*بحث استعفای رئیسجمهور حرف دشمنان ایران و حاکمیت و نظام است. برای اینکه رئیسجمهور یک سال نیست که با ۲۴ میلیون رأی مردم روی کار آمده است. بسیاری از رأیدهندهها، از رئیسجمهور گله دارند، ولی موافق استعفای رئیسجمهور نیستند، چون با استعفای رئیسجمهور کشور عملا به بحران واقعی میرود. ضمن اینکه افراد یا گروههای خواهان استعفای رئیسجمهور، گروههای ریشهداری نبودند یا پایگاهی ندارند، مثل مؤتلفهایها یا پایداریها. البته این وسط، بعضی از نظامیها هم این حرف را گفتند، اما بعد از ملاقات رئیسجمهور با رهبری، حرفشان را پس گرفتند و منکر شدند و اگر چنین چیزی گفته بودند، سریع اصلاح کردند.
*آقای رئیسجمهور یکی، دو بار از وزرای خود گله کرد. یک بار آمد و گفت: روزه سکوت گرفتهاید. یک روز گفت: اگر نمیتوانید کار کنید، چنین و فلان. فکر میکنم رئیسجمهور از بخشی از کابینه خود ناامید شده بود. شنیدهام قبلا از اصلاحطلبان هم گلهمند بودند که از من حمایت نمیکنند. این در حالی است اصلاحطلبان مثل گذشته حامی رئیسجمهور هستند. ممکن است بخش زیادی از اصلاحطلبان، منتقد رئیسجمهور باشند، اما مخالف او نیستند. یعنی به عملکرد رئیسجمهور و وزرای کابینه معترضاند. من نمیدانم آقای روحانی با وزرا و کارگزارانش رودربایستی دارد؟ اوضاع دست خودش است و خودش میتواند اوضاع را برگرداند.
*راهکار خروج از بحران، ترمیم کابینه البته با افرادی کاردان و امتحانپسداده است، چراکه تأخیر در ترمیم، کار را به جایی رساند که صدای مجلس هم درآمد. اصل مجلس را میگویم نه خیلی از نمایندگان فعلی که شاید نشود روی آنها حساب کرد. برای اینکه میبینیم یکباره چند استیضاح مطرح میکنند و در میانه کار به هر دلیلی کنار میکشند. بیتعارف این موضوع آبروی مجلس را هم میبرد. باید به نمایندگان گفت مردم که نگفتند استیضاح کنید. وقتی به اینجا رسیدید و استیضاح کردید، چرا پس میگیرید؟
*به نظرم آقای رئیسجمهور باید بروند مجلس درباره شرایط شفافتر با نمایندگان و مردم صحبت کنند. اخیرا ایشان گفتند من ۲۴ میلیون رأی داشتم، از امروز نماینده ۸۱ میلیون نفرم. من میگویم همان ۲۴ میلیون. مگر کم است؟ صریح و باقدرت صحبت کنند و شرایط را براى مردم و نمایندهها بیان کنند.
*الان ترمیم کابینه دو جهت دارد؛ یک جهت افرادی که خوب عمل نکردند و باید بروند و یکی جهت وزرایی که ظاهرا بنا به دلایل کاری یا اختلاف نظر با بخش دیگر در کابینه، نمیخواهند بمانند، زیرا وزرایی را سراغ دارم که چندینبار استعفا دادهاند، اما رئیسجمهور نمیپذیرد. چه اشکالی دارد که اگر نمیخواهد بماند، برود و کس دیگری بیاید. چندى پیش در مراسم بزرگداشت برادر آقای ناطقنوری مسئولی به یکی از دوستان گفته چهار بار استعفا دادهام و آقای روحانی قبول نمیکند. وقتی کسی استعفا میدهد، اگر اختلاف در فکر یا نوع کار است، باید راهحل پیدا کنید، اگر نمیشود، باید استعفا را بپذیرید، وقتی نمیپذیرید مشکلات مضاعف میشود.
*اگر اصلاحطلبان یا حامیان آقای روحانی نقد و حرف دارند، برای خودشان نیست. میگویند فضای جامعه با عملکرد بعضی از وزرا و همچنین برخى مدیران ارشد در سطح استانها منفعل شده است. مدیرانی که باید همراه مردم باشند، نیستند. بعضی از استانها نیز فضای خوبی ندارند. در خیلی از استانها، حامیان دولت و اصلاحطلبان میگویند این مسئولی که گذاشتهاند اصلا با دولت نیست یا بعضا نوکر نمایندههاست! یا تحرکی در کار ندارند. خب این مسائل است که حامیان را منتقد و مردم را ناراضی میکند.
*معتقدم دفتر رئیسجمهور و مشاوران باید بهتر عمل کنند. آقای روحانی در دوره اول، بعد از دو ،سه ماه یک جلسه با اصولگراها و سپس یک جلسه هم با سران اصلاحطلب گذاشتند. نمیگویم به حرفهایی که زده شد، عمل کرد؛ اما حداقل این دو جریان در آن جلسات، نظرات، ایدهها و نقدهایشان را بیان کردند. در دولت دوم اصلا این اتفاق نیفتاد؛ نه اصولگراها و نه اصلاحطلبان دیداری نداشتند. بعد هم متأسفانه نقل شد (انشاءالله که دروغ باشد) برخی گفتهاند «اصلاحطلبها که نقش زیادی نداشتند، این اصولگرایان معتدل بودند که آقای روحانی را آوردند». اصولگرایان خودشان کاندیدا داشتند و به روحانی رأی ندادند. بله یکسری متعادلان همراه، اما بسیار اندک بودند. پس بیانصافی نکنیم.
*اصولگراها با نیرویی مثل علی لاریجانی که از تفکر نسبتا متعادل و توانمندیهای بالا و مدیریت خوبی برخوردار است، طوری عمل میکنند که مانند آقای ناطقنوری شود. آقای ناطق یک چهره قوی و نیرومند بود که الان هم مورد احترام همه جریانهاست. معتقدم هنوز میشود از آقای ناطق استفاده کرد؛ ناطق را عملا اصولگراها از دست دادند.