بانكداري ايراني - انتخابات شورای شهر تهران در شرایطی برگزار میشود که بیش از دوهزارو ٧٠٠ کاندیدا برای ورود به این شورا وجود دارد. این پدیده از ابعاد مختلف حقوقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شایسته مطالعه است.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم مصطفی ملکوتی-پژوهشگر، نوشته است:شاید بیش از همه از جنبه روانشناسی اجتماعی درخور پژوهش باشد؛ اما واقعیتی است که اکنون با آن روبهرو هستیم؛ یعنی در این دوره انتخابات شورای شهر تهران شاهد بیشترین تعداد نامزدهای انتخاباتی هستیم. بدیهی است بیشتر این کاندیداها به قصد رقابت انتخاباتی ثبتنام نکردهاند، زیرا رقابت بین بیش از دو هزار کاندیدا بیمعناست؛ اما در این نمایش انتخاباتی میتوانند آرای فامیلی و طایفهای را به خود جذب و کارکرد سیاسی انتخابات را بیاثر کنند.
به نظر میرسد ظرفیت رقابت انتخاباتی در شهر تهران حدود صد نفر باشد، مشروط به اینکه شهروندان فهرستوار به کاندیداهای تشکلهای حزبی و صنفی خود رأی دهند، در غیر این صورت حتی گزینش 21 نفر از میان صد نفر نیز کار دشواری است.
حافظه تاریخی ما یادآور تجربه انتخابات دورههای گذشته است. حتی در دوره چهارم انتخابات شوراها که بالاترین آمار مشارکت شهروندان تهرانی را در انتخابات شورای شهر داشتیم، افرادی با آرای بسیار پایین وارد شورای شهر تهران شدند. چرا باوجود مشارکت میلیونی شهروندان تهرانی افرادی با متوسط کمتر از 200 هزار رأی وارد شورا شدند؟ علت آن پراکندگی بیشازحد آرا در میان کاندیداهای پرشمار بود. توزیع آرا در میان کاندیداهای گمنام با گرایشهای قومی، فامیلی و طایفهای توجیه میشود.
فرض کنیم در انتخابات این دوره شورای شهر تهران دومیلیونو ٧٠٠ هزار نفر شرکت کنند تا از میان حدود دوهزارو ٧٠٠ نامزد فقط 21 نفر انتخاب شوند، در عمل کمتر از 200 کاندیدا کارزار انتخاباتی جدی راه میاندازند؛ اما از میان دوهزارو ٥٠٠ کاندیدای باقی مانده هرکدام میتوانند بهطور متوسط 800 رأی از بستگان سببی و نسبی و دوستان و آشنایان و طایفه خود به دست آورند، در این صورت دو میلیون از آرای مأخوذه بیاثر خواهد بود و در عمل مثل این است که ٧٠٠ هزار نفر در انتخابات شرکت کردهاند. به این ترتیب تعجبی ندارد که یک نفر با صد هزار رأی به شورای شهر راه یابد. در این صورت چه توقعی از این شورای شهر ضعیف میتوان داشت.
هنگامی شورای شهر کارآمد و مقتدری خواهیم داشت که اعضای آن با رأی میلیونی و قاطع شهروندان وارد شورای شهر شده باشند، در این شرایط باید از شیوههای پوپولیستی دست بشوییم و از هدردادن آرا به نمایندگان گمنام و متفرقه پیشگیری کنیم و اجازه ندهیم علایق فردی جای علایق جمعی را بگیرد، اجازه ندهیم وابستگیهای قومی و قبیلهای جای منافع عمومی را پر کند، اجازه ندهیم از دلبستگی ما به یک طایفه یا گویشی خاص برای نمایش انتخاباتی استفاده شود.
از حقوق شهروندیمان برای تعیین سرنوشت جامعه خود هوشمندانه استفاده کنیم، شرکت در انتخابات یک کنش سیاسی و اجتماعی است که فقط با رأیدادن درست به آن معنا میبخشیم. در این میان اصلاحطلبان بیش از همیشه باید در اندیشه تجمیع آرا در انتخابات شورای شهر باشند، زیرا همواره افزایش شمار آرای عمومی به سود جبهه اصلاحات بوده؛ بنابراین شایسته است از گذشته درس بگیریم و خطری را که در کمین کماثرکردن نتیجه انتخابات است، دریابیم و یکدیگر را به صبر و تمرکز در آرا سفارش کنیم.
*منبع:روزنامه شرق،1396،2،20