بانکداری ایرانی-شاید باورکردنی نباشد اما برخی ورزشکاران به دلایل مختلف، دچار ترس از موفقیت هستند.
به گزارش ایسنا، پرسشی که مطرح میشود این که آیا واقعا ترس از موفقیت وجود دارد؟ چگونه ممکن است کسی از این حس فوق العادهای که پیروزی با خود به همراه دارد هراس داشته باشد؟ این ترس باعث میشود تا افراد از دستیابی به اهداف و رویاهایشان دور شوند درحالی که به نظر می رسد ترس از شکست خیلی منطقیتر از ترس از موفقیت است!
بر اساس این مطلب که از سوی مسلم محمدی تحصیل و افسانه صنعتکاران تهیه و توسط فدراسیون پزشکی ورزشی در اختیار ایسنا قرار گرفته به دلایلی که باعث این نوع ترس در افراد می شود اشاره شده است.
تغییر به خودی خود ترسناک است. بدون تغییر و بدون فکر زندگی کردن به نظر راحتتر میرسد چرا که تغییر ما را به دنیای ماجراجویی و هیجان میبرد که بسیار پیچیده است.
عامل دیگر ترس به توقع ایجاد شده از ورزشکار پس از کسب موفقیت مربوط میشود و این انتظار میرود که مجددا موفقیت به دست آمده تکرار شود و این روند ادامه داشته باشد؛ ایجاد یک سطح روانی جدید که متفاوت از سطوح قبلی بوده و ورزشکار کاملا نسبت به آن هوشیار است و میداند که دیگران نظارهگر و منتظر موفقیت دوباره وی هستند.
موفقیت باعث میشود سطح ورزشکار همیشه بالاتر برود؛ مثلا زندگی عادی و رفتار معمول دیگر پاسخگو نیست و وی مجبور به تغییر معیارها و روشهای ساده زندگی به روشهای جدید است.
پس از کسب موفقیت ورزشکار، زندگی دیگر راحت و آرام نیست. قهرمانان و هنر پیشهها این گلایه را به عنوان بزرگترین شکایت مطرح میکنند. آنها از این شاکی هستند که دیگر هیچ زندگی خصوصی ندارند و همه جا مورد توجه و زیر ذره بین قرار میگیرند و برای امنیت مالی و جانی خود همیشه دچار نگرانی هستند.
آنها همیشه از خود می پرسند که آیا دوباره می توانم انجامش دهم؟ همیشه با خود میگویند که شاید اولین موفقیتم اتفاقی بود و شاید اگر بار دوم موفق نشوم مردم بگویند که بار اول هم اتفاقی بود که این فشار را برای مسابقه دوم زیاد میکند و حتی ارزش موفقیت در مرحله اول را برایش پایین میآورد.
عامل دیگر این است که ورزشکار دچار تغییرات زمانی میشود و زمان کمتری خواهد داشت چرا که برای حفظ سطح اول در مسابقات بعدی احتیاج به زمان بیشتری برای توجه به جزئیات دارد.
دیگران از ورزشکار توقع دارند که یک سبک داشته باشد. از ستارههای مشهور توقع میرود که صاحب استایل و امضا باشند که در صورت موفقیت از آنها این توقع میرود که در موفقیت جدید رفتار درستی بروز دهند.
بالا ماندن و موقعیت بالا را حفظ کردن به مراتب سختتر از به مرتبه بالا رسیدن است. درست است که یک ورزشکار موفق شده اما تکرار موفقیت سختتر به نظر میرسد و زمان بیشتری میطلبد و باید برنامه ریزی بیشتری داشته باشد و در عین حال با توجه به محدودیتها و اجبارهای جدید تمرکز بیشتری لازم است تا بتوان همان جایگاه را حفظ کرد.
عامل دیگر اینکه وقتی از دیگران جلو میزند دشمنان بیشتری خواهد داشت. شاید خیلیها از موفقیت یک ورزشکار خوشحال شوند اما ممکن است بعضی جبهه بگیرند و روی دیگری از خود نشان دهند.
موفقیت ورزشکار ممکن است او را محدود میکند؛ مثلا وقتی یک هنر پیشه بهترین هنر خود را در یک نقش ارائه میدهد، همیشه با آن نقش در خاطر مردم به یاد میماند و باید بتواند مدیریت شغلی داشته باشد.
مورد پایانی نیز اینکه موفقیت دید ورزشکار نسبت به خودش را تغییر میدهد. همیشه فکر می کند آیا می تواند در چیزی موفق باشد؟ شاید حتی شایستگی را در خودش نمیبیند! شاید دیگران به وی گفته بودند که لایق پیروزی نیست اما خودش حداقل می دانسته که یک فرد متوسط است. زمانی که یک ورزشکار به موفقیت دست مییابد مردم از وی راهنمایی رهبری و الگو بودن را طلب میکنند و این گونه است که نظرش راجع به خودش برای همیشه عوض میشود.