پایگاه خبری عصر ایران در یادداشتی نوشت: بقای نظام و اعتلای آن، در گرو همراهی با اکثریت مردمی است که در چارچوب این نظام، مشارکت سیاسی کرده و رئیس جمهور خود را انتخاب کرده اند.
در ادامه این یادداشت به قلم جعفر محمدی می خوانیم: ناامید کردن اکثریت، کار هیچ حکومت عاقلی نیست... اگر این اقلیت سیاسی، به جای 16 میلیون نفر، تنها 16 هزار نفر و کمتر هم بودند، حقوق شان باید محترم شمرده می شد، چه رسد به این که هم اکنون عدد قابل توجه 16 میلیونی هستند. در عین حال از آنان نیز انتظار می رود به رأی و خواست اکثریت احترام بگذارند.
انتخابات ریاست جمهوری، با مشارکت خیره کننده مردم و رأی قاطع آنها به حسن روحانی به پایان رسید و اینک، روحانی رئیس جمهور همه ملت ایران است، چه آنان که به او رأی داده اند، چه کسانی که به او رأی نداده اند و چه کسانی که اصلاً در انتخابات شرکت نکرده اند.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
1 - یکی از اشتباهات و حتی ستم های بزرگی که برخی کاندیداها - و مشخصاً محمدباقر قالیباف - در جریان رقابت های انتخاباتی مرتکب شدند، ایجاد شکاف بین طبقات مختلف مردم بوده است. آنها کوشیدند بین مردم، جنگ غنی و فقیر راه بیندازند و اعداد جعلی 4 درصد و 96 درصد ساختند تا بلکه از رهگذر این اختلافات، رأیی بگیرند و چند صباحی بر ملتی متفرق ریاست کنند.
اینک هر چند تمام آن رویکردهای فاجعه بار، به شکست رسیده اند اما اگر ادبیات ایجاد شده در دل انتخابات گذشته ادامه یابد، کشور، مردم و نظام جمهوری اسلامی دچار یک آسیب استراتژیک خواهند شد.
از این رو باید در عین احترام به سلائق مختلف بر یکپارچگی ملت ایران تأکید کنیم. ما پیش از آن که اصلاح طلب، اصولگرا، مستقل، معترض یا بی تفاوت باشیم، 'ایرانی' هستیم و این ایرانیت، نباید تحت الشعاع موضوعات دیگر، به حاشیه برود.
2 - روحانی با 23.5 میلیون رأی، اعتماد اکثریت مطلق مردم ایران را کسب کرد. این اکثریت قابل توجه، مطالبات و رویکردهایی دارند که احساس می کنند، از سوی اقلیت و برخی نهادها مورد احترام نبوده است. مردم سالاری دینی که جمهوری اسلامی ایران داعیه دار آن است، ایجاب می کند پیام این اکثریت شنیده شود.
بقای نظام و اعتلای آن، در گرو همراهی با اکثریت مردمی است که در چارچوب این نظام، مشارکت سیاسی کرده و رئیس جمهور خود را انتخاب کرده اند. ناامید کردن اکثریت، کار هیچ حکومت عاقلی نیست.
3 - حدود 16 میلیون نفر به دو رقیب جناح مخالف روحانی رأی دادند (15.7 میلیون رئیسی و 470 هزار میرسلیم).
این که این 16 میلیون به گفتمان اصولگرایی رأی داده اند یا بخشی از آنان به خاطر وعده های مالی رأی داده اند یا نظایر این ها، امری ثانویه است که البته جای تحلیل دارد ولی قبل از همه این مباحث، باید این نکته ساده را دریافت که همه این 16 میلیون نفر، شهروندان ایران و هموطنان همه ما هستند که هم خودشان محترم اند و هم رأی شان.
اگر این اقلیت سیاسی، به جای 16 میلیون نفر، تنها 16 هزار نفر و کمتر هم بودند، حقوق شان باید محترم شمرده می شد، چه رسد به این که هم اکنون عدد قابل توجه 16 میلیونی هستند. در عین حال از آنان نیز انتظار می رود به رأی و خواست اکثریت احترام بگذارند.
4 - حدود 14 میلیون نفر در انتخابات رأی ندادند. البته در هیچ جای دنیا نرخ مشارکت صد در صدی نیست و اتفاقاً ایران از جمله کشورهایی است که مردم در انتخابات مشارکت بالایی دارند.
با این حال، نباید این 14 میلیون هموطن را نادیده گرفت و تنها به آن 23.5 و 16 میلیون نفر پرداخت. 14 میلیون نفری که رأی نداده اند نیز ایرانی هستند و دیدگاه هایی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد هر چند که وقتی رأی نمی دهند در واقع فرصت ابراز نظر را - هر چند محدود - از خود سلب می کنند.
مخلص کلام آن که اگر مردم یک کشور در سیاست ورزی، دیدگاه های مختلف داشته باشند، نه تنها نکته ای منفی نیست که نشانه پختگی و تنوع فکری در جامعه است. بنابراین به جای دامن زدن بر اختلافات جعلی که تا دیروز برای کسب رأی مطرح می شد، دو نکته را از یاد نبریم:
- همه ما ایرانی هستیم و باید برای همیشه تاریخ ما و فرزندان ما در کنار هم زندگی کنیم.
- به باورهای همدیگر احترام بگذاریم، حتی اگر نقدشان می کنیم.
*منبع: پایگاه خبری عصر ایران/1 خرداد 96