پایگاه خبری امید ملی ایرانیان در یادداشتی نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا آماده میشوند امروز در واشنگتن با یکدیگر دیدار کنند به سادگی میتوان این برداشت را داشت که روابط آمریکا و اسرائیل وارد یک دوره تازه و شادتر شده است.
این نوشتار در ادامه می افزاید: اختلافات نتانیاهو با سلف ترامپ یعنی باراک اوباما مساله عجیبی بود و در اواخر دولت اوباما دو طرف به ندرت با هم حرف میزدند. اگر به دقت به هلهله و صداهای مراسم شادخواری در واشنگتن و بیتالمقدس گوش کنید، در پسزمینه آهنگ دیگری خواهید شنید که خبر از فرا رسیدن دورانی نه چندان خوشایند میدهد.
امروز دو مرد تندخو به امید بهتر کردن رابطه آمریکا و اسرائیل با هم دیدار میکنند. ترامپ تندمزاج در کاخسفید پذیرای نتانیاهو، نخستوزیر همیشه ناراضی اسرائیل است. بسیاری از تحلیلگران این ملاقات را سرآغاز یک دوره خوب دیگر میان اسرائیلیها و آمریکاییها میدانند اما افرادی مانند «دیوید آرون میلر»، رئیس مرکز بینالمللی دانشوران «وودرو ویلسون» در آمریکا تاکید دارند احتمالا ترامپ و نتانیاهو به زودی درگیر نبردی تنبهتن خواهند شد.
آرون میلر 24 سال در وزارت خارجه آمریکا فعالیت کرده و در روند مذاکرات یا تلاشها برای برقراری صلح میان اسرائیل، اردن، سوریه و فلسطینیها نقش داشته است. بنابراین، وی با توجه به سوابقش و آگاهی از تاریخچه روابط اسرائیل و آمریکا اعلام میکند که رابطه دو طرف در دوره ترامپ همچنان پرفراز و نشیب خواهد بود. وی در مقالهای برای وبسایت آمریکایی «پولیتیکو» که بخشهایی از آن در زیر آمده، آینده مناسبات تلآویو و واشنگتن را پیشبینی کرده است.
در حالی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا آماده میشوند امروز در واشنگتن با یکدیگر دیدار کنند به سادگی میتوان این برداشت را داشت که روابط آمریکا و اسرائیل وارد یک دوره تازه و شادتر شده است. اختلافات نتانیاهو با سلف ترامپ یعنی باراک اوباما مساله عجیبی بود و در اواخر دولت اوباما دو طرف به ندرت با هم حرف میزدند. اگر به دقت به هلهله و صداهای مراسم شادخواری در واشنگتن و بیتالمقدس گوش کنید، در پسزمینه آهنگ دیگری خواهید شنید که خبر از فرا رسیدن دورانی نه چندان خوشایند میدهد.
بازگشت به روزهای خوش گذشته؟
من در آمریکا بارها در جریان انتقال قدرت از دولتی به دولت دیگر بودهام که هر یک بیانگر تغییری دراماتیک در روابط آمریکا و اسرائیل و گذار به دورانهایی خوش بوده است. گذار از جیمی کارتر به رونالد ریگان و انتقال قدرت از جورج بوش به بیل کلینتون را به خاطر دارم که طی آنها تنشهایی جدی میان آمریکا و اسرائیل وجود داشت. هنوز کار اوباما شروع نشده بود که وی در مقام رئیسجمهور منتخب خبر از تغییری مهم برای اسرائیلیها میداد.
ترامپ هم با اقداماتی که انجام داده نشان داده است به هر قیمتی که شده پشت اسرائیل خواهد ایستاد: او علنا از رای مثبت اوباما به بیانیه محکومیت شهرکسازی در اسرائیل انتقاد کرد؛ دیوید فریدمن (حامی شهرکسازی) را به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل نامزد کرده است؛ و تیم ترامپ بارها تاکید کرده که از انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس حمایت میکند. ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی قول داد 'اسرائیلیترین رئیسجمهور زمان' باشد اما هنوز کاملا معلوم نیست که منظورش چه بوده است.
حکمرانی با مبارزات انتخاباتی فرق دارد
هیچ رئیسجمهور آمریکایی، حتی دونالد ترامپ عجیب و غریب هم، نمیتواند از قواعد حاکم بر دوره گذار از مبارزات انتخاباتی به کاخسفید، فرار کند. شماری از این قواعد - از قبیل واقعیتهای بیرحمانه حکمرانی، مشاورههای مشاوران جدید، خواستههای رهبران خارجی، پشیمانی بابت تعهداتی که داده شده و درک این واقعیت هراسانگیز که به هنگام تزلزل و سقوط حامی و پشتیبانی ندارید – همگی بر زمان یا نحوه اجرای وعدهها تاثیر دارند.
بیل کلینتون و جورج بوش (پسر) هر دو قول داده بودند سفارت آمریکا را به بیتالمقدس منتقل کنند اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که این کار ارزش خطر کردن ندارد. دونالد ترامپ هم اخیرا در گفتوگو با روزنامه اسرائیلی حایوم گویی به قاعده پی شینیانش رفتار میکرد: از قضیه انتقال سفارت عقبنشینی کرد و حتی در انتقادی گفت شهرکسازی برای صلح خوب نیست. ترامپ ممکن است در نهایت سفارت را منتقل کند، اما قطعا خواهد فهمید که این کار سختتر از آن است که فکرش را میکرد. ظاهرا فعلا عملی کردن این ایده را معلق کرده است. در کمال تعجب همگان، دولت او بیانیهای درباره شهرکسازیها منتشر کرد.... این بیانیه به اسرائیلیها اخطار داد شهرکهای جدید نسازند یا شهرکهای فعلی را فراتر از محدوده جاری گسترش ندهند. این بیانیه، به ویژه در آستانه سفر نتانیاهو به واشنگتن، نشان داد محدودیتهایی در رابطه عاشقانه جدید دولت ترامپ با اسرائیل وجود دارد.
همچنین صداهای دیگری به گوش میرسد. ملک عبدالله، پادشاه اردن پیش از این بیانیه با ترامپ دیدار کرد و شاید درباره مساله بیتالمقدس ارزیابی داشته است. ترامپ و تیمش یک مجموعه تماسهای تلفنی با رهبران خلیج فارس داشتهاند که شاید این رهبران هم احتمالا پیامهای مشابهی مخابره کردهاند. هنوز نمیدانیم جیمز ماتیس و رکس تیلرسون، وزرای دفاع و خارجه آمریکا در این میان چه نقشی داشتهاند. اما در مورد ماتیس باید گفت او با شهرکسازیها قویا مخالفت کرده و حتی اظهار کرده این مساله به آپارتاید میانجامد. بنابراین در مورد موضوع 'حامی اسرائیل بودن' از طرف او شاهد چراغ قرمز خواهیم بود، نه چراغ سبز. تیلرسون، مرد نفتی، هم با توجه به تجربه طولانیاش در همکاری با کشورهای خلیج فارس و عربستان سعودی احتمالا در زمان اتخاذ مواضعی که ممکن است به مناسبات با کشورهای کلیدی عربی لطمه بزند خواستار خویشتنداری خواهد شد.
لذا نباید چنین فرض کرد که دولت ترامپ قصد دارد به نتانیاهو اجازه دهد هر کاری دلش خواست انجام دهد یا دولت آمریکا را تبدیل به شعبه آمریکایی حزب لیکود اسرائیل کند. اگر گزارشهای منتشره درست باشد که دولت ترامپ در تلاش است تا ضمن اعطای نقشی محوری به کشورهای مهم عربی در صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها به رویکردی تازه دست یابد، پس میتوان دریافت دولت آمریکا قصد ندارد با چرخیدن کامل به سمت اسرائیل اعراب را با خود بیگانه کند.
نیاز نتانیاهو به ماندن در قدرت
هنری کیسینجر زمانی گفته بود اسرائیل سیاست خارجی ندارد؛ هر چه هست سیاست داخلی است. این حرف کمی مبالغهآمیز است، اما وقتی صحبت از نتانیاهو است چندان اغراقآمیز نیست. اگر او از پیگرد قانونی جان سالم به در ببرد سال آینده طولانیترین دوره نخستوزیری را خواهد داشت و در این مورد دیوید بنگوریون (از رهبران موسس، اسرائیل) را پشت سر خواهد گذاشت. در خارج از اسرائیل نتانیاهو را اغلب ایدئولوگی جسور و ریسکپذیر میشناسند، اما نتانیاهوی واقعی یک بازمانده سیاسی محتاط و خطرگریز است.
اینکه ترامپ چه اولویتی را در مساله اسرائیلیها و فلسطینیها مد نظر قرار خواهد داد فعلا ، موضوعیت ندارد. فعلا مساله این است: در گذشته وقتی نتانیاهو، روند صلح و آمریکا در کنار هم قرار میگرفتند اوضاع آشفته، فجیع و ناخوشایند میشد و به ندرت نتیجهای حاصل میشد. نتانیاهو میداند هر چه روند صلح پیشرفت بیشتری حاصل کند خطر بیشتری برای مواضعش درباره عدم مصالحه بر سر بیتالمقدش و تهدید شدیدتری در مورد پایگاه و ائتلافش برای ماندن در قدرت به وجود میآید.
گفته میشود دولت ترامپ در حال بررسی رویکردی است که ران درمر، سفیر اسرائیل در واشنگتن و یار نزدیک نتانیاهو مدتهاست در حال پی گیری آن است. این رویکرد به استراتژی 'از درون به بیرون' معروف است و بر اساس آن کشورهای عربی نقش محوری یافته و از اهرم و نفوذ خود استفاده میکنند تا فلسطینیها را وادار به مصالحه و امتیازدهی کنند. اسرائیلیها چند وقتی است ترس مشترک اسرائیل و کشورهای عربی از ایران را زمزمه میکنند و مشتاق هستند محدودیتهای ائتلاف ضمنی —میان اعراب و اسرائیل— را بیازمایند.
تجربه به ما نشان میدهد برای این که این راهبرد منطقهای شانسی داشته باشد نتانیاهو و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، باید تصمیمات سختی درباره مرزها، ترتیبات امنیتی، شهرکها و چیزهای دیگر بگیرند؛ آن هم در شرایطی که دو طرف از رویارویی با این مسائل پرهیز میکنند.... اگر شکستن بنبست میان فلسطینیها و اسرائیلیها امری فوری و توام با موفقیت باشد نتانیاهو شاید خود را در مقابل رئیسجمهوری ببیند که از وی خواهد خواست کارهایی را انجام دهد که وی آنها را مغایر اقدامات سیاسیاش در اسرائیل میبیند.
برای آن که فلسطینیها و کشورهای عربی طرح صلح را بپذیرند واشنگتن باید دارای اعتبار باشد؛ به این معنی که آمریکا باید اسرائیلیها را تحت فشار قرار دهد تا دست به اقدامات جدی بزنند. از دید نتانیاهو مساله دردسرسازتر آن است که آمریکا به نام ترامپ پیشنهادی مطرح کند که نخستوزیر اسرائیل مجبور شود آن را رد کرده یا با اما و اگر با آن برخورد کند. بدنام کردن ترامپ در میان اسرائیلیها یا جناح راستگرایان آمریکایی کار سادهای مثل بدنام کردن اوباما نیست. زیرا اگر نتانیاهو دست از پا خطا کند ممکن است خودش مغلوب شود.
برخورد شخصیتها؟
اینک به پرسش گیجکننده میرسیم که ترامپ و نتانیاهو کارشان به کجا خواهد کشید؟ ترامپ به روزنامه حایوم گفته بود هر دوی آنها حس خوبی نسبت به هم دارند و نتانیاهو مرد خوبی است. دشوار به نظر میرسد که نتانیاهو و هر رهبر خارجی دوستی خوبی با ترامپ پیدا کنند، زیرا ترامپ به کمتر کسی اعتماد میکند و کوچکترین چیز را هم فراموش نمیکند. با این حال، با توجه به پیوند میان اسرائیل و آمریکا، دوری دو طرف از یکدیگر یک گزینه محتمل نبوده و نیست؛ حتی زمانی که روابط میان اوباما و نتانیاهو پرتنش بود.
قطعا جلسه امروز میان ترامپ و نتانیاهو یک دورهمی مملو از لبخند است. هر دو طرف نیاز دارند نشان دهند که روز تازهای در روابط آمریکا و اسرائیل آغاز شده است. همچنین چیزی که من آن را تیم حائل مینامم ، ران درمر از طرف اسرائیل و جارد کوشنر، داماد ترامپ و فرستاده احتمالی وی در مذاکرات صلح و دیوید فریدمن، به عنوان کانال ارتباطی میان طرفین عمل کرده و دستاندازها را صاف خواهند کرد.
بگذارید صادق باشیم: در نهاد ترامپ و نتانیاهو با دو شخصیت سرسخت و قابل تحریک روبهرو هستیم و به رغم سوابق کاملا متفاوت اشتراکاتی با هم دارند. این مساله چندان خوشایند نیست. نتانیاهو فردی گستاخ و خودسر است. بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا در اولین دیدارش با نتانیاهو در تابستان 1996 در حالی که از سرسختی او به ستوه آمده بود علنا اظهار داشت:'اینجا ابرقدرت لعنتی کیست؟' نتانیاهو ذاتا و با توجه به عملکردش در سیاست اسرائیل فردی شکاک و بدگمان است.
ایهود اولمرت نخستوزیر اسبق اسرائیل میگفت همه نخستوزیران اسرائیلی با یک چشم باز میخوابند. شاید بتوان گفت (اگر عملی باشد) نتانیاهو با دو چشم باز میخوابد. روسای جمهور آمریکا کسانی هستند که خواب او را به هم زدهاند زیرا هم از فشار آمریکا میترسد و هم این که نگران است برخی دولتهای آمریکایی بنا به توجیهات و دلایل خودشان شخص او را نادیده بگیرند. زمانی که نتانیاهو معاون وزیر خارجه اسرائیل بود، جیمز بیکر، وزیر خارجه اسبق آمریکا او را از ارتباط با وزارتخانهاش منع کرده بود زیرا نتانیاهو دولت آمریکا را به دروغگویی متهم کرده بود. در انتخابات اسرائیل در سال 1996 دولت کلینتون آشکارا نشان میداد پیروزی شیمون پرز را ]بر نتانیاهو[ ترجیح میدهد زیرا او را تعامل با فلسطینیها منعطفتر میدید. در دوره کلینتون آمریکا میانجی دو توافق میان اسرائیلیها و فلسطینیها بود و البته روابط با نتانیاهو آکنده از بدخلقی و تنش بود.
حال نتانیاهو را با آنچه از ترامپ در دوره کاندیداتوری و ریاست جمهوری دیدهایم کنار هم بگذارید. نیاز به پیروزی. حساسیت بیاندازه به انتقاد. پاسخ به انتقادات. اندکی تنش، بدبینی به وعدههای عمل نشده و یا پاسخ منفی اسرائیل در زمانی که واشنگتن پاسخ مثبت میخواست را به موارد فوق اضافه کنید. کسی نمیتواند بگوید چه اتفاقی میافتد. اگر این دو با هم کنار بیایند یک زوج قوی شکل میدهند. اما اگر رودرروی هم بایستند رابطه اوباما و نتانیاهو در مقایسه با مناسبات نخستوزیر اسرائیل و ترامپ مثل دعوای دو بچه گربه جلوه خواهد کرد. در صورتی که جدالی رخ دهد من پولم را روی پیروزی ترامپ شرطبندی میکنم.
شاید کسی بگوید با رفتن اوباما رابطه آمریکا و اسرائیل بهتر خواهد شد؛ تنشها بر سر ایران کم میشود؛ دولت آمریکا به همکاری با اسرائیل درباره برخی رویکردهای منطقهای بر سر صلح متمایل خواهد شد؛ و در مجموع جایی برای اختلاف و جدال نیست. اما خاورمیانه سرشار از شگفتی است. در حالی که اسرائیل و آمریکا ارزشهای مشترکی در برخی حوزهها دارند اما هر یک در دنیای متفاوت سیر کرده و با خطرات امنیتی و تهدیدهای متفاوتی روبهرو هستند به طوری که همپوشانی منافع آنها را چه در رابطه با ایران و چه در مورد روند صلح دشوار میکند. این مساله به ویژه در مورد نخستوزیر همیشه شکاک، حساس به سیاست داخلی، رئیس یک دولت راستگرا که از تهدیدهای زیاد عصبانی است، بیشتر صدق پیدا میکند.
ما لزوما با اپرای آبکی اوباما-نتانیاهو مواجه نیستیم اما ضمانتی هم وجود ندارد که رابطه اسرائیل و آمریکا وارد یک دوره جدید ماه عسل شده باشد. با توجه به دلایلی که گفتم شرط میبندم طی یک سال یا کمی زودتر ترامپ و نتانیاهو از دست هم به ستوه میآیند. کسی چه میداند بعدا چه میشود؟!
*منبع: پایگاه خبری امید ملی ایرانیان/27بهمن 95