کد خبر: ۱۰۵۰۸۲
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۲ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ - 13 June 2017
با تشدید بحران میان قطر و دولت ‌های عربی به رهبری عربستان سعودی، صدراعظم آلمان با صراحت تمام درباره بحران دیپلماتیک پدید آمده بین عربستان و قطر اعلام موضع کرد و نسبت به انزوای دو کشور ایران و قطر هشدار داد.
 روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: با تشدید بحران میان قطر و دولت ‌های عربی به رهبری عربستان سعودی، صدراعظم آلمان با صراحت تمام درباره بحران دیپلماتیک پدید آمده بین عربستان و قطر اعلام موضع کرد و نسبت به انزوای دو کشور ایران و قطر هشدار داد.

در گزیده ای از این گزارش می خوانیم: آنگلا مرکل با ابراز نگرانی از اوضاع منطقه، نسبت به تنش پدید آمده بین قطر و شماری از کشورهای حوزه خلیج ‌فارس ابراز نگرانی کرد. تحلیلگران این رویکرد آلمان را در امتداد تمایل این کشور به حفظ ثبات در منطقه و تمایل به موازنه قدرت میان بازیگران آن می ‌دانند.

در این چارچوب آنگلا مرکل نیز با بیان اینکه تنها با مشارکت ایران، ترکیه و قطر می ‌توان راه‌ حلی برای این بحران یافت، ابراز کرد: «هرگاه همه کشورهای ذی ‌نفع در تماس با یکدیگر باشند، می ‌تواند یک راه‌حل سیاسی شکل گیرد. ما خواستار چنین امری هستیم و در این راستا تلاش خواهیم کرد.» در ادامه تلاش مقامات آلمان برای فرونشاندن بحران، دیدار و گفت ‌وگویی بین زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه آلمان با همتای قطری خود، شیخ محمد بن عبدالرحمان آل ‌ثانی صورت گرفت که در آن گابریل هشدار داد تنش میان قطر و همسایگانش می‌تواند به جنگ بینجامد. وزیر خارجه آلمان در یک هفته اخیر، تلاش‌های خود را معطوف به گفت‌وگو با طرفین بحران کرده است. از این‌رو نگاه آلمان به بحران قطر و تاکید بر نقش بازیگرانی چون ایران و ترکیه را می‌توان در 3 محور زیر مورد توجه قرار داد:

1- حفظ ثبات در منطقه
اصلی ‌ترین عاملی که به سیاست خارجی آلمان در بحران قطر شکل داده است، مقوله ثبات و امنیت در کانون ‌های بحران در منطقه است. اهمیت ثبات در عراق، سوریه و لبنان که موضوعات مهم در نگاه خاورمیانه ‌ای برلین است، باعث شده مقامات این کشور، نگاه همیشگی خود که مبتنی بر حفظ وضع موجود و موازنه قوا میان بازیگران این منطقه است را مجددا و این‌بار در بحران قطر نشان دهند. در واقع به‌ دلیل متاثر بودن منافع و امنیت آلمان از بحران‌ های خاورمیانه که نمونه آن را در بحران پناهجویان و آوارگان سوری مشاهده کردیم، برلین را به سمت موضع‌ گیری و تاکید بر گفت ‌وگو و مذاکره میان بازیگران هدایت کرده است. تاکید بر نقش ایران به ‌عنوان بازیگر مهم و اثرگذار در عراق، سوریه و لبنان از این منظر قابل ‌توجه است.

2- اهمیت انرژی
متغیر بسیار مهم دیگری که برای مقامات آلمان حائز اهمیت است، حفظ امنیت انرژی به‌ خصوص از آبراه خلیج ‌فارس است. از آنجا که قطر دارای ذخایر اصلی گاز در منطقه است و یک تولید‌کننده و تامین ‌کننده گاز در سطح جهانی است، آلمان نگران است که بحران حادث شده اثرات خود را بر قطر به ‌عنوان منبع صدور گاز بر جا بگذارد. تاثیری که می ‌تواند باعث افزایش قیمت در سطح جهانی و همچنین امکان توقف صدور گاز شود. بنابراین به‌ دلیل نیازهای آلمان به گاز قطر، یکی از عواملی که دیپلماسی این کشور را در قبال بحران قطر فعال کرده است، همین موضوع امنیت انرژی و نقش آن در سطح جهانی است.

3- تروریسم تکفیری
سومین عامل مهم برای سیاست خارجی و امنیتی آلمان، پدیده تروریسم تکفیری است که امروز تبدیل به مساله ‌ای جهانی شده است. به‌خصوص بمب‌ گذاری ‌های داعش و عناصر تکفیری در سطح اروپا که نمودهای خود را در پاریس، لندن، بروکسل و دیگر شهرهای اروپا نشان داد، توجه ویژه و فوری به این موضوع را به دستور کار برلین در قبال منطقه و بازیگران آن تبدیل کرده است. در واقع آلمانی ‌ها معتقدند بخش عمده ‌ای از بحران پناهجویان سوری در اروپا که وارد شهرهای آلمان شدند، ناشی از فعالیت تروریست ‌ها در سوریه و عراق است که علاوه بر گسترش موج فقر و بیکاری، باعث شده تروریست‌ ها به قلب اروپا نیز نفوذ کنند. از آنجا که قطر سهم عمده ‌ای در تجهیز و تقویت تروریست ‌ها در سوریه دارد، بنابراین ارتباط‌ گیری و حفظ روابط آلمان با مقامات قطری مساله ‌ای مهم در موضوع مبارزه با تروریسم است.

** تاثیرات آلمان از بحران در منطقه
دکتر بهزاد احمدی‌لفورکی کارشناس مسائل آلمان؛ موضع ‌گیری ‌های مقامات آلمان درخصوص بحران میان قطر و دولت ‌های عربی خلیج‌فارس را باید از منظر دغدغه ‌ها و نگرانی ‌های آلمان مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا باید میان نوع نگاه کشورهای اروپایی به مسائل منطقه غرب آسیا فرق بگذاریم. کشوری مثل انگلستان می ‌تواند از بحران منتفع شود و منافع خود را به پیش ببرد. از آنجا که هزینه ‌های بحران برای لندن نسبت به برلین کمتر است، ما می ‌بینیم که مقامات این دو کشور دو رویکرد متفاوت در قبال بحران در پیش می ‌گیرند. بحران عراق در 2003 و سوریه در 2011 باعث شد تا انگلیس به بحران ورود کند. اما درخصوص آلمان مشاهده می‌ کنیم که این کشور نمی ‌خواهد با ورود به بحران درگیر شود و تحت فشار قرار گیرد. پذیرش پناهندگان سوری نشان داد که آلمان از ناآرامی بیشترین تاثیر را می ‌پذیرد. این موضوع به‌خصوص در آستانه انتخابات سراسری آلمان برای مقامات کنونی این کشور حائز اهمیت است. از سوی دیگر باید گفت که آلمانی ‌ها برای منطقه یک ایده دارند که آن ایده البته ایجابی نیست، بلکه سلبی و براساس درک مبتنی بر تهدید است. همچنین باید اضافه کرد که مقامات برلین طرح و ابتکار روشن و مشخصی برای مواجهه و اعمال سیاست در منطقه ندارند. آنها با استفاده از موازنه قدرت همه ‌شمول، به‌ دنبال این موضوع هستند که بتوانند توازن را در جهت ثبات و وضع موجود، حفظ کنند. در واقع امنیت و ثباتی که آلمان به‌دنبال آن است با ناآرامی در غرب آسیا پیوند معناداری دارد. دور آلمان را هلالی از بحران فراگرفته و نمی‌ خواهند که این بحران شدت بگیرد. بنابراین بیشتر واکنش به تهدید نشان می ‌دهند تا کنش برای مواجهه و مدیریت عناصر بحران. 

نکته سوم هم به موضوعات مهمی که برای آلمان درخصوص منطقه غرب آسیا مطرح است، باز می ‌گردد. اهمیت ثبات در عراق، سوریه و لبنان باعث شده تا مقامات برلین نیازمند نقش ایران و ترکیه باشند. همچنین منافع اقتصادی-تجاری در بعد انرژی در خلیج‌فارس به‌خصوص حوزه گازی با قطر برای آلمان بسیار حائز اهمیت است. تروریسم تکفیری نیز بعد دیگری است که برای مقامات این کشور از اهمیت بالایی برخوردار است.

*منبع: روزنامه دنیای اقتصاد، 1396.3.22
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: