بانكداري ايراني - روزنامه ستاره صبح درباره چشم انداز آینده اصلاحات به گفت وگو با مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه پرداخت و نوشت: «چشمانداز آینده اصلاحات در موفقیت اصلاحطلبان برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب و اثبات کارآمدی این جبهه در ایجاد تغییر ارتباط دارد.»
در ادامه این گفت وگو می خوانیم:
** شما چه چشماندازی برای آینده اصلاحات در کشور میبینید یا خیر؟
اصلاحات، رفرم یا «اطلاع به کافی» نامیده میشود. نباید فراموش کنیم که اصلاح و اصلاحات درواقع عزم یک جامعه ملی در چارچوب نخبگان دولتی و حکومتی برای حصول به اصلاح وضع موجود و تغییر وضعیت حاکم به وضعیتی مطلوب و ترسیم شده در چشم انداز آینده است. اگر اصلاحات را «انقلابکافی» بدانیم که بهدرستی عزم جدی در بهبود وضعیت موجود برای بهینهکردن رفتارها و کنش ها و اقدامات دارد، باید بگویم که اصلاحات یک انقلاب از بالا به پایین و درواقع انقلاب کاخی دانسته میشود که نه در پی انقلاب به معنای دگرگونی همهجانبه، بلکه به فکر تحول یا اولوشن حول محور اصول، مبانی و ارزشهای حاکم بر یک جامعه ملی است. اگر این تعریف از اصلاحات را بپذیریم، چشمانداز آینده اصلاحات در موفقیت اصلاح طلبان برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب و اثبات کارآمدی جبهه اصلاحات برای ایجاد این تغییر پیوند میخورد. اصلاحات باید نشان دهد که علی رغم تمام فشارها و انسدادهایی که پیشرو دارد، استعداد و توانمندی شکستن این انسدادها و ایجاد تغییر را هم دارد.
در عین حال باید این توانایی خود را افسون کند تا بتواند همراه با تودههای مردم برای ارسال اخبار و اطلاعات دقیق از کوشش های خود، موانع پیش رو، همفکری برای ایجاد یک فضای مناسب در مشارکت با طبقات گوناگون مردم، روندیابی های مناسب برای آینده زمان اصلاحات را مهندسی کند. و در عین حال نیروها را پرورش و تربیت کند. به عبارتدیگر ساخت و ساختاری مناسب و بافت و بافتاری مناسب برای ارتباط با طبقات گوناگون مردم را سازماندهی کند و درعینحال تربیت نیروهای انسانی فعال و مبرز و باورمند به تحول را در دستور کار خود قرار دهد. چشمانداز آینده اصلاحات بر اساس این اصول و این گزارهها، چشم اندازی مطلوب به نظر میرسد، زیرا با تمام این انسدادها، با تمام این موانع، اصلاح طلبان توانستهاند تا حدود زیادی این موانع را عملیاتی کنند. هزینه هایی اضافی پرداختهاند، اما دستاوردهای آن ها در همین دهه، که درواقع دهه تنگناهای دیکتهشده بر اصلاح طلبان بوده است، کم نیست. اما از طرف دیگر همگرایی اصلاحات در جبهه اصلاحات، ایجاد دانش واژگان به روز برای سازگاری گفتمان موجود با تغییر و تحولات فعلی در کانتکست امروزی از یک سو و از سویی دیگر در چشمانداز آینده تا حدودی نیازمند فعالیت بیشتر است.
ساماندهی و سازمان دهی ارتباط میان اصلاح طلبان و توده های مردم، بهویژه بخشی از این ویژهها که انفعالی عمل کردهاند و درگیر شعارهای پوپولیستی کور یا بدخیم شدهاند، نیازی گریزناپذیر است.
** مهمترین چالش های پیش رو اصلاحات چیست؟
اصلاح طلبی باید وحدت درونی خود را حفظ کند. اصلاح طلبان در یک بافت موقعیتی ناشی از تأکید بر اصل مصلحت توانستند با دادن رأی به حسن روحانی در 1396 بُرد لیست اصلاحات در دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی در 1394 و قبل از آن در 1392 با دور اول ریاستجمهوری حسن روحانی، گستره نفوذ خود را در نیروهای اجتماعی و لایه های گوناگون مردم از پایتخت به دورترین مرزهای ایران به نمایش بگذارند. اکنون زمان آن است که اصلاحات در عین حفظ وحدت درونی، ارتباط خود را با تودههای مردم افزایش دهد، به ویژه بخشی از این تودهها که عوام هم هستند و عوام بخشی از جامعه ملی ما محسوب میشود که بسیار خالص، سنتی و درعینحال منفعلانه در برابر شعارهای عاطفی و احساساتی و از طرفی دیگر مبتنی بر دگماتیسم کور و بدخیم وارد عمل میشود.
ایجاد دانایی درگذر از عوامی گری به توده های فعالی که پیاماندیشان جامعه ملی هستند از کارکردهای اساسی اصلاحات است. لذا شعار اصلاحات یا داکترین اصلاحات نباید فشار از پایین و چانهزنی از بالا باشد، که فرهنگپروری در میان تودهها و عوام از یکسو و پرسمان، یعنی نقد اندیشمندانه و مهندسی پرسشهای آگاهی بخش و تحول خواهانه از نخبگان و روشنفکران جامعه ملی در سطوح و لایههای گوناگون برای بازیافت تئوری ها، خط مشی ها یا پالسیهای مناسب برای حل و فصل دام چاله ها، چالش ها و ایجاد فرصت ها و نقاط قوت برای رسیدن به اهداف تعریف شده اصلاحات برای قصور به وضع مطلوب ترسیم شده است.چالش به عبارتی، نه مانع و رادع که رقابت خواندهشدن از سوی پدیدهها و پدیدارهایی است که در صورت استفاده بهینه از آن ها میتوان جهت گیری های مثبت، فرصت آفرینیها و قوت بخشی های فراوانی را حاصل کند. چالش، مسئله است و سوی دیگر بحران قرار دارد. ما باید چالشها را تبدیل به مسئله کنیم و با حل مسئلهها از چالش ها به عنوان دستاوردهایی فرصت آفرین و قوت آور استفاده کنیم.
لذا اینجاست که نقش کنشگران اصلاح طلب و بازیگران مشخص میشود. شناخت جامع محیطی که در آن اصلاحات عمل میکند و میتواند در بزنگاههای تاریخی از این شناخت استفاده کند، جایگاه ویژهای پیدا میکند. ما باید بتوانیم رادار آینده را در مواجهه با اصلاحات بیش از هر چیز دیگر فعال کنیم. چالش اصلی ما شناخت دقیق جامعه هدف ما و ارتباطگرفتن با این جامعه هدف از طرق گوناگونی است که بتواند مشارکت فزون تر توده های مردم با اصلاح طلبان برای تقویت نیروهای اجتماعی برای انجام اصلاحات را به وجود میآورد. لذا یکی از چالش های فراروی اصلاح طلبان ارتباط با توده های مردم است که باید به آنها توجه کرد. چالش مانند هوا در برابر هواپیمایی است که میخواهد بر جاذبه زمین فائق آید. بهظاهر هوا در برابر هواپیما نیروی بازدارنده حساب میشود، ولی در عمل این هواست که به هواپیمای سنگین و مسافران اجازه میدهد که خلبان با هوشمندی و با استفاده از وضعیت آیرودینامیک هواپیما و موتور هواپیما، پرواز بر روی آسمان با آن وزن سنگین و فائق آمدن بر جاذبه زمین را شکل دهد. این یعنی استفاده از چالش بهصورت فرصت. امروز باید این معنا موردتوجه قرار گیرد. این نخستین چالشی است که باید به آن اشاره شود.
** راهبرد شما برای تداوم جنبش اصلاحی و همچنین تعامل با محافظه کاران چیست؟
راهبرد پیشنهادی من ساده است: فرهنگپروری از پایین و پرسمان از بالا. نهتنها اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان منطقی و اصیل نیز در قالب تحولخواهی و اعتدالیون باید به فرهنگپروری در تودههای مردم روی آوردند؛ مردم را دانا نمایند. مردم آماده پذیرش دانایی و ارائه رفتارها و کنشهایی مبتنی بر این دانایی هستند. اگر این دانایی در توده های مردم به وجود نیاید، امکان بروز خشونت در جامعه فراوان خواهد شد. دلسوزان ملت باید به این نکات ظریف بیندیشند و عمیق رفتار کنند.
از طرفی دیگر پرسمان به معنای پرسش نه ایجاد مسئله. پرسشگری دائمی از نخبگان و روشنفکران تا با آنالیز دیدگاههای آنها، بهترین دیدگاهها برای ایجاد یک جامعه دموکراتیک مبتنی بر شایسته سالاری در یک فضای بازی دینی ایجاد شود، وگرنه ما دچار اضمحلال درونیای خواهیم شد که بحرانی های تودرتوی پیچیده در لایههای گوناگون حیاط را به هم پیوند و ناگهان نهتنها ایران، بلکه فرهنگ و تمدن ایرانی را به عنوان حوزه مهم تمدنی که هزارهای زیسته است، تحتفشار قرار خواهد داد. و لذا باید به سرعت به فرهنگ پروری در پایین و پرسمان از بالا روی آوریم.ایجاد یک انقلاب اخلاقی در جامعه، یک انقلاب بوروکراتیک، یک انقلاب علمی و یک انقلاب اقتصادی به عنوان چهارستون عملیاتی و ارائه تعریف عملیاتی با خطمشی ها و برنامه های مناسب و متناسب با یک نظام دموکراتیک در اتمسفر فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی باید موردتوجه قرار گیرد، وگرنه ایران به سمت یک جامعه سکولار و نزدیک به رد دین و آیین فرهنگی مبتنی بر آن حرکت خواهد کرد.
*منبع: روزنامه ستاره صبح؛ 1396،9،20