بانكداري ايراني - روزنامه اعتماد در گفت وگویی با امیر محبیان تحلیلگر سیاسی، نوشت: یکی از مشکلات جدی در فرهنگ عمومی ما فقدان فرهنگ گفتوگویی است که در نهایت مفید واقع شود.
در گزیده ای از این گفت وگو آمده است: امیر محبیان، تحلیلگر و استاد دانشگاه و اصولگرا معتقد است در امر گفتوگو میان دو جناح کشور تعجیل صورت گرفته است و به این دلیل که هنوز حرکت زمینهسازی نشده تنها حرکتهای سطحی و بیسرانجام اتفاق میافتد که خود به سابقه بدی برای گفتوگوهای آتی تبدیل خواهد شد.
**آیا پیشنهاد گفتوگوی ملی یک ضرورت محسوب میشود؟ پیشزمینههای لازم برای تحقق این موضوع را فراهم میدانید؟
گفتوگو همیشه پیشنهاد خوبی است اما در هر گفتوگویی ابتدا باید مفاهیم دقیق باشد. وقتی میگوییم گفتوگوی ملی باید مشخص شود منظور از ملی چیست؟ آیا طبقات و بخشهای ملت قرار است با هم گفتوگو کنند؟ آیا مردم با حاکمیت قرار است گفتوگو کنند؟ یا بنابر آن چیزی که میشنویم پیشنهاد مبتنی بر گفتوگوی جناحهاست!؟ حال باید پرسید دستور کار این گفتوگوها چیست؟ تقسیم قدرت و مناصب؟
**گفتوگو چه تاثیری در فضای سیاسی دارد؟
یکی از مشکلات جدی در فرهنگ عمومی ما فقدان فرهنگ گفتوگویی است که در نهایت مفید واقع شود والا اینکه هر کس حرف خود را بزند و بهبودی در نهایت برای مردم و کشور ایجاد نشود، چه سودی دارد؟ به گمانم نخبگان سیاسی کشور تاکنون کارنامه خوبی در گفتوگو از خود نشان ندادهاند؛ اما نباید ناامید شد؛ ما اگر نتوانیم با هم حرف بزنیم، مشکلات حل نخواهد شد. گفتوگوها باید معطوف به حل مشکلات مردم باشد. این شرطی است که نباید فراموش شود.
**چه موانعی وجود دارد که این طرح پا نمیگیرد؟
گفتوگو شرایطی دارد. اول موضوع مشترکی که طرفین توافق نسبی بر سر اهمیت آن داشته باشند. والا وقتی دغدغهها یکی نباشد گفتوگویی پا نمیگیرد. دوم؛ اولویتها که باید تقریبا طرفین اولویت مشترکی را موضوع مورد بحث قایل باشند. سوم؛ افراد طرف گفتوگو باید وزن مشابهی در موضوع مورد بحث برای خود قائل باشند؛ گفتوگو بین طرفهای با وزن موثر اجتماعی نابرابر معنا ندارد؛ یا حداقل به تفاهم معقول نمیرسد.
چهارم؛ گفتوگو باید بر سر موضوعی باشد که برای مردم مهم باشد و به سوژه ملی تبدیل شود والا گفتوگوهای فرعی همیشه هست اما ماهیت ملی ندارد. پنجم؛ نتایج باید قاطع باشد والا نتایجی که در عمل دیده نشود سودی ندارد و صرفا نوعی تعارفات سطحی خواهد بود.
در نهایت اکنون سوال این است اگر فرضا جامعه روحانیت و مجمع روحانیون در موضوعی به توافق برسند آن مشکل اساسا حل خواهد شد و همه گروهها و جامعه تمکین خواهند کرد؟ در این زمینه شک و تردید وجود دارد.
**به نظر شما این گفتوگو در مورد چه موضوعاتی و با چه محورهایی باید صورت گیرد؟
هر گفتوگویی باید جامعه ما را یک گام به پیش ببرد و مشکلات مردم را رفع کند نه مشکلات شخصی و گروهی بازیگران سیاسی را!
**آیا لازم است برای گفتوگو از سوی هر دو طرف یا یک طرف پیش شرط تعیین شود؟
بستگی دارد؛ اگر توافق مقدماتی خود شرط پیشرفت گفتوگو باشد و تفاهم مقدماتی لازمه تفاهم نهایی باشد؛ حتما باید صورت بگیرد ولی روشن است تعلیق گفتوگو به تحقق امر محال موجب تعلیق گفتوگو خواهد شد.
**به نظر شما پیش شرط گذاشتن باعث دور شدن جناحها و عدم تحقق گفتوگو نمیشود؟
بعضی از شروط مبنایی است؛ یعنی بدون رفع ابهام در این مسائل اساسی گفتوگویی صورت نمیگیرد. شکاف ادراکی و ارزشی در این موضوع بسیار زیاد است؛ این ابهامات باید حل شود تا ارزشها به هم نزدیک شود؛ والا پریدن از روی مسائل موجب حل مساله نمیشود.
**آیا گفتوگو باید بر سر مشترکاتی همچون منافع ملی باشد؟
هر گفتوگو یا حرکتی باید با هدف، حل مشکل ملت باشد والا عنوان ملی صرفا بازی لفظی برای جایگزینی منافع شخصی به جای منافع مردم است.
**آیا میتوان بر سر اختلافات نیز بر سر میز گفتوگو نشست؟
در مورد همهچیز میتوان گفتوگو کرد به شرطی که به لوازم گفتوگو پایبند باشیم.
**اصلاحطلبان همواره موافق با گفتوگو بودند این پالسهای مثبت که از سوی اصولگرایان دیده میشود را چگونه تحلیل میکنید؟
طبیعی است آنکه قدرت ملموس را در دست ندارد و فشار روی خود احساس میکند؛ از گفتوگو برای کاهش فشار استقبال خواهد کرد. در میان اصولگرایان هم معلوم نیست این شوق فراگیر باشد. به گمانم تا حدودی اصلاحطلبان تلاش دارند با بزرگنمایی بعضی تمایلها اینگونه القا کنند که تقاضای گفتوگو از سوی رقیب است.
**آیا اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان یک جریان رقیب را حذف کرد؟
اصولگرایان هیچوقت در پی حذف رقیب نبودهاند اما متاسفانه بخشهایی از اصلاحطلبان با تند روی عملا وارد فرآیند خود حذفی شدند. اصولگرایان به چرخش حاکمان باور دارند و از آن استقبال کردهاند؛ موضع آقای ناطق در سال ٧٦ روشن بود. البته ممکن است در دو طرف افرادی مخالف گفتوگو باشند؛ اما اصولگرایان معمولا از منطق خود آنقدر مطمئن بودهاند که مخالف گفتوگو نبودهاند اما طبعا بنا بر اصول خود وارد بحثهای انحرافی که ماهیت براندازی دارد، نمیشوند.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،10،6