بانكداري ايراني - برای حل برخی از مشکلات در خاورمیانه بسیار دیر شده است و اگر مطابق با عقلانیت و اورژانسی عمل نشود، برای رفع و رجوع بعضی از ناملایمات و ناسازگاریها نیز بسیار زود، دیر خواهد شد.
روزنامه ابتکار در سرمقاله ای به قلم جهانبخش محبی نیا، آورده است: در نتیجه بخش اعظمی از نظام مندی طبقاتی، علمی، فکری و جنبش های توسعه خواه از دایره کنش و واکنش و تاثیر گذاری، به اجبار کنار گذاشته می شود و معلوم نیست آینده چه فرمت و صورت بندی ای پیدا کند. هیچ بعید نیست کشورهایی که داعیه سلطه گری بر منطقه دارند به ته جدول رانده شوند و نظامهایی با ماهیت شبانی بر سر کار آیند چرا که اصول، رویه و ضابطه زندگی بهم می خورد.
تسهیل گر نشانگان عقب ماندگی در سه سطح 1- داخلی 2- منطقه ای 3- جهانی نمایان است. بیش از چند صدمیلیون نفر جمعیت در خاورمیانه زندگی می کنند که در 16کشور جای گرفته اند. فرهنگ مشترک، سابقه طولانی و عوامل دیگر این منطقه را به شکل میدان بازی درآورده است که همه به نوعی در گیرند. مردم احساس می کنند به یک خانواده بزرگ تعلق دارند. منطقی است در بسیاری از زمینه ها برای اداره امورعمومی اقدام مشترک داشته باشند.
آنچه گذشته این بخش از کره زمین را مدیریت کرده است، نفعی را به مردم نرسانده است و نگاه ساکنین، متوجه سراب رفاه، مهارت و خوشبختی است. چرا که برنامه ریزی معطوف به خصومت تاریخی، ایدئولوژی، قومیت و اقتصاد عقیم مانده است و چالش های مبتنی بر نخوت صهیونیستی، آمال و آرزوهای مرتبط با وهابیت، مداخله خارجی و داعیه امپراتوری گری نقشه راه زندگی مطلوب را به هم ریخته است، درنتیجه جنبش های دست ساز بعثی، ناسیونالیستی و مذهبی در کشورهایی مثل مصر، عراق، عربستان و بعضی از مناطق نه تنها هیچکدام از آنها را به سر منزل مقصود نرساند بلکه پدیده ای چون داعش، سلفی گری، وهابی گری و غلات در تشیع، گروه های افراطی و تندروی دیگری را خلق کرد که اوضاع به مراتب نابسامان شد.
در حال حاضر هم برای رسیدن به صلح، آرامش و توسعه، از سوی کشورهای تاثیرگذار منطقه و خارج از آن آدرس غلط به هر یک از کشورها داده می شود و علت وجودی مشکلات که فقط در مباحث مربوط به فلسفه سیاسی کارآیی دارد، مبنای مباحثه و متهم پیدا کنی است که در هر صورت به مردم نفعی نمی رسد.
رهبران، دولت ها، دانشگاه ها و جنبش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری هم ضعیف تر از آنند که توانایی، تعامل و برگزاری سمپوزیوم اجرایی داشته باشند و راه حل هایی جمعی ارائه کنند.
یکی از آسیب های جدی که متوجه توسعه در خاورمیانه است، منحرف کردن تمامی خواسته و جنبش هایی بوده است که مردم با توسل به آنها خواهان وداع با نظامهای قومی، قبیله ای، عقب مانده و استبدادی بوده اند که زندگی را بر آنان حرام کرده است. جنبش های نارس و سرکوب شده به مشابه دوران ناقص فئودالیته یا بورژوازی، تالی فاسد خواهد داشت. بسیاری از افراطی گریها و نزاع های منطقه ای و همچنین جرائم و جنایات به سرکوبی خواسته مردم از طرف آمریکائیها یا نظام های خود کامه میشود که متاسفانه علوم سیاسی و جامعه شناسی از تحلیل و پارادایم سازی موفق در این رابطه عاجزند.
آخرین آسیب و مداخله مستبدانه به مقابله نظامی، سیاسی و روانی به انقلاب مردم در کشورهای عربی بر میگردد که ذائقه مردم در بسیاری از کشورها تلخ شد و ندامت از جوشش مردم، خود را نشان داد. پدیده ای به نام اصلاحات هم در گونه ای از کشورها یا پذیرفته نمی شود و یا به انحراف کشیده می شود و یا اینکه به سبک حاکمان عربستان به تسویه حساب جناحی و سیاسی سوق داده می شود.
سوال اساسی در این بین مطرح است که آمریکاییها در خاورمیانه چرا از دموکراسی روی گردانند و کشورهای دمکراتیک را برنمی تابند؟ در تاریخ خاورمیانه هرجا فرآیند دموکراسی، فل آمده است، آنان خیمه را بهم ریخته اند. بدون شک منازعه فلسطین با اسرائیل و فرآیند تکامل سیاست با دموکراسی در کشورهای عربی به ویژه عربستان، بحرین، قطر، اردن و سوریه با هزینه کم قابل تحقق است، اما دست به دست شدن دیکتاتورها و منحرف کردن افکار عمومی و به حبس کشاندن خواسته های مردم، آرامش را از مردم منطقه گرفته است.
با این اوصاف، وقت آن رسیده است در کل خاورمیانه، مسیر برای دموکراسی صاف شود تا آتشی که بر جان مردم منطقه افتاده است به سرتاسر جهان سرایت نکند. مردم خاورمیانه و ملت های آن پیش از همه برنامه ها، طرحها، آیین های سیاسی، مداخله و قیمومیت به دموکراسی نیاز دارند که مراعات حال مردم را هم داشته باشد. دموکراسی به مثابه یک روش می تواند عدالت، دیانت و توسعه را در منطقه به هم افزایی برساند.
*منبع:روزنامه ابتکار،1396،8،21