کد خبر: ۱۰۶۸۷۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۹ - ۱۴ تير ۱۳۹۶ - 05 July 2017
بحث دولت آینده گرم است و هر از سوی نامی مطرح می شود. برخی نامها احترام و امید بر می انگیزند و برخی نامها هم از نامجویانی سهم خواه می آیند که می خواهند شریک قدرت باشند. ولی آیا این مهم است که چه کسی به وزارت می رسد؟‌
 پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: بحث دولت آینده گرم است و هر از سوی نامی مطرح می شود. برخی نامها احترام و امید بر می انگیزند و برخی نامها هم از نامجویانی سهم خواه می آیند که می خواهند شریک قدرت باشند. ولی آیا این مهم است که چه کسی به وزارت می رسد؟‌

در ادامه این یادداشت به قلم علی دادپی، می خوانیم: به نظر می رسد این روزها آدمها بیشتر اسیر نامها هستند تا تحلیل چهارچوبها و ساختارهای حاکم بر طراحی و اجرای سیاستها و کیفیت نیروی انسانی مشغول در پستهای مدیریتی کوچک و بزرگ. این روزها وزرا بیشتر به نظر می رسد نظریه پرداز باشند تا مدیران اجرایی. آنها اولویتهای سیاستگذاری را تعیین و برنامه هایی را برای اجرای آنها با استفاده از تیم کارشناسی خود تدوین می کنند. آنگاه این برنامه به بدنه مدیریتی که شامل مدیران میانی کشوری و مدیران استانی هستند ابلاغ می شود. اینکه چقدر برنامه به درستی اجرا شود وابسته به کیفیت نیروی انسانی مشغول به اجرای آن و درک ایشان از اولویتهای وزارت خانه و توان مدیریتی ایشان باشد. 

بعنوان مثال 4 سال است که دولت آقای روحانی افزایش تعداد گردشگران خارجی را در اولویت قرار داده است و وزرای مربوط کوشیده اند بسترهای لازم برای افزایش و رشد گردشگری را فراهم کنند. اما در بستر جامعه این فعالیت تا چه موفق بوده است؟ الان کدام شهر ایران به طور مستقل به دنبال جذب گردشگر و سرمایه گذاری در ساخت و ساز هتل و مهمانسراست؟‌ آیا مدیران استانی هم کاری بیش از انجام مصاحبه برای تحقق این هدف انجام داده اند؟‌ آیا کاری که در سطح شهرستانها و استانها انجام شده است با همان سرعت و حدت مورد نظر دولت انجام شده؟‌ پاسخ به این پرسشها کارآیی و بهره وری بدنه دولت در اجرای سیاستهای اتخاذ شده را نشان می دهد. بدنه ای که این روزها خیلی کم درباره آن صحبت می شود. در نهایت احترام برای مدیران و دستگاه اداری کشور ولی بهترین سوارکار را هم که روی اسبی فربه و کندرو بنشانید٬ نمی توانید برنده جام مسابقه اسبدوانی بشوید. 

اینجاست که گفتمان اجتماعی به جای تمرکز بر ساختار و تکیه بر تواناییهای مدیریتی افراد به بیراهه جدلهای نظری و بحثهای برخاسته از سهم خواهی سیاسی کشیده می شود. یکی می گوید فلان نامزد به مهندسی اقتصاد باور دارد٬ چون در میان دانشجویانش مهندسانی بوده اند که خواسته اند اقتصاد یادبگیرند. آن یکی می گوید صرف تقاضا برای تفکیک وزارتخانه ها خبر از بازگشت سوسیالیستهایی می دهد که می خواهند تجارت خارجی را قبضه کنند. کسی در بند این نیست که فرهنگ سازمانی وزارتخانه های مختلف چیست و تا چه حد کارآ و کارآمد هستند. 

اینجاست که باید تفاوت بین تفکر اقتصادی٬ سیاستگذاری اقتصادی و مدیریت اقتصادی را یادآور شد. تقریبا هیچ اقتصاددانی در جهان وجود ندارد که رقابت و رقابت پذیری در بازار را به نفع مردم٬ رفاه جامعه و کارآیی اقتصادی نداند. این یک باور است. محقق کردن این باور در بطن اقتصاد کشور نیازمند سیاستگزاری و برنامه ریزیست. ابتدا به سیاستگزاری نیاز هست که بر اساس این باور موانع رقابت پذیری در کشور را شناسایی کند و برای رفعشان سیاستهایی در ابعاد مختلف جامعه تدوین کند. سپس به مدیری احتیاج هست که این سیاستها را اجرایی کند و در روند اجرا بهره وری و کارآمدی سیاستها را افزایش دهد و به سطح مطلوب برساند. 

شاید وقت آن رسیده است که بپرسیم کیفیت مدیریت میانی دستگاههای دولتی چطور است؟ هر چه باشد وزراء هر چهار سال می آیند و می روند ولی این مدیران و مدیران کل هستند که می مانند. آنها که هستند و چه می کنند؟ و بعد از خود بپرسیم روال و چهارچوب فعالیتهای اقتصادی در جامعه ما چیست؟‌ آیا وزرایی که می گویند در این چهارچوب و در این شرایط می توانند مدیران موفقی برای وزراتخانه هایشان و سیاستگزارانی دوراندیش باشند؟‌ چون اگر می خواهیم به توسعه پایدار برسیم باید در نظر داشته باشیم توسعه محصول نهادهاست نه افرادی که در جنجال سیاسی سالی را در کرسی وزارت می گذرانند. 
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/13تیر96
برچسب ها: گردشگران خارجی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: