمونههایی از این داراییهای موهوم هستند. این داراییها عمدتاً به دلیل ضعف نظارت بانک مرکزی و عدم دقت حسابرسان و مدیران بانکها به وجود آمدهاند.
از دیگر عوامل ناترازی بانکها میتوان به تسهیلاتی اشاره کرد که بانکها به خود یا شرکتهای وابسته به خود بدون رعایت ضوابط پرداخت کردهاند. این تسهیلات، اکنون به صورت غیرجاری درآمده و در ترازنامه به عنوان دارایی ثبتشدهاند، اما در واقعیت هیچ ارزشی ندارند. این وضعیت باعث ایجاد شکاف بیشتر بین دارایی و بدهی بانکها شده و مشکلات ناترازی را تشدید کرده است.
علاوه بر این، مسئله "سود موهوم" نیز چالشی جدی برای بانکها است. بانکها در برخی موارد، سودهایی را شناسایی و ثبت میکنند که واقعی نیست و بر اساس بدهیهای نادرست ثبتشدهاند. این سودهای موهوم، در نهایت منجر به تقسیم سودی میشود که پشتوانه واقعی ندارد و وضعیت مالی بانکها را بیش از پیش تضعیف میکند.
در نهایت، بانکهای ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بانکهای سالم، بانکهای ناسالم قابل اصلاح، و بانکهای ناسالم غیرقابل اصلاح. بانکهای سالم آنهایی هستند که دارای سود انباشته مناسب و کفایت سرمایه بالای ۸ درصد هستند. دسته دوم، بانکهایی هستند که با وجود ناترازیهای جزیی، با اقدامات مناسب مانند افزایش سرمایه قابل اصلاح هستند. اما دسته سوم شامل بانکهایی است که زیان انباشته سنگینی دارند و کفایت سرمایه آنها منفی است. این بانکها عملاً ورشکسته بوده و نیاز به تصمیمگیریهای فوری دارند.
نکته مهم این است که مشکل سود موهوم در هر سه دسته بانکها مشاهده میشود و بانک مرکزی باید با اصلاح قوانین و مقررات، این چالش را به طور جدی مورد توجه قرار دهد تا سلامت مالی سیستم بانکی حفظ شود.