بانكداري ايراني ـ اقتصاد بخش عمومی زیر شاخهای از علم اقتصاد است که به بررسی سیاست دولت از طریق تمرکز بر شیوههای اقتصادی مؤثر و عادلانه میپردازد.
این شعبه علم اقتصاد، چون با تجزیه و تحلیل فعالیتهای اقتصادی دولتها سر و کار دارد، نوعی ارتباط و اهمیت سیاسی نیز پیدا کرده است. در حال حاضر، بخش قابل توجهی از ادبیات اقتصادی در سطح نظری و مجموعهای از توصیههای سیاستگذاری در سطح اجرایی به اقتصاد بخش عمومی مربوط است.
اقتصاد بخش عمومی مطالعهٔ خطمشی اقتصاد، از طریق تأکید گسترده و توجه ویژه بر موضوعاتی همانند وضع مالیات و نحوهٔ درآمدها و هزینههای دولت است.
در این ارتباط دو محور بیشتر مورد توجه است؛ تجزیه و تحلیل هزینههای بخش عمومی، و ارزیابی درآمدهای آن بخش.
این شاخه از علم اقتصاد درصدد پاسخگویی به موضوعاتی نظیر دلایل شکست بازار ناشی از پیامدهای خارجی و تعیین سیاستهای مطلوب امنیت اجتماعی و اقتصادی است.
به بیان دیگر اقتصاد عمومی از طریق تهیه چارچوبی به تصمیمگیری در خصوص نحوهٔ مشارکت دولت در بازاریابی اقتصادی و تعیین محدودهٔ حد و مرز این نقش میپردازد.
اقتصاد بخش عمومی مؤلف نظریهٔ رفاه اقتصادی است و اساساً در پی ابزاری است تا بتواند رفاه اجتماعی و اقتصادی را ارتقا دهد.
در مطالعه بخش عمومی، اقتصاددانان اثباتی به گستره اقدامات دولت و نتایج سیاستهای مختلف آن توجه دارند. اقتصاددانان دستوری میکوشند سیاستهای جایگزین را که امکان اتخاذ دارند، ارزیابی کنند.
به گزارش میزان، از زمان آدام اسمیت، نظریه اقتصادی بر نقش بازارهای خصوصی در عرضه کارای کالاها تأکید کردهاست. با این حال، اقتصاددانان درصدد شناخت محدودیتهای مهمی هستند که در شایستگی بخش خصوصی برای ایجاد پیامدهای کارا و رسیدگی به نیازهای مشخص اساسی اجتماعی، وجود دارد.
تلاش برای اصلاح شکستهای بازار به افزایش نقش دولت در اقتصاد بازار انجامیده است.