معمولاً متخصصان توسعه، برای پیشبینی و پیشبرد برنامههای توسعه و ترقی کشور عوامل مختلفی را معرفی و بررسی میکنند که از آن جمله عوامل مدیریتی مانند برنامهریزی، اجرا و نظارت و عوامل اقتصادی مانند سرمایهگذاری، انتقال تکنولوژی و بازاریابی است. عوامل دیگری از جمله نیروی کار، بهرهوری، تحقیقات، منابع انرژی، آب، روابط بینالملل، دانش و تخصص،رقابت و… در محاسبه توسعه و ترقی کشور نقش مؤثر دارند.
روزنامه اطلاعات در ستون یادداشت سردبیر امروز به قلم علیرضا خانی نوشت: اما آنچه در سالیان اخیر، کمتر به آن توجه شده مقوله «سلامت» است. سلامت، حوزهای بسیط در توسعه انسانی است. زیربنای همه برنامههای توسعه، برنامه توسعه انسانی است. اگر در جامعه همه منابع مادی و مدیریتی توسعه را داشته باشیم و همه شرایط بینالمللی نیز برای توسعه کشور مهیا باشد، چنانچه نیروی انسانی مؤثر، مفید، توانا و هدفدار نداشته باشیم، همه برنامهها بیمعنا خواهد بود. بنابراین توسعه انسانی، به فراهم آوردن جمعیتی سالم، پویا و دارای تخصص و بینش میپردازد.
برای نیل به این هدف، نیروی انسانی، پیش از هر نیازی، به «سلامت» نیازمند است. بدین ترتیب توسعه انسانی پیشنیاز توسعه و تعالی یک جامعه است و «سلامت» پیشنیاز توسعه انسانی است.
سلامت، ابعاد و زوایای مختلفی دارد. سلامت مقولهای چند وجهی است. یک وجه سلامت، سلامت جسمانی است. مصون ماندن افراد جامعه از بیماریهای واگیر و تقویت بنیه انسانها در برابر بیماریهای غیرواگیر. این بعد که بهداشت عمومی جامعه و درمان را تشکیل میدهد، البته بعد بسیار بنیانی است اما خارج از موضوع سخن امروز ماست.
سلامت اخلاقی به معنای مصون ماندن افراد جامعه از انواع آسیبهای اخلاقی از جمله ابعاد مختلف فساد است.
فساد، امروز به یکی از آسیبهای بزرگ جامعه تبدیل شده که روند توسعه کشور را دچار اخلال کرده است. در واقع کسانی که در بخشهای دولتی، عمومی و خصوصی مرتکب فساد میشوند، جدای از آن که عمل مجرمانه و غیراخلاقی انجام میدهند، در مسیر توسعه و تعالی کشور اخلال و وقفه ایجاد میکنند که تاکنون،کسی به این بعد از جرایم آنها رسیدگی و حتی توجه نکرده است. فساد، از اختلاس تا زد و بند و رانتخواری و… بعدی اجتماعی دارد که این بعد اجتماعی، از یک سو شتاب توسعه کشور را دچار آسیب میکند و عوارض آن، تا آینده دور نیز باقی خواهد ماند و از دیگر سو آسیبهای بزرگی به بدنه اجتماعی کشور وارد میآورد. از جمله این آسیبها بیاعتمادی، بیتفاوتی، سرخوردگی، افسردگی و بیایمانی بخشی از جامعه به روشهای زیست سالم و اعتقاد به تلاش و مسئولیتشناسی برای بالارفتن از پلههای ترقی است.
تصور کنید، افراد، از کودکی، و جامعه، در طول تاریخ آموخته است که برای رشد و تعالی و دستیابی به منزلت، اعتبار و رفاه فردی باید از روشهای معقول و تجربه شده پیروی کند. سخت کار کند و سخت دانش بیندوزد و دست به ابتکار و خلاقیت بزند. پسانداز کند و از توان جمعی و مدیریت گروهی برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی، موقعیت و رفاه فردی استفاده کند. بزرگترین خیانتی که به این جامعه میتوان کرد آن است که افرادی ناگهان ظهور کنند و عملاً بگویند که برای به دست آوردن موقعیت، مدرک، اعتبار، منزلت و ثروت اصلاً نیازی به مرارت و ریاضت نیست. نیازی به بردباری و گذشت زمان هم نیست. با نیروی رانت، رابطه، دور زدن قوانین، اختلاس و به هر حال فساد، میتوان همه اینها را به آسانی به دست آورد! بدینسان جامعه به روشهای عقلی و تلاش و ممارست و صبر و جهد بیاعتماد میشود. انگیزهها میمیرند و سخن حکیمانه پدران، دیگر راه به گوش فرزندان نخواهد یافت…
مؤسسه تحقیقاتی گالوپ در پیمایشی که برای سال 2017 انجام داده، مردم ایران را عصبانیترین مردم معرفی کرده است. بر اساس این پیمایش که دیروز منتشر شده، 50 درصد مردم ایران در اندازههای مختلف عصبانیاند.
سخن را در اینجا با ذکر این نکته به پایان میبریم که چه بسا، بخشی از این عصبانیت به خاطر فسادی است که سالیان اخیر مردم شاهد بودهاند. فسادی که مسئولان به آن اذعان دارند و فاصله میان طبقات اجتماعی را افزایش داده است. وقتی مردم میبینند که فرزندان تحصیلکردهشان بیکارند و گروهی رانتخوار، واسطه، اختلاسگر و رابطهدار، بدون شایستگی فردی، همه معیارهای عقلی و عرفی را زیر سئوال بردهاند و یک شبه ره صد ساله پیمودهاند، طبیعی است دچار افسردگی یا عصبانیت شوند.
دولت دوازدهم قول داده است با افراد و شبکههای فاسد به طور مضاعف مقابله کند و نگذارد معیارهای زیست سالم که به مثابه شالوده مقدس نگهدارنده اخلاق است، در جامعه فرو ریزد. امیدواریم با تلاش دولت و یاری همه دلسوزان، این هدف حیاتی بر زمین مانده، تحقق یابد.
*منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1396،4،3