بانكداري ايراني - روزنامه جام جم در گزارشی نوشت: حاشیهها اما چه در بطن شهرها باشند و چه خارج از آنها، هم آسیب اجتماعی به حساب میآیند و هم آسیبهای دیگر را همراه خود میآورند و به همین خاطر است که حاشیهنشینی از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از پنج آسیب اجتماعی در اولویت رسیدگی است.
در ادامه این گزارش می خوانیم: اول، زاغهها و حلبی آبادها و کپرها بودند؛ بیغولههایی که یک شبه قد میکشیدند و حجم سیاهی میشدند دور گلوی شهرها؛ سالها که گذشت اسمشان شد سکونتگاههای غیررسمی که دیگر به چنبره زدن دور شهرها بسنده نمیکردند و حالا آلونکهایی کج و کوله و بدقواره شدهاند که مثل زخمهای لاعلاج در دل کلانشهرها، دهان باز میکنند.
حاشیهها اما چه در بطن شهرها باشند و چه خارج از آنها، هم آسیب اجتماعی به حساب میآیند و هم آسیبهای دیگر را همراه خود میآورند و به همین خاطر است که حاشیهنشینی از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از پنج آسیب اجتماعی در اولویت رسیدگی است.
ایران دستکم 11 میلیون نفر حاشیهنشین دارد که برخی کارشناسان با در نظر گرفتن خط فقر آن را 12تا 13میلیون نفر گمانه میزنند. این تعداد، در 1100 محله ساکن شدهاند و این محلهها در 850 نقطه در سراسر کشور قرار دارند که مساحتی بیش از 70 هزار هکتار را دربرمیگیرد.
رقمها را نریمان مصطفایی در اختیارمان میگذارد. مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی و توانمندسازی محلات هدف شهری وزارت راه و شهرسازی، مردی گشاده دست و بیپروا در ارائه آمار و اطلاعات است.
ستادی که او عهدهدار ادارهاش شده است، مسئول اجرای سند ملی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای ناکارآمد شهری است که برای رسیدگی به محلههای درگیر آسیبهای اجتماعی تنظیم شده است و بسیاری از سازمانها، نهادها و وزارتخانهها باید در اجرایی کردنش نقش بازی کنند.
بر اساس این سند، محلات ناکارآمد شهری به چهار منطقه بافتهای فرسوده، بافتهای تاریخی، روستاهای الحاقی به مناطق شهری و سکونتگاههای غیررسمی تقسیم میشوند که سرجمع، 30 درصد جمعیت ایران یعنی بیش از 20میلیون نفر را در خود جای دادهاند، اما سهم سکونتگاههای غیررسمی یا حاشیهها، 11میلیون نفر است؛ تقریبا نیمی از جمعیت ساکن در محلات ناکارآمد.
از میان این چهار نوع محله، حاشیهها علاوه بر آن که بیشترین تراکم جمعیت را دارند از بقیه آسیبزاتر هستند، چون ساکنانشان، اغلب از خدمات اجتماعی محروم میمانند، برچسب میخورند و فقر آنها را در دامن بزه میاندازد.
این تحلیل، علت توجه ویژه به حاشیهها در همه دولتهایی است که پس از انقلاب اسلامی روی کار آمدهاند و هر کدام خارج از جناح و حزب سیاسیشان به راهکارهای ساماندهی حاشیهها اندیشیدهاند، اما گذر چهار دهه پس از انقلاب نشان میدهد چرخ ساماندهی حاشیهها هنوز کند میگردد، ضمن آن که این آسیب در طول سالها رنگ عوض کرده و از خارج شهرها به داخل آن کشیده شده است.
**ساماندهی حاشیهها از مسیر توانمندسازی میگذرد
معمولا راهکار ناپخته در مواجهه با هر آسیب اجتماعی، ابتدا انکار است و بعد برخورد ضربتی و حذف. این دیدگاه زمانی دور درباره حاشیه هم وجود داشت. این همان چیزی است که سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران،آن را « برخورد بولدوزری» مینامد و میگوید به نتیجه نمیرسد، چون کلونی فقرایی که ناچار سکونتگاه غیررسمی را شکل دادهاند با حذف آلونکهایشان گرچه به ظاهر پراکنده میشوند، اما بعد از مدتی کوتاه بار دیگر در نقطهای دیگر شکل میگیرند.
به همین دلیل او و کسانی مثل مصطفایی، اکنون سیاستهای ضربتی را نمیپسندند و توانمندسازی ساکنان بافتهای حاشیهنشین و جلوگیری از توسعه بیشتر این مناطق را ترجیح میدهند.
مدیرکل دفتر ستاد ملی توانمندسازی محلات ناکارآمد شهری، توضیح میدهد برای توانمندسازی حاشیهها ابتدا باید عرق شهروندی را در ساکنان آنها بهوجود آورد و این احساس تعلق، وقتی شکل میگیرد که آنها از خدمات اجتماعی بویژه در زمینه بهداشت و آموزش بهرهمند شوند.
به اعتقاد مصطفایی از آنجا که حاشیهنشینها اغلب در کسب و کارهای خرد فعالیت میکنند، یکی از راههای توانمندسازیشان، ارائه تسهیلاتی برای رونق این نوع مشاغل است که احتمال دست زدن به بزه را برای کسب در آمد در این مناطق کم میکند.
حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی از خدمات اجتماعی که به حاشیهنشینها ارائه میشود، مثال میزند: «ایجاد مهدهای ویژه حاشیهنشینها، غربالگری بیماریها در کودکان، ارائه خدمات مشاوره ژنتیک و درمان رایگان اعتیاد از جمله طرحهایی است که در این مناطق برای بهبود ارائه خدمات اجتماعی انجام شده است تا حس تعلق شهروندی را در ساکنانشان بالا ببرد.»
نمونه دیگری که او به خاطر میآورد، ارائه یک وعده غذای گرم در روز به کودکان حاشیهنشین و روستایی در هفت استان درگیر سوء تغذیه یعنی ایلام، خوزستان، کرمان، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، بوشهر و هرمزگان است.
**از فقرای شهری تا آوارگان محیطزیستی
چهار دهه از انقلاب اسلامی گذشته است، رهبر معظم انقلاب، مستقیما درباره مهار آسیبهای اجتماعی از جمله حاشیهنشینی دستور دادهاند و مردم هم اکنون از خطر آسیبها مطلع هستند، اما چرا حاشیهنشینی همچنان ادامه دارد و چرخ ساماندهی حاشیهها کند میگردد؟
از دیدگاه مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی علت کندی این است که عوامل اصلی مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها هنوز باقیاند. گروهی از روستاییان که اکنون حاشیهنشین شدهاند، آوارههای زیست محیطی هستند؛ کسانی که تغییر اقلیم، خشکسالی و گرد و غبار آنها را از دیار اصلیشان به حاشیه کلانشهرها تارانده است. گروهی دیگر هم به امید موقعیت بهتر اقتصادی که در روستا از آن محروم بودهاند، به دامن حاشیهها چنگ زدهاند.
او ایمان دارد که اگر روستاییان حمایت شوند، حاشیهها بزرگتر نخواهند شد و وقتی روستاها توانمند شوند، حتی آنها که جلای وطن کردهاند و حاشیهنشین شدهاند در فرآیند مهاجرت معکوس به روستاها باز میگردند.
گفتههای مسعودی فرید را مصطفایی تائید میکند، اما میافزاید شماری از حاشیهنشینها هم «فقرای شهری» هستند. او هشدار میدهد که الگوی حاشیهنشینی در حال تغییر است و اکنون حدود 80 درصد جمعیت حاشیهنشینها را شهریهایی تشکیل میدهند که در تنگنای مشکلات اقتصادی، قید زندگی در شهر را زدهاند و به بافتهای ناکارآمد از جمله حاشیهها، پناه آوردهاند.
مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری وزارت راه و شهرسازی همچنین اعتقاد دارد که در سالهای گذشته از مشارکت سازمانهای مردمنهاد در ساماندهی حاشیهها استفاده نشده است، اما در سالهای اخیر، سازمانهای مردمنهاد هم وارد میدان شدهاند و در حقیقت مردم برای کمک به هم آستین بالا زدهاند.
موازیکاری دستگاهها هم در سالهای گذشته، روند ساماندهی حاشیهها را کند کرده و باعث شده برخی خدمات، مغفول بمانند و از قلم بیفتند و برخی دیگر، بیحد و مرز ارائه شوند و سرمایهها هدر بروند، اما انتظار این است که اکنون با تشکیل یک ستاد ملی فعالیتها یکپارچه شود و این اتحاد، مسئولان و مردم را به مرحلهای برساند که حتی تغییر دولتها یا عوض شدن مدیران، در سیاستهای کلی نظام برای ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی وقفهای ایجاد نکند.
**5 معضلی که رهبری بر حلشان تاکید کردند
«رهبر معظم انقلاب اسلامی در حوزه مدیریت آسیبهای اجتماعی در کشور یک طرح تقسیمکار ملی را به وزارت کشور پیشنهاد دادند و برای حل این معضل پنج اولویت را مشخص کردند؛ اولویت نخست، بحث اعتیاد و موادمخدر، دومین اولویت، حاشیهنشینی و ساماندهی این مهم، سومین اولویت طلاق، چهارمین اولویت، مفاسد اخلاقی و پنجمین اولویت، احصای مناطق بحرانخیز در کشور بود.»
این شرح سخنان عبدالرضا رحمانی فضلی در اجلاس سراسری نماز در آذر سال گذشته است . او البته پیشتر هم از جلسات رهبری با مسئولان کشور در حوزه آسیبهای اجتماعی گزارشهایی اعلام کرده بود اما در آن جلسه ،وزیر بهطور مشخص و دقیق پنج محور مورد تأکید رهبر معظم انقلاب را اعلام کرد.
*منبع: روزنامه جام جم، 1396.2.17