دکتر داور شیخاوندی، استاد دانشگاه در گفت و گو با پایگاه خبری عصر ایران موضوع آشفتگی اجتماعی یا آنومی در جوامع در حال توسعه و ایران را مورد بررسی قرار داده است.
در ادامه این گفت وگو آمده است:
آشفته بازاری به همین ترتیب است که حساب و کتاب وجود نداشته باشد. متاسفانه، فردی که با حساب و کتاب رفتار کند، عقب می ماند. به همین دلیل، بعضی از تحصیلکرده ها باخته اند و می بازند.
آشفتگی اجتماعی یا آنومی(Anomie)، اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت درحال تحول شهرها و جوامع به کار گرفته شده است. در جوامع غربی و در گذار به جامعه صنعتی، اختلالاتی در سطح فردی و اجتماعی به وجود آمد و از جمله در دوره ای خودکشی به حدی شیوع پیدا کرد که یکی از اندیشمندان و نظریه پردازان غربی، کتاب «خودکشی» را در سال 1897 میلادی منتشر کرد و میزان خودکشی در اقشار و جوامع مختلف را بررسی کرد.
در ایران ما که کشوری در حال توسعه به شمار می آید برخی پدیده ها شایع شده و شایسته است که ضمن بهره مندی از مزایای تمدن کنونی و تکنولوژی های کنونی، با اتکا به عقلانیت برای کاهش آسیب ها و هزینه های تحولات اجتماعی و تکنولوژیک تلاش کرد.
درباره آشفتگی اجتماعی یا آنومی با دکتر داور شیخاوندی، استاد دانشگاه گفت و گو کردیم که سابقه بیش از 40 سال فعالیت در زمینه آسیب شناسی اجتماعی دارد و صاحب کتاب هایی تالیفی از جمله «زایش و خیزش ملت»، «جامعه شناسی انحرافات» و «ناسیونالیسم و هویت ایران» است.
او دکترای جامعهشناسی از دانشگاه کلمبیا و دکترای برنامه ریزی اجتماعی از دانشگاه سوربن دارد. گفت و گوی عصر ایران با دکتر شیخاوندی را می خوانید.
***
*کشور ما در حال توسعه است و در جوامع در حال توسعه تعهدات متقابل بین افراد عملی نمی شود و افراد بدقولی می کنند. از طرفی در جوامعی که به آشفتگی اجتماعی یا آنومی دچارند کلاهبرداری، احتکار و قاچاق به وفور به چشم می خورد. برخی از اندیشمندان ایرانی اعتقاد دارند که آنومی در جامعه ایران وجود دارد و رابطه نزدیکی بین وضعیت سخت اقتصادی و آنومی برقرار است.
با توجه به این که چند دهه است که در زمینه آسیب شناسی اجتماعی فعالیت دارید آیا جامعه ما دچار آنومی یا آشفتگی اجتماعی هست یا نه؟
-شهرهای ما در حال توسعه هستند و در این موضوع شکی نیست. جامعه ما به طور کلان در حال تحرک است. یعنی در حال گذر از «اجتماع» به «جامعه» است. در اجتماع، سنت های قبیله ای حاکم است. این مسائلی که مطرح کردید بیشتر در شهرهای کلان پیش می آید تا در شهرهای کوچک که نیمه سنتی هستند.
شهرهای بزرگ به معنای واقعی کلمه، در حال آنومی است و تقریبا در حال گذر از «آنومی» به «آنارشی» است. در اثر تشدید وضعیت آنومی، خواه ناخواه حالت آنارشی به وجود می آید. آنومی به معنای آشفتگی است ولی آنارشی، بی قانونی و بی سامانی و بی سازمانی و در هم ریخته است.
*جمعیت شهرنشین کشور طبق برآوردهای وزارت مسکن و شهرسازی به بیش از 73 درصد رسیده و طبق آمار بانک جهانی هم در سال 1961 جمعیت شهرنشین ایران 34 درصد بوده است. این تغییر و تحول از نظر میزان شهرنشین شدن چه تاثیری در شهرها گذاشته است؟
-فقط جمعیت تعدادی از شهرهای ما بیش از یک میلیون نفر است و ناهنجاری ها یا اگر در مورد آینده بگوییم آنارشی ها، بیشتر در شهرهای بیش از یک میلیون نفر اتفاق می افتد.
در کشورهای اروپایی خیلی پیشرفته، سامان یابی نهادها و سامان یابی فضا و در نتیجه سامان-یابی مردم تا حدی عقلایی و پیش بینی شده و سازمان یافته است. اما در شهرهای منطقه خاورمیانه از جمله شهرهای ایران که نوسانات خیلی شدید را به خود دیده اند افراد جامعه که حتی ریشه روستایی داشته اند به جایگاه های بالای جامعه و به مدیریت های عالی نهادهای شهری و به ویژه نهادهای اقتصادی می رسند. این وضع موجب می شود آشفتگی های متعددی به وجود بیاید.
همچنین شهرهای بزرگ به وسیله روستایی های حاشیه نشین محاصره شده است که هنوز واقعا به شهریت نرسیده اند و هیچ مقام و سازمانی به سامان یابی این حاشیه نشین ها توجه جدی نکرده است. در نتیجه حاشیه نشین ها در شهر کار می کنند و با شهرنشینان اصلی هماهنگی لازم را ندارند. شهرهای بزرگ ما یک پا در روستازدگی و یک پا در شهرزدگی دارند. ساختمان های بلندی می سازند که علامت خیلی مدرن است ولی وقتی داخل خانه می شوند دچار روستازدگی هستند.
کشمکش زندگی شهری در ایران/نوکیسه ها کل جامعه را بر هم می زنند
از طرفی من فکر می کنم تنها کشوری هستیم که برای پول، اینقدر تبلیغ می کنیم. در حالی که در کشورهای دیگر اینهمه مسابقه برای برنده شده فلان مبلغ پول برگزار نمی شود. در یک وضعیت نابسامان یا آنومیک، همه به توسل و توکل و روش های دیگر، بیشتر پایبند می شوند تا به فعالیت سالم اقتصادی.
*امیل دورکهایم یکی از جامعه شناسان بزرگ است و حدود 120 سال قبل علل خودکشی را در اروپا بررسی کرده بود. او اعتقاد دارد فقدان مهار اجتماعی که همان آنومی است فرد را دچار کجروی و در نهایت آسیب هایی مثل اعتیاد و فحشا می کند. آیا بررسی خاصی انجام داده اید که در شهرهای کوچک آسیب ها کم است و مهار اجتماعی و سنت ها و قواعد رایج به عنوان عامل بازدارنده، روی افراد اثرگذار است؟
-البته خواه ناخواه شهرهای کوچک هم از روالی که در شهرهای بزرگ است متاثر می شوند. تحرک جمعیتی، تحرک اخلاقی و تحرک مکانی، به طور کلی تحرک خواسته ها را به وجود می آورد و آورده است. شهرهای بزرگ، لجام گسیخته هستند و هر روز یک گروه تقاضاهای خاص دیگری دارد.
مساله عمده ما، مساله شهرهای بزرگ است. مواد مخدری که در شهرهای بزرگ مصرف می شود در حد 10 تن یا 12 تن در ماه است. گسستگی شهرهای بزرگ از زبان گرفته تا پوشاک و کار و رفتار و خواسته های روزمره مردم، حد و حصر ندارد. قمه کشی و تیراندازی و آدم کشی و خودکشی را به نسبت بیشتر در شهرهای بزرگ می بینید.
*اعتقاد بر این است که اگر قواعد اجتماعی، عادلانه تنظیم شود مردم و شهروندان این قواعد را رعایت می کنند. گفته شده که مهمترین وظیفه دولت برقراری عدالت است. در تحقیقاتی که در شهرهای مشهد و رشت و کرمانشاه انجام شده نتیجه گیری این است که وقتی اعتماد اجتماعی و رضایت اجتماعی نیست رفتار آنومیک اتفاق می افتد. مشاهدات و تحقیقات شما در مورد شهرهای ما چگونه است و چه وضعیتی را تجربه می کنند؟
-این که گفته شود برابری جامعه یا رضایت جامعه تامین شود احتمالا آنومی کمتر می شود شعار است. من معتقدم در شهرهای بزرگ هر نوع سیاستی که برای برابری و رضایت اجرا شود به طور کامل موثر نخواهد بود. چون طبقات و اقشار جامعه به طور مستمر می خواهند بالاتر و باز بالاتر بروند.
با این حال در کشور ما خیلی از خواسته های دولتی، به هم خورده است. به ویژه ما شاهد هستیم و جزو وقایع اخیر است کسانی که به حقوق خودشان قناعت نکردند و خیلی به درآمد میلیاردی رسیدند. البته دولت مقداری از حقوق های غیرمتعارف را پس گرفت ولی وقتی مردم از آن نوع حقوق های کلان باخبر می شوند نارضایتی آنها روز به روز بیشتر می شود.
*در مورد شهرهای مختلف تفکیک می کنید که از نظر مهار اجتماعی و توقعاتی که نسبت به قواعد اجتماعی وجود دارد اوضاع چگونه است؟
-من مقاله ای نوشته ام درباره نوکیسگان. به اعتقاد من، نوکیسگان به هم زننده کل جامعه هستند و افراد دیگر نیز در این زمینه می کوشند. احتمال این که در سال های آینده نظمی بر بی نظمی مسلط شود بعید می نماید. چون امکانات موجود و افکار موجود در این راستا قرارندارد. در آن مقاله، رسیدن جامعه از آنومی به آنارشی را توجیه کرده ام.
*رفتار آنومیک در افراد وقتی که در چنین وضعیتی قرار می گیرند الزاما باید به سمت اقداماتی مثل احتکار و کلاهبرداری کشیده شود؟
-اصولا بله. چون در جامعه ما یک نهاد مشخص برای تبلیغ اخلاق وجود ندارد. در نتیجه این باور شکل گرفته که زرنگی آن است که راه کوتاه را بروید و زودتر به هدف برسید. متاسفانه چنین وضعی حاکم است. بعضی مواقع هم که افراد متهم را بازداشت می کنند تا محاکمه کنند و به نتیجه برسد مردم اصل قضیه را فراموش کرده اند.
کشمکش زندگی شهری در ایران/نوکیسه ها کل جامعه را بر هم می زنند
*در کشورهای دیگر که دوره در حال توسعه بودن را سپری کرده و وارد دوره صنعتی و فراصنعتی شده اند آیا موفق شدند آسیب ها را کمتر یا کنترل کنند؟
-تا حدی بله. البته به شرطی که مهاجرین زیادی نداشته باشند. مهاجرینی که اخیرا به اروپا سرازیر شده اند تمام آن جوامع را در آینده نزدیک به هم خواهند زد و از الان هم شروع شده است. در آن کشورها مردم، تشکل¬هایی دارند و این تشکل ها تا حدی افراد را از نظر اخلاقی و رفتاری و کرداری سامان دهی می کنند.
با این حال به خاطر گذشته سازمان یافته و قانونی که دارند مقررات اجرا می شود. در جامعه ما به نحو مطلوب قانون و مقررات اجرا نمی شود و شایسته سالاری برای گرفتن پست های دولتی اتفاق نیفتاده است.
*آنومی یا آشفتگی اجتماعی وقتی اتفاق می افتد رعایت قواعد و هنجارها، برای افراد مطلوبیت ندارد. با سست شدن رعایت قواعد و هنجارها چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
-در شهرهای کوچک، به طور کلی آنومی نسبتا کم است ولی چشم آنها به شهرهای بزرگ است. رسانه ها، معیارهای شهرهای بزرگ را پخش می کنند. البته در شهرهای کوچک تا حدی به شرع و اخلاق و هنجارها به صورت نیم بند وابسته هستند.
تغییرات سریع هنجارها در شهرهای بزرگ روی می دهد و حتی از یک محله به محله دیگر می تواند فرق کند. بیکاری هم که در جامعه ما وجود دارد و هنجارهای معمولی را به هم زده است. هر فردی که آموزشی دیده و انتظار داشته است شغل مربوط به آموزش را کسب کند بیکاری در جامعه ما اجازه یافتن چنین کاری را نمی دهد.
از طرفی آموزش دیده ها در هنجار خودشان نیستند. مجبورند با نارضایتی کامل، کارهای خیلی سطح پایین تر را انجام بدهند. بر این اساس به دنبال انواع نارضایتی، هنجارشکنی هم رخ خواهد داد تا برای بقای خود بکوشند.
*در سطح فردی وقتی جامعه در شرایط آنومیک و آشفتگی قرار دارد دقیقا چه تغییری در رفتار افراد به وجود می آید؟
-به نظرم بستگی به توان فردی دارد. آنومی، جنبه های جمعی هم دارد. توان اخلاقی و شرعی و شغل و تحصیلات فرد و تبار خانوادگی، بر فرد اثرگذار هستند. اما آن هم حدی دارد و فرد، تا حدی می تواند هنجارهای محله و خانوادگی را رعایت کند. در نتیجه تا فرصتی به دست بیاورند هنجارشکنی می کنند و راه را کوتاه می کنند.
کوتاه کردن راه، رسم شده است. برای این که هنجار را رعایت کردن، خیلی دیر و دور است. بر این اساس راحت تر این است که هنجار را رعایت نکنند. نحوه رانندگی و این که 16 هزار نفر در یک سال بر اثر تصادفات جاده ای کشته شده اند نشان می دهد که هنجارهای رانندگی را رعایت نمی کنند. هر کس می خواهد زودتر برود.
*فردی که در یک جامعه آشفته و آنومیک زندگی می کند احساس بی قدرتی و پوچی می کند. سبقت گرفتن و جلوتر زدن از دیگران در رانندگی و در مجموع به بالاتر کشاندن خود، با احساس بی قدرتی چگونه تطابق پیدا می کند و قابل توجیه خواهد بود؟
-چون مقررات، بازدارنده است و اخلاق، بازدارنده است و وقتی به مرحله آنومیک می رسد فرد قاعده و قانون را نادیده می گیرد. وقتی درباره بی قدرتی صحبت می شود هر کس به هر چیزی توسل می کند که بالاتر برود و خواسته خودش را عملی کند. آشفته بازاری به همین ترتیب است که حساب و کتاب وجود نداشته باشد. متاسفانه، فردی که با حساب و کتاب رفتار کند، عقب می ماند. به همین دلیل، بعضی از تحصیلکرده ها باخته اند و می بازند.
در خیلی از مواقع که افراد قواعد و قانون را نادیده می گیرند، به صورت شبکه ای عمل می کنند و خیلی فردی نیست. وارد شبکه هایی می شوند که می توانند از آنجا بالا بروند. تا حالا همین کار را انجام داده اند و ظاهرا موفق بوده اند.
بدا به حال کسی که وارد شبکه ها نشود و به خویشتن و به اخلاق اهمیت بدهد و در جریان رعایت هنجارها و قواعد هم باشد. این نوع افراد به زحمت می توانند خودشان را بالا بکشند و اگر هم موفق شوند پله به پله به زحمت می توانند بالا بروند. در حالی که افرادی که قواعد و قانون را رعایت نمی کنند پله ها را می پرند و یک مرتبه از جاهایی سر در می آورند که اصلا نباید در آنجا قرار بگیرند.
*میانگین جهانی شهرنشینی 60 درصد نسبت به کل جمعیت ارزیابی شده است و در ایران بیش از 73 درصد است. این وضع که شهرنشینی به گونه ایرانی تشدید شده است چه آسیبی را ایجاد می کند؟
-قسمت های عمده شهرهای ما، روستا زده هستند. شهر یک تعریف اداری دارد و هر کجا فرماندار باشد به آن شهر می گویند. یعنی شهر رفتاری نیست. شهر اخلاقی نیست. فرمانداران ما رفتار روستایی دارند و تازه از روستا آمده اند.
ما باید ببینیم با چه مقیاس هایی، شهر را تعریف می کنیم. شهر، خصوصیات خاص دیگری هم دارد که اگر آنها را به کار ببرند بعید می دانم که جمعیت شهرنشین ایران به 60 درصد برسد. بنابراین شهرهای ما روستا زده هستند. برای این که روستایی ها در شهر نشسته اند و می گویند ما شهری هستیم. البته همه ما شهرنشین هستیم و این انتقادات به ما وارد است.
*تهران هم روستا بوده است و بعد چند روستا به هم وصل شده و این کلانشهر ایجاد شده است.
-تنها وصل کردن آنها به معنای شهر نیست. افرادی که در روستا بوده اند باید رابطه خانواده و ایل و قبیله را محترم بشمارند. وقتی یک نفر از این افراد وزیر می شود افراد قبیله و خویشاوندان خود را در آن وزارتخانه مشغول به کار کرده و یارگیری می کند. در حالی که ممکن است تخصص هم نداشته باشند. هوای همگنان را داشتن خیلی بیشتر از این است که قانون را رعایت کنند.
*به هر حال ما در حال توسعه هستیم و علاقه مندیم کشور توسعه یافته شود. برای غلبه بر مشکلاتی که در شهرهای ما وجود دارد و جمعیت زیادی در شهرها هستند مثل کشورهای موفق دیگر چه اقداماتی باید انجام داد که نهایتا به توسعه برسیم؟
-کسانی که برنامه آینده را تنظیم می کنند خودشان باید قواعد و قانون را رعایت کنند. به هر حال برای موفقیت در این راه، اولا امنیت داخلی را نیاز داریم. هر طبقه و نهاد واقعا باید کار خودش را انجام بدهد و نه این که کار همه را انجام بدهد. یعنی بر حسب قانون یا شرع رفتار کنند.
بالاخره باید معیاری در جامعه حاکم باشد، عدالت نسبی برقرار شود و به نحوی رضایت نسبی هم باید حاصل شود. البته گفتن این بحث ها آسان ولی اجرایی شدن ان دشوار است.
*در جامعه در حال توسعه که آسیب ها و تعارضاتی را به همراه دارد افراد جامعه می توانند جامعه را به سمت توسعه یافتگی هدایت کنند یا سازمان نداشتن مشکل ایجاد می کند؟
-امکان موفقیت با اقدامات فردی وجود ندارد. چون این یک مساله تربیتی و ذهنی است و توانایی و از دیگران یاد گرفتن و یاد دادن است. وقتی که به این صورت نباشد مسابقه برای پولدار شدن به هر قیمتی که میخواهد باشد اتفاق می افتد. فعلا این طور یاد گرفته اند.
ما فقط امیدواریم و امکان دیگری نداریم.
از بدویت تا مدنیت همه امیدوار شدند که به نحوی از انحا، خود را تغییر دادند. ما هم می باید در این وضعیت ناموزون، امیدوار باشیم و سعی کنیم آنومی ما کمتر و رضایت و رعایت اخلاقیات و معنویات و قانون و شرع، بیشتر باشد. عوض این که بگوییم قابل ندارد باید بگوییم امیدواریم.
*منبع: پایگاه خبری عصر ایران/13تیر96