روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: افزایش 25 درصدی نرخ مهاجرت شهر به شهر در سرشماری سال 90 در قیاس با دهههای گذشته به دلیل ایجاد شهرهای جدید است. مناطق جغرافیایی که در نگاه اولیه دارای فرم و ساختار روستایی هستند تنها با یک تابلوی متعلق به شهرداری شهریت پیدا میکنند.
در ادامه در گزیده ای از این گزارش می خوانیم: به باور بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران، مهاجرت در کشورهای جهان سوم واکنشی به معضل بیکاری است. از آنجا که یکی از مهمترین انگیزههای مهاجرت، دستیابی به شغل بهتر و نهایتا افزایش درآمد و رفاه است، مهاجرت از جایی به جای دیگر چه در مقیاس داخلی و چه در مقیاس بینالمللی از نظر تغییرات رایج در بازار کار اثر میگذارد. به عبارت دیگر مهاجرت یا همان انتقال جمعیت از جمله پدیدههایی است که از گذشته تاکنون بر تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی کشورها تاثیرگذار بوده است.
بررسی کارشناسان اجتماعی و اقتصادی نشان میدهد مهمترین عامل تصمیم به مهاجرت موضوعات مالی و اقتصادی است که در اثر وجود اختلاف میان درآمد در مناطق روستایی و «درآمدهای انتظاری» در مناطق شهری است. در واقع مهاجرت روستاییان به شهر کنشی عقلانی و اقتصادی است نسبت به تفاوت درآمد مورد انتظار تا درآمد واقعی در شهر و روستا. اما تمام این تحلیلها یک دههای میشود که تاریخ مصرفش را برای جامعه ایرانی از دست داده است.
به استناد دادههای منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در بازه سالهای 1385 تا 1395 نرخ مهاجرت داخلی در ایران یعنی انتقال جمعیت روستا به شهر با کاهش قابل توجهی همراه بوده است تا جایی که جمعیتشناسان معتقدند در این بازه زمانی برای نخستین بار پس از اجرای سرشماری و ثبت دادههای متقن، مهاجرت معکوس یعنی انتقال جمعیت از شهر به روستا رخ داده است. تبیین چرایی این موضوع ضمن توجه به اهمیت نقش متغیرهای اقتصادی در بروز پدیده مهاجرت و پیامدهای اجتماعی آن برای کل کشور محورهایی است که در این گزارش مورد بررسی قرار میگیرد.
**چرا شهرها از رونق افتادند؟
به استناد دادههای منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران نرخ مهاجرت از روستا به شهر در سرشماری سالهای 1375 تا 1385رقمی در حدود 12 میلیون و 100 هزار نفر برآورد شده است. این رقم در سرشماری 5 سال بعد یعنی سال 1385 تا 1390 حدود 5 میلیون نفر و در بازه سالهای 1390 تا 1395 به رقم 4 میلیون و 709 هزار نفر کاهش داشته است. کاهش نرخ مهاجرت از روستا پدیدهای نیست که برای نخستین بار در تاریخ سرشماری کشور رخ بدهد بلکه پیشتر در بازه سالهای 1355 تا 1365 با نرخ مهاجرت حدود 5 میلیون و 700 هزار نفر و در بازه 10 ساله بعد از آن یعنی تا ابتدای سال 75 نیز با نرخ حدود 8 میلیون و 700 هزار نفر مواجه بودهایم. بنابراین میتوان گفت افزایش چشمگیر نرخ مهاجرت در بازه 10 ساله سالهای 1375 تا 1385 تنها در مقایسه با دهه های پیشین و 10 ساله بعد از آن رشد قابل توجهی داشته است و روندی مستمر نبوده است.
در تبیین این موضوع میتوان به شرایط اقتصادی حاکم به معنای رشد مشاغل صنعتی در کلانشهرها به ویژه استان تهران و کلانشهر کرج در بازه 10 ساله 1375 تا 1385 به عنوان یکی از عوامل جاذبه در شهرهای بزرگ برای مهاجرت روستاییان اشاره کرد.
دقیقا در بازه ده ساله بعدی که نابسامانی اقتصادی بر کشور سایه انداخت نه تنها جاذبه صنعتی برای مهاجرت به شهرها وجود نداشت بلکه ترس از بدتر شدن اوضاع اقتصادی و تلاش برای حفظ وضعیت موجود مهمترین انگیزه برای بقای سکونت در روستا بود. در همین بازه زمانی بود با کاهش نرخ مهاجرت روستا به شهر و پس از آن برای نخستین بار با پدیده مهاجرت از شهر به روستا مواجه شدیم.
بررسی دادههای سرشماری سال 1365 نشان میدهد که 40 درصد مهاجرتها از شهری به شهر دیگر، 14 درصد از روستایی به روستای دیگر، 32 درصد از روستا به شهر و 14 درصد از شهر به روستا صورت گرفته است. این رقم در سرشماری سال 1390 با تغییرات قابل توجهی به 65 درصد در مهاجرت از شهری به شهر دیگر، 7درصد از روستا به روستای دیگر، 13 درصد از روستا به شهر و 15 درصد از شهر به روستا رسیده است. در این سال برای نخستین بار درصد مهاجرت از شهر به روستا بیشتر از مهاجران روستا به شهر بوده است. این پدیده که در علم جمعیتشناسی تحت عنوان مهاجرت معکوس به معنای انتقال جمعیت از مناطق شهری به روستاها نامیده میشود به عنوان یکی از ویژگیهای جمعیتی ایران در سرشماری سال 90 بروز و نمود پیدا کرد.
در واقع میتوان گفت در سالهای اخیر با پدیده افزایش جمعیت روستایی مواجه بودیم. به گواه محققان و پژوهشهای جمعیت شناختی 90 درصد مهاجران معکوس را افرادی تشکیل میدهند که پیشتر از روستایشان به شهر مهاجرت کرده بودند و پس از آن در سال 1390 و سالهای پیش از آن به علت عدم انطباق با محیط یا عدم جذب درآمد مورد انتظار متقاضی بازگشت به زادگاهشان بودند. مطالعات انجام شده در این رابطه نشان میدهد که مسکن به عنوان یکی از مطالبات اصلی مهاجران معکوس مطرح بوده تا جایی بخش قابل توجهی از این افراد با هدف دستیابی به مسکن مناسب تصمیم گرفتند از کلانشهرها خارج شوند. در واقع فرد مهاجر در شهرهای بزرگ نتوانسته بود مسکنی متناسب با بعد خانوار در اختیار داشته باشد در حالی که در روستا و شهرهای کوچک امکان مالکیت منزل مسکونی یا افزایش متراژ واحد مسکونی وجود داشت و میتوانست به نیاز مسکن خانوار پاسخ دهد.
شاید در دهههای گذشته نام کلانشهرها با جاذبههای اقتصادی و فرهنگی گره خورده بود که فرد روستایی آرمان شهرش را خارج از زادگاه خود میدید اما گویی در دهه اخیر اقتصاد شهری نتوانسته انتظارات مهاجران را برآورده کند که به قول معروف فرار را به قرار ترجیح دادند و بازگشتند.
**روستای خوب، شهر بد
چرایی کاهش نرخ مهاجرت به شهر و همچنین بروز پدیده مهاجرت معکوس را با علی قاسمی اردهایی،
جمعیتشناس و مدرس دانشگاه مطرح کردیم که این گونه پاسخ داد: «برای بررسی این موضوع ابتدا باید نسبت به بازتعریف استاندارد از شهر و روستا اقدام کنیم.
**بر اساس نتایج سرشماری سال 1395 رقمی
حدود 72 درصد و در سال 1395 حدود 75 درصد از جمعیت کشور شهر نشین هستند یعنی ما با پدیده شهر نشینی در کشور مواجه هستیم اما نه به واسطه کوچ روستاییان به شهر بلکه این رخداد به دلیل تبدیل نقاط روستایی به شهر است. متاسفانه در هر سرشماری شاهد افزایش تعداد شهرها هستیم. این شهرها در قالب ساختارمند و با لحاظ کیفیتها و استانداردهای جهانی شکل نگرفتهاند بلکه همان روستاهای سابق هستند که وسعت یافته و به حاشیه شهرها نزدیک شدهاند. درواقع ما شاهد تبدیل روستای خوب به شهر بد هستیم.
در رابطه با چرایی این موضوع هم میتوان به نقش سیاست در شکلگیری ساختار و مدیریت شهرها اشاره کرد. به صورت ویژه به نمایندگان شهرها و روستاها اشاره دارم که وسعت کمی روستاها را بدون در نظر گرفتن زیرساختهای عمرانی و توسعهای در فهرست شعارهای انتخاباتی خود قرار میدهند و شاید بتوان گفت این تغییر جزو قابل وصولترین وعدههایی است که تحقق آن میتواند رضایت جامعه محلی و تضمین سبد رای نمایندگان را به دنبال داشته باشد. بنابراین نمایندگان مجلس قادرند یکشبه روستایی را به شهر تبدیل کنند. شهری که فاقد شاخصها و استانداردهای جهانی است. در چنین شرایطی میتوان با صراحت گفت ما با پدیده «شهرگرایی» روبهرو هستیم نه «شهرنشینی»، روستاهایی که اکنون نقش حاشیه شهرها را ایفا میکنند در حالی که همچنان معیشتشان بر اقتصاد روستایی تکیه دارد.
**مشاغل روستایی در معرض خطر
از تحلیلها و ارزیابی ایشان میتوان نتیجه گرفت افزایش 25 درصدی نرخ مهاجرت شهر به شهر در سرشماری سال 90 در قیاس با دهههای گذشته به دلیل ایجاد شهرهای جدید است. مناطق جغرافیایی که در نگاه اولیه دارای فرم و ساختار روستایی هستند تنها با یک تابلوی متعلق به شهرداری شهریت پیدا میکنند. موضوعی که تغییر ساختار الگوهای جمعیتی، آسیبهای اجتماعی دامنگیر حاشیهنشینان و ازهمپاشیدگی ساختار اقتصادی این گروهها را در پی دارد. چراکه ساکنان روستاهای یک شبه شهر شده به لحاظ ذهنی خود را برای جذب در مشاغل صنعتی آماده میکنند. امری که نهتنها شهر توانایی پاسخگویی به این نیاز را ندارد بلکه مشاغل روستایی همچون زراعت، دامداری و دامپروری نیز با تهدیدهای جدی مواجه میشوند. در حالی که ایجاد اشتغال در روستا به مراتب آسانتر و کم هزینهتر از بخش صنعت و خدمات شهری است.
با استناد به سرشماری سال 1385 تعداد 1012 شهر در کشور به ثبت رسیده که در سرشماری سال 1390 این رقم به 1139 شهر افزایش یافته است. در واقع طی یک بازه 5 ساله 127 روستای خوب به شهرهای حاشیهای تبدیل شدهاند. اینجاست که نگرانیها نسبت به تغییر ساختار اقتصادی روستا و کم فروغ شدن کشاورزی و دامداری و اهمیتی که در تامین امنیت غذایی کشور دارند، شدت میگیرد. دکتر قاسمی در پاسخ به این دغدغه گفت: «به استناد پژوهش صورت گرفته به کمک دادههای استخراج شده از سرشماری سال 1365 تا 1390 میتوان گفت سهم جمعیت کشاورز شاغل در مناطق روستایی از 58 درصد در سال 1365 به 48 درصد در سال 85 و 51 درصد در سال 90 کاهش یافته است. این روند کاهشی محسوس با افزایش مشارکت سالخوردگان و زنان در بخش کشاورزی همراه بوده است. در واقع جوانان و به ویژه مردان سهم عمده مهاجران خارج شده از روستا را تشکیل میدهند؛ موضوعی که میتواند آینده اقتصاد کشاورزی کشور را با مخاطراتی رو به رو کند.
از قاسمی در رابطه با نقش تغییرات اقلیمی در تغییر ساختار جمعیتی مناطق جنوبی و جنوب غربی کشور پرسیدیم. به گفته وی تا پیش از انقلاب استان خوزستان رتبه دوم جذب مهاجر در کشور را داشت اما پس از جنگ و اکنون به دلیل مشکلات زیست محیطی در گروه استانهای مهاجرفرست قرار گرفته است. ایشان با استناد به جدیدترین پیمایش انجام شده در استان خوزستان مبنی بر سنجش میزان تمایل اساتید دانشگاهی این شهر نسبت به مهاجرت از استان اعلام کرد که بیش از نیمی از جمعیت نمونهگیری مایل به مهاجرت بودند که مشکلات زیستمحیطی مهمترین عامل بیرغبتی این افراد نسبت به سکونت در استان خوزستان بوده است.
در پایان میتوان گفت یکی از بزرگترین پیامدهای پیوستن روستاها به کلانشهرها ازهمپاشیدگی توازن جمعیتی شهر و روستا است تا جایی که بسیاری از روستاها اکنون خالی از سکنه شدهاند. از سوی دیگر جوانان روستایی به فهرست بیکاران متقاضی مشاغل صنعتی و خدماتی افزوده میشوند و کشاورزی به عنوان یکی از ارکان مهم و استراتژیک کشور در بحث تامین امنیت غذایی با چالشهای جدی مواجه میشود. آلودگی و ترافیک و مشکلات اجتماعی و فرهنگی که این روزها با نام کلانشهرها گره خورده شدت میگیرد و کنترل و کاهش آن به مراتب سختتر و پرهزینهتر خواهد بود.
شاید بتوان گفت مسوولان با اعمال سیاستهای تشویقی برای سکونت در مناطق خالی از سکنه میتوانند به هم وزن شدن جمعیت و اصلاح الگوی جمعیتی کشور کمک کنند. هرچند این راهکار پیشتر در رابطه با پزشکان و کارمندان دولت برای خروج از تهران نتایج امیدوارکنندهای به همراه نداشته است.
*منبع: روزنامه اعتماد، 1396.3.16