"دقایقی پس از استقرار بهروی صندلی در هواپیمایی که بنا بود از دمشق به فرودگاه امام خمینی(ره) تهران پرواز کند، از آنجا که این صندلی در ردیفهای جلو قرار داشت متوجه شدیم که این پرواز مسافر ویژهای هم دارد".
خبرگزاری تسنیم ــ مجید قلیزاده (مدیرعامل تسنیم): سفر اخیر بههمراه تعدادی از مدیران خبرگزاری تسنیم به بیروت و دمشق از هر لحاظ خاطرهانگیز بود، سفری که دیدارهایش جدا از ابعاد کاری و نقش مهمی که میتواند در مأموریتهای آتی خبرگزاری تسنیم بهویژه در حوزه منطقه غرب آسیا ایفا کند، از لحاظ روح و فضای معنوی حاکم بر آنها نیز فراموش نشدنی و بهیادماندنی بود، سفری که علاوه بر دیدارهای بسیار مفید و خاطرهانگیز با اعضای شورای مرکزی حزبالله و علیالخصوص شیخ نعیم قاسم و سید هاشم صفیالدین رئیس شورای اجرایی حزبالله، با دیدار سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان تاریخی شد.
پرداختن به جزئیات و شرح ماوقع این دیدارها فرصت موسّعی میطلبد، اما سفری با چنین توفیقاتی که در دمشق نیز با زیارت مراقد مطهر حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها به اوج رسید، فقط میتوانست با یک رویداد خاطرهانگیز در پرواز برگشت تکمیل شود؛ و آن همسفر شدن با سرلشکر رشید جهان اسلام، حاج قاسم سلیمانی بود.
دقایقی پس از استقرار بهروی صندلی در هواپیمایی که بنا بود از دمشق به فرودگاه امام خمینی(ره) تهران پرواز کند، از آنجا که این صندلی در ردیفهای جلو قرار داشت متوجه شدیم که این پرواز، مسافر ویژهای هم دارد. او کسی غیر از حاج قاسم سلیمانی نبود. خدمه پرواز با توجه به حساسیت موضوع و احتمالاً برای رعایت موارد امنیتی با قرار گرفتن مقابل دید مسافران تلاش داشتند ایشان بدون اینکه توسط باقی سرنشینان رؤیت شود، در ردیف جلوی هواپیما بنشیند، با این حال با گذشت دقایقی از حضور سردار در هواپیما، ایشان با برخاستن از محل استقرارشان و با حضور مقابل تک تک مسافران که برخی از آنها هنوز غبار رزمندگی در دفاع از حرم بر سر و رویشان نشسته بود، با یکایک مسافران همچون یک یار آشنا و دیرین خوشوبش و احوالپرسی کردند.
این اقدام سردار سلیمانی برای بسیاری از سرنشینان از سویی بسیار جذاب و دلنشین و از سوی دیگر عجیب بود؛ شاید کمتر کسی تصور میکرد این سردار نامآور امام خامنهای که بالاترین و شدیدترین رعب را در جان تکفیریها و حامیان غربی و مرتجعین منطقهای آنان نهاده است، اینگونه افتاده و متواضعانه به همه مسافران و یاران عاشوراییاش سرکشی و احوال آنان را جویا میشود و با آنان نرد عشق میبازد.
چون زلف بتان شکستگی عادت کن/ تا صید کنی هزار دل در نفسی
سرداری که شخصیتها و نخبگان دنیا و بهویژه غرب متحیر اویند؛ دیلیاستار او را مهمترین مرد مبارزه با داعش توصیف میکند، آبزرور انگلیس او را تنها کسی میداند که میتواند داعش را شکست دهد، بیزینس اینسایدر او را مغز متفکر عملیات ضدتروریستی میخواند، نیویورکر او را مرد قدرتمند غربآسیا لقب میدهد و...؛ اما او بیاعتنا به تمام اینها عزت خود را در نشاندن غبار خستگی مدافعان حرم و همصحبتی با آنان میجوید.
در طول مدتی که او بین مسافران میگشت و به سروصورت آنان دست نوازش میکشید و با آنها چاقسلامتی میکرد احساس کردم چقدر دلمان برای چنین سلوکی از سوی مسئولان تنگ شده است، کسانی که خود را یار مردم بدانند و سهمشان از سفره انقلاب چون یاران شهیدشان جز مجاهدت و جانفشانی در راه آرمانهای انقلاب اسلامی نباشد.
او با مهربانی از کنار همه عبور کرد و رفت اما دلهای ما را نیز با خود برد تا ما با عطر خوش این خاطره دست به آسمان بلند کنیم و عزت و توفیقات بیشترش را از خدا مسئلت نماییم.