بانكداري ايراني - پایگاه خبری الف در یادداشتی نوشت: طی دهههای اخیر آموزش همواره یکی از بخشهای هزینهبر خانوادههای ایرانی بوده است، طبق آمارهای منتشر شده مرکز آمار ایران حدود 10 درصد هزینه خانوارهای ایرانی مربوط به آموزش است که اگر به شکل درست و دقیق هدایت نشود، باعث تباه شدن این هزینه و از بین رفتن این سرمایهگذاری خواهد شد.
در ادامه این یادداشت به قلم یاسر دعایی می خوانیم: در این یادداشت عوارض تأسیس دانشگاه غیرانتفاعی بررسی و در ادامه راهحلهایی ارائه خواهد شد.
یکی از دلایل اینکه خانوارها حاضر به هزینه در این بخش هستند آن است که در فرهنگ ایرانیان درس خواندن یک ارزش به حساب میآید؛ علاوه بر این جامعه ایرانی پس از انقلاب، پیشرفت به سمت مدرن شدن، بروز شدن، ارتقاء کار و معیشت، و منزلت اجتماعی، خود را در ورود به دانشگاه خلاصه دید، به همین خاطر حتی اقشار ضعیف جامعه نیز حتی بازای کار مضاعف و چند شیفت، هزینه تحصیل فرزندانشان را تأمین میکنند. این شرایط تب کنکور را داغ و رؤیای دانشگاه را برای جوانان شیرین کرد.
* چهار دانشگاه بدون خطکشی
در ابتدا تنها دانشگاه دولتی وجود داشت. این دانشگاهها مختص درسخوانترها و طبیعتاً تحصیل در آن رایگان بود. دانشگاههای سراسری گرچه امروز هم همان رسالت تربیت رایگان دانشجو را در بخش روزانه خود ادامه میدهند، اما با اضافه شدن مشکلات مالی، و با راهاندازی پردیس و شبانه، اقدام به جذب دانشجوی پولی میکنند.
نیاز به توسعه آموزش عالی بیشتر احساس شد. بنابراین نظام تصمیم به توسعه آموزش عالی گرفت و پیشنهاد تأسیس دانشگاه آزاد و پولی شدن آموزش عالی را مطرح کرد، تا کسانی که قادر به پرداخت هزینه تحصیلی هستند، در این دانشگاه مشغول به تحصیل شوند.
در کنار این دو سیستم آموزشی، دانشگاه پیام نور نیز با هدف تحصیل شاغلان دولت، راهاندازی شد. دانشگاه پیام نور ابتدا تنها به جذب شاغلان دولت اقدام میکرد و با توجه به ضیق وقت شاغلان به عنوان اولین سیستم آموزش از راه دور، در نظام آموزشی مطرح شد. با توجه به اینکه در دانشگاه پیام نور کلاسی تشکیل نمیشد، طبیعتاً شهریه قابل توجهی هم دریافت نمیشد. در ادامه دانشگاه پیام نور رفته رفته با تغییر سیاست به جذب دانشجو عادی هم روی آورد و در حال حاضر یکی از پرجمعیتترین دانشگاه های کشور است.
در کنار این دانشگاهها و با توجه به رشد جمعیتی دهه شصت یک فرصت استثنایی اقتصادی بوجود آمد و دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی، برای بدوش کشیدن بخشی از بار آموزش عالی در اوایل دهه هفتاد به صحنه آمدند، و در دهه هشتاد تعداد آنها به اوج رسید.
مشکل اساسی اینجاست که هیچکدام از این چهار نوع دانشگاه در تعریف و با چارچوبی مشخص تشکیل نشدند؛ شاید بتوان گفت بدلیل فقدان یک مرجع دقیق کلنگر در آموزش عالی، حیطه عملکردی این دانشگاهها بطور شفاف مشخص نیست.
* دانشگاه برای چه؟
هدف از ایجاد دانشگاه در هر جامعهای تربیت نیروی متخصص و کارآمد برای حل مشکلات و مسائل صنعتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... با انجام تحقیقات و پژوهشهای کاربردی است. بخش اعظم هزینههای دانشگاه باید از طریق ارتباطگیری و حل مسائل تخصصی این بخشها تأمین شود، نه از طریق وابستگی به بودجههای بادآورده نفتی. به عبارت دیگر دانشگاهها مراجع حل مسائل کشور هستند که ایجاد درآمد در آنها بوسیله پژوهشهای کاربردی قابل حصول است. در صورتی که دانشگاهها این وظیفه خود را بخوبی انجام دهند از یک سو باعث ایجاد رشد فکر و خلاقیت در دانشگاه میشود و از سوی دیگر کلیه مسائل کشور برای حل به آنها ارجاع داده خواهد شد، و باعث ایجاد درآمد برای دانشگاهها میشود. در حال حاضر کارکرد دانشگاهها در حد صدور مدرک تنزل یافته است.
* دانشجو یا مشتری
یکی از اهداف ایجاد دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی آموزش عالی، رد کردن پیک موج جمعیتی دهه شصت در آن مقطع زمانی بود. با توجه به عدم آیندهنگری بعد از رد شدن این پیک جمعیتی، تعداد قابل توجهی از این نوع دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دچار مشکلات مالی یا ورشکستگی شدند.
اغلب افرادی که نسبت به تأسیس دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی اقدام کردند، با نگاه کسب درآمد و سود به این بازار آمدند؛ با توجه به وابستگی همه هزینهها به دانشجو، دانشجو به منزله مشتری برای این بخش تلقی شد و قواعد، صورت دیگری یافت. به دلیل رعایت قوانین مشتریمداری، تربیت نیروی متخصص و کارآمد که نگاه مقدس به علمآموزی داشته باشد، تقریباً از بین رفت و این نوع دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بعضاً به محلی جهت دریافت مدرک و وقتگذرانی جوانها تبدیل شده است.
* راهکارهای پیشنهادی برای حل مسئله
الزام و فرهنگسازی در مراکز صنعتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... به استفاده از دانشگاهها، برای حل مسائل موجود به همراه فاکتورهای تشویقی به این بخش در صورت استفاده از مراکز دانشگاهی به همراه نظارت دقیق بر انجام پژوهشهای کاربردی. (در کشور انگلستان، اغلب مؤسسات آموزش عالی جهت کسب درآمدهای مالی بیشتر به جلب حمایت کمیسیونهای تحقیقاتی، شرکتهای صنعتی و بازرگانی و ... نیز مبادرت مینمایند.
اختصاص درصدبالایی از دانشجویان مقاطع کارشناسی و پایینتر به دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی آموزش عالی و بطور همزمان هدایت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به سمت دانشگاههای دولتی (به دلیل شرط تحصیل رایگان در قانون اساسی دولت میتواند با تقبل هزینهها این دانشجویان که با شناسایی دقیق قابل دستیابی است را بپذیرد که میتوان با این روش بخش اعظم بودجه سنگین آموزش عالی را از دوش دولت برداشت و به کوچکسازی دولت کمک کرد)
ایجاد مراکز فنی و حرفهای در جوار دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به منظور مهارتآموزی دانشجویان به همراه استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و مشوقهای لازم برای تأمین نیروی متخصص و کارآمد و اخذ هزینه آموزش و مهارتآموزی از کارفرمایان متقاضی.
با توجه به تعریف واژه غیرانتفاعی که به معنی عدم نفع بردن سرمایهگذاران از سود این بخش میباشد لازم است به منظور تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی با رعایت مسائل حقوقی آن از جمله حذف واژه غیرانتفاعی به منظور تعلق گرفتن کل سرمایهگذاری انجام شده به سهامداران مؤسسه و دانشگاه اقدام شود.
ایجاد رقابت بین دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی با مرتبط کردن دریافت شهریه به نسبت دانشجویان ثبت شده آن مرکز.
ایجاد فضای مشارکت کارفرمایان جهت پرداخت مالیات کارآموزی به منظور تأمین بودجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی با مجوز فعالیت در بازار کار توأم با تحصیل به دانشجو (مثلا میزان 20 ساعت کار در هفته).
ادغام مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی در معرض ورشکستگی با یکدیگر به منظور کاهش هزینههای سربار و احیا دوباره.
*منبع: پایگاه خبری الف/9 آذر 96