کد خبر: ۱۲۱۶۷۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - 19 December 2017
حدود یک سال از ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در امریکا می‌گذرد و او سعی می‌کند یک به یک حرف‌هایی که در دوره انتخاباتی خود به نحوی بیان کرده را تدوین کند و به شکل برنامه ارایه دهد.
 روزنامه اعتماد در گفت وگویی با قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه، نوشت: حدود یک سال از ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در امریکا می‌گذرد و او سعی می‌کند یک به یک حرف‌هایی که در دوره انتخاباتی خود به نحوی بیان کرده را تدوین کند و به شکل برنامه ارایه دهد.

در ادامه این گفت وگو آمده است: محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی امروز قرار است به ریاض سفر کند تا در مورد تحولات اخیر در مورد فلسطین بعد از اعلام تصمیم دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا در مورد شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسراییل، مشورت کند. عربستان طی دو هفته گذشته به دلیل آنچه از سوی برخی موضوع نرم و فقدان واکنش مناسب به تصمیم ترامپ عنوان شد، زیر تیغ انتقاد قرار دارد. در عین حال خبرهایی در مورد احتمال سفر محمود عباس به تهران و دعوت رسمی ایران از او مطرح شده است. محمود عباس پیش از این سال 2012 برای شرکت در اجلاس عدم تعهد به تهران آمده‌بود. تحولات پرونده فلسطین را در گفت‌وگوی «اعتماد» با قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه بررسی کردیم.

**چرا به نظر می‌رسد که عربستان سعودی موضع تند و محکمی علیه تصمیم اخیر ترامپ در مورد قدس اتخاذ نکرده است؟
موضع عربستان در مورد فلسطین یک موضع کلیدی و غیرقابل چشم‌پوشی است، فلسطینی‌ها یا هر کشور دیگری نمی‌تواند بدون حضور و مشارکت عربستان موضوع پرونده فلسطین را پیش ببرد. حتی امریکایی‌ها هم برای پیشبرد سیاست‌های خودشان در مورد فلسطین مجبور به کسب رضایت عربستان سعودی هستند. 

امروز اما عربستان در وضعیت خاصی گرفتار شده است؛ از یک سو خودش را درگیر جنگ در یمن کرده‌ و از سوی دیگر خواسته یا ناخواسته وارد یک رویارویی وسیع با ایران در منطقه شده است. امریکایی‌ها و اسراییلی‌ها از این فرصت مغتنم درگیری عربستان سعودی استفاده کرده‌اند و یک گام در جهت اهداف خودشان در زمینه فلسطین پیشروی کرده‌اند. دونالد ترامپ با این دیدگاه اقدام به اعلام قدس به عنوان پایتخت فلسطین کرده است که عربستان سعودی در شرایط حاضر امکان واکنش جدی به این قضیه را ندارد. اصلی‌ترین مناقشه در پرونده فلسطین، موضوع مالکیت و حاکمیت بر قدس شریف و منطقه بیت‌المقدس است. 

امریکایی‌ها بدون توجه به اینکه بر اساس توافق اسلو قرار بود که حاکمیت بر قدس، آخرین موضوع مورد مذاکره، پس از حل مشکلات دیگر باشد، با یک گام بلند این شهر را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت شناختند. به علت به‌هم‌ریختگی جهان عرب، ضعف دولت‌های عربی و بحران‌های داخلی در بسیاری از کشورها، مشکلاتی که عربستان در یمن با آن مواجه شد و اینکه برای برخی از کشورهای عربی مساله تهدید اسراییل به سرگرمی به موضوع ادعایی تهدید ایران شده است، فرصت چنین اقدامی در اختیار امریکا و اسراییل قرار گرفته است. 

قطعا عربستانی‌ها از این موضوع بسیار ناراحت و ناخرسند هستند. نباید تصور شود که عربستان منفعتی از این تصمیم می‌برد یا اینکه از چنین اقدامی خوشحال می‌شود. بیش از هر چیز به نظر می‌رسد عربستان در یک نقطه‌ای گیر کرده است؛ به دلیل اشتباه‌هایی که طی سال‌های اخیر مرتکب شده‌اند، خواسته یا ناخواسته ریاض درگیر یک موقعیت بسیار پیچیده و ناگزیر شده است. اینکه عربستان در این شرایطی که گیر کرده است راه برگشتی دارد یا نه، واقعا قابل پیش‌بینی و تحلیل نیست. در برابر تصمیم دونالد ترامپ در زمینه قدس، شرایط عربستان، به عنوان رهبر اصلی جهان عرب بسیار پیچیده‌تر از پرونده‌های دیگر است. حتی یک واکنش تند از سوی عربستان هم ممکن است عواقب بدتری برای فلسطینی‌ها داشته ‌باشد. 

فراموش نکنیم که تصمیم اشتباه جمال عبدالناصر، رهبر پیشین مصر در سال 1967 باعث شد که مرزهای آنچه امروز از سوی مصر به عنوان دولت اسراییل پذیرفته‌شده، بسیار فراتر از چیزی بشود که پیش از آن بود. در آن دوران جمال عبدالناصر قصد داشت با اقدام نظامی اسراییل را از بین ببرد، اما نهایتا نتیجه معکوسی گرفت. عربستانی‌ها هم طی سه سال گذشته تصمیم‌هایی گرفته‌اند که ممکن است نهایتا به ضرر آرمان فلسطین تمام شود، آنها به بهانه مقابله با نفوذ ایران جنگ یمن را شروع کرده‌اند، اما حالا برای موفقیت در این جنگ نیازمند کمک و حمایت امریکایی‌ها هستند و این نیاز ممکن است باعث شود مجبور به دادن امتیازهایی به طرف مقابل در زمینه پرونده فلسطین شوند. 

سعودی‌ها در این موقعیت حساس هنوز نمی‌دانند کدام مسیر را انتخاب کنند. اما نهایتا تصمیمی که عربستان اتخاذ کند، اثر مهمی روی این پرونده خواهد داشت، به خصوص که در جهان عرب دیگر کشوری باقی نمانده که از قدرت بالایی برخوردار باشد، دولت‌های قدرتمندتر و تندروتری مانند دولت قذافی در لیبی یا دولت الجزایر، یا از میان رفته‌اند یا مواضع‌شان تعدیل شده، دولت مصر با شرایط سختی در داخل کشور روبه‌رو است، دولت‌های عراق و سوریه عملا سرزمین‌های‌شان تحت اشغال امریکا است و با بحران‌های متعددی مواجهند. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هم با مساله ایران خودشان را سرگرم کرده‌اند.

**در این شرایط سفر محمود عباس به ریاض چه تاثیری می‌تواند بر تحولات داشته‌ باشد؟
در این میان محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی، سرنوشت شخص خودش و سرنوشت مردم فلسطین را در شرایط کنونی در گرو تصمیم عربستان می‌داند. او مجبور است به عربستان برود و از سیاست اعمالی عربستان سعودی با‌خبر شود. واقعیت این است که احتمال زیادی وجود دارد سیاست اعمالی عربستان با سیاست اعلانی آنها متفاوت باشد. عربستان مجبور است که خیلی پیچیده صحبت کند و در اظهارات رسمی خود جانب احتیاط را رعایت کند. 

دیدگاه ما در ایران به مساله فلسطین بیشتر دیدگاه تبلیغی است و بسیار از سیاست‌های اعلانی را عین سیاست‌های اعمالی برداشت می‌کنیم. در عین حال رسانه‌های ما گاهی اوقات در تفسیر و ترجمه مواضع عربی آنها را مستحیل می‌کنند و معانی دیگری منتقل می‌کنند که با واقعیت منطبق نیست . عربستان مجبور است در شرایط حساس ادبیات پیچیده و مبهمی را برای اظهارنظر در مورد پرونده قدس در پیش بگیرد و کلماتی به کار ببرد که در تمام پرونده‌هایی که در آن گرفتار هستند به صورت چند‌وجهی بهره‌برداری کنند. برای آنها موضوع یمن، مساله تهدید منطقه‌ای ایران و موضوع قدس اشغالی همه به عنوان مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته تلقی می‌شوند. 

حالا سفر محمود عباس به ریاض به او کمک خواهد کرد تا متوجه شود، سیاست پنهانی و اعمالی عربستان سعودی در پرونده قدس چه است. از این طریق، عباس می‌تواند مواضع آینده خودش را تنظیم کند و بر‌اساس واقعیت‌های موجود تصمیم‌گیری کند و موضعی بگیرد که در برابر اسراییل و امریکا، قابل اجرا باشد. اگر عباس نتواند شرایط را درست تشخیص بدهد و رابطه خود با عربستان و امریکا را به درستی تنظیم نکند، حتی همان چیزی که امروز در اختیار او و در واقع سرزمین‌هایی که در اختیار فلسطینی‌ها است ممکن است مورد تهدید قرار بگیرد.

**رسانه‌های غربی از طرح جدیدی برای تشکیل یک دولت فلسطینی در نوار غزه و بخش‌هایی از صحرای سینا خبر می‌دهند و ادعا می‌کنند که عربستان به صورت پنهانی با چنین طرحی موافقت کرده است. فکر می‌کنید چنین گمانه‌زنی‌هایی چقدر قریب به واقعیت باشد؟
این مساله به این سادگی‌هایی که توسط رسانه‌ها مطرح می‌شود، نیست. صحرای سینا متعلق به مصر است، اینکه آیا مصری‌ها علاقه‌مندند که این را بپذیرند؟ به نظر من بسیار بعید است، اگر صد‌درصد منفی نباشد بسیار بعید است. دوم اینکه آیا فلسطینی‌ها آمادگی پذیرش چنین طرحی را دارند؟ این زمینه هم به گمان من وجود ندارد. 

بنیاد منازعه فلسطین مربوط به کرانه باختری، شهر قدس، منطقه بیت‌المقدس و محل قرار گرفتن مسجدالاقصی است. مسائل دیگری که در مورد غزه مطرح می‌شود، بیش از هر چیز مسائل فرعی‌تر هستند. سرزمین‌های اشغالی دیگر و مسائل مربوط به بازگشت آوارگان، در واقع نسبت به مساله قدس اولویت کمتری برای همه طرفین دارند و مطرح کردن چنین گمانه‌زنی‌هایی بیشتر برای ایجاد انحراف در اذهان و افکار عمومی است. هیچ‌کس نه در فلسطین و نه در دنیای عرب و نه در جهان اسلام آمادگی پذیرش این موضوع را ندارد. 

**فکر می‌کنید احتمال نزدیک شدن دولت خودگردان فلسطینی و تهران چه اثری در پرونده فلسطین داشته‌ باشد؟
خبر دعوت از عباس از سوی برخی منابع فلسطینی و صهیونیستی به عنوان یک گمانه‌زنی منتشر شده است و هنوز از سوی تهران تایید نشده است. اگر این تحول رخ بدهد اقدام بسیار خوبی است. اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد از فلسطین حمایت کند قبل از هرچیز باید از آن چیزی که روی زمین به نام فلسطین وجود دارد حمایت کند. به لحاظ حقوقی اکنون دولت خودگردان در سرزمین‌های فلسطینی به رسمیت شناخته‌شده است. 

موجودیت دیگری که به نام فلسطین از لحاظ بین‌المللی و سیاسی به رسمیت شناخته ‌شده ‌باشد وجود ندارد. ممکن است دولت خودگردان ناقص باشد و ایده‌ها و آرمان‌های فلسطین را برآورده نکند اما موجودیتی که به عنوان یک ساختار حقوقی در مقابل اسراییل وجود دارد دولت خودگردان است. اگر کسی می‌خواهد از فلسطین حمایت کند، از جمله جمهوری اسلامی ایران، باید این موجودیت را تقویت کند. اگر این پایه تضعیف شود، به نفع اسراییل است. 

ممکن است اهدافی برای آینده وجود داشته‌باشد، اما نمی‌توان نقد را به نسیه فروخت. اشکالی که سیاست اعراب در برابر فلسطین از ابتدای پرونده پی گرفتند همین بود که از ابتدا نرفتند یک موجودیت سیاسی قابل شناسایی برای فلسطین ایجاد کنند و آن موجودیت را تقویت کنند و پشت این موجودیت مواضع خود را تقویت کنند. کاری که در برابر صهیونیست‌ها انجام دادند. 

قطعا دولت خودگردان یک موجودیت بی‌نقص نیست، اشکالاتی دارد، تعهداتی را پذیرفته که مورد تایید جمهوری اسلامی ایران نیست، ضعف‌هایی دارد، سیاست‌های اشتباهی در پیش گرفته، اما نباید فراموش کنیم که دولت خودگردان در اشغال اسراییل است، تصمیم‌گیری‌هایش آزادانه نیست، بلکه در یک قفس تصمیم‌گیری می‌کند. اما چیزی که به عنوان نهاد در فلسطین وجود دارد، دولت خودگردان است. تقویت دولت خودگردان به نفع پیشبرد سیاست ما در مورد فلسطین است.

**ترکیه ادعا کرده است قصد دارد سفارتی در قدس شرقی به عنوان سفارت فلسطین باز کند، فکر می‌کنید چنین ابتکار یا اقدامی تا چه اندازه عملی باشد؟
خیر! ترکیه با اسراییل رابطه دیپلماتیک دارد، قدس شرقی هم در اشغال اسراییلی‌ها است، در نتیجه باز کردن یک سفارت در قدس هم بدون توافق اسراییلی‌ها برای آنها امکان‌پذیر نخواهد بود. به اعتقاد من آقای اردوغان یک دودوزه بازی در این پرونده انجام می‌دهد. در واقع همان کار امریکایی‌ها را انجام می‌دهد، پذیرش قدس به عنوان پایتخت و بردن سفارت تحت نظارت اسراییل به شهر قدس، در واقع همان کاری است که ترامپ می‌کند. برای بردن سفارت ترکیه باید از اسراییل مجوز بگیرد، هویتی که سلطه نظامی و امنیتی بر شهر دارد، اسراییل است، هویتی که ادعا می‌کند پایتختش قدس است، اسراییل است. ترکیه ضمن اینکه در ظاهر از فلسطینی‌ها حمایت می‌کند، عملا در حال پیش بردن سیاست امر واقع صهیونیست‌هاست.

*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،9،28
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: