روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی با نگاهی به تخصصی سازی شورای شهر به عنوان بستر حکمرانی محلی نوشت: «شوراها، نهادی اجتماعی و غیر سیاسی هستند.» این جملهای است که همواره از زبان اعضای شورای شهر یا چهرههای سیاسی شنیده میشود اما آیا واقعا مدیریت شهری باید نهادی غیر سیاسی و تخصصی باشد؟
در ادامه این گزارش می خوانیم: آیا وجود احزاب ریشه دار و سازمان یافته نمیتواند در ورود نیروهای تخصصی و حرفه ای به شورای شهر کمک کند؟ آیا ورود ورزشکاران بیسابقه اجرایی و تخصصی و حتی سیاسی لطمهای به پیکره حکمرانی محلی نیست؟ آیا نهادسازی و ایجاد بستر دموکراتیک در جامعه با ورود افراد شایسته در شورای شهر، کمک بزرگی به شکلگیری بستر دموکراسی در کشور نیست؟ اینها و پرسشهای بیشتر، زمانی مطرح شد که محمدرضا عارف، روز گذشته در گفت و گویی با رسانه مجلس شورای اسلامی بر این موضوع تأکید کرده است.
او باور دارد شوراها نباید کارکرد سیاسی داشته باشند. به این بهانه، سراغ اعضای فعلی و سابق شورای شهر رفتهایم تا نظرشان را درباره سیاسی بودن شوراهای شهرها بدانیم اما یکی از اعضای شورای شهر معتقد است این شهرداری است که عملکرد سیاسی دارد، نه شورای شهر. اولین دوره شوراهای اسلامی شهرها با هدف توسعه سیاسی و مشارکت جمعی مردم، 17 سال قبل تشکیل شد؛ شورایی که در دولت اصلاحات شکل گرفت اما نتوانست اهداف این دولت را تأمین کند.
شورای اول- مانند سه دورهای که بعد از آن تشکیل شد- در شرایطی که می توانست به عنوان یک پارلمان محلی، قویترین تشکیلات مردمی را داشته باشد اما همواره با سیاسیگری و اختلافات سیاسی بین احزاب و گروهها از کارکرد واقعی خود دور شد. حالا در آستانه پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهرها، نگرانیهایی درباره تشکیل شوراهایی با کارکرد سیاسی به ویژه در کلانشهرها دیده میشود. این درحالی است که از نظر حسن بیادی، عضو و نایب رئیس شورای سوم شهر تهران، سیاسیکردن شوراها در هر حالتی، خیانت به حقوق مردم است: «با سیاسیکردن شوراها حق مردم و جامعه ضایع میشود.
واردشدن افراد سیاسی به شوراها معضل نیست اما سیاسیکاری معضل ایجاد می کند. متأسفانه حتی در مجلس هم شرایط به همین شکل است.» او در گفت و گو با «وقایعاتفاقیه» با اشاره به تعریف سیاست توضیح میدهد: «سیاست به خودیِ خود بد نیست. سیاست به معنی تدبیرکردن، بهترعملکردن، بهترین روشها را انتخابکردن، هماهنگ و همسو عملکردن است اما نکته مهم و درک صحیح از موضوعات این است که هم رأیدهنده و هم رأیگیرنده بدانند جنس سیاستی که در شورا بهکار میرود، با جنس سیاست خبرگان، مجلس و دولت متفاوت است.» بیادی در ادامه میگوید: «آنچه مهم است، خروجی شوراها از طریق مصوبات و با رأی اکثریت است؛ تصمیماتی که در شوراها گرفته میشود، تصمیمی گروهی است و انتخاب اشخاص برای تحقق منافع خودمان که در تضاد با حقوق مردم و جامعه بوده، یک خطای بزرگ است.» این موضوعی است که محمدرضا عارف نیز بر آن تأکید میکند.
او در گفت و گویی با خانه ملت بر ضرورت غیرسیاسی و تخصصی شدن ترکیب اعضای شوراهای پنجم شهر و روستا تأکید میکند و میگوید: «ترکیب شوراهای شهر و روستاها باید اصلاح شود و چهرههایی که بهدنبال فعالیتهای سیاسی هستند باید از حضور در شوراها امتناع کنند.» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی معتقد است شوراها پارلمان محلی تلقی میشوند که وظیفه آنها پیگیری مسائل محل، شهر، شهرستان و روستاهاست؛ بر این اساس، جهت گیری اصلی آنها نباید سیاسی باشد.
**هر انتخاباتی سیاسی است
احمد حکیمیپور، عضو فعلی شورای اسلامی شهر، نظری متفاوت دارد؛ او معتقد است اگرچه شوراهای شهر، نهادی اجتماعی هستند اما میتوانند کارکردی سیاسی هم داشته باشند: «در شهرهای بزرگ و کلانشهرها رویکرد جریان های سیاسی بر شوراهای شهر تأثیر دارد و گاهی حساسیت های انتخاباتی درباره آن بهوجود میآید که این طبیعت انتخابات است و ارتباط ساختاری با شورای شهر ندارد.»
این عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران در گفت و گو با «وقایعاتفاقیه» نهاد انتخابات را نهادی سیاسی میداند که کارکرد سیاسی دارد اما شوراها، نهادی اجتماعی هستند و در تمام دنیا، احزاب و گروه ها در انتخابات حضور دارند: «اجتماعی بودن کارکرد شوراها به این معنی نیست که گروه های سیاسی نمیتوانند در آن حضور داشته باشند.» از نظر او، سیاسی نبودن شوراها به این معنی نیست که گروههای سیاسی نمیتوانند اهدافشان را در آنجا دنبال کنند.
حکیمی پور در این باره توضیح میدهد: «در همه جای دنیا، این نوع نگاه را درباره شوراهای شهرها و روستاها میتوان دید. در انتخابات، گروهها و احزاب با هم رقابت میکنند. انتخابات اساسا بار سیاسی بالایی دارد و در مقیاسهایی مثل انتخابات ریاستجمهوری و مجلس به مراتب دارای بار سیاسی بالاتری وجود دارد اما در شوراهای شهر اینطور نیست. به تناسب در شهرهای بزرگ، انتخابات شوراها رنگ و بوی سیاسی دارد و این مسئله گریزناپذیر است.»
حسن بیادی نیز به نوعی با حکیمی پور توافق دارد. از نظر بیادی، اساسا کارکرد انتخابات سیاسی است: «در شهر بزرگی مثل تهران یا به قول مهندس چمران ابرشهری مثل تهران که نزدیک به 11 میلیون جمعیت دارد، مردم چطور میتوانند 21 نفر را بشناسد و به آنها رأی بدهند؟ اساسا تعداد انتخابهایی که بیشتر از پنج یا 6 نفر است، معمولا کورکورانه و احساسی است و در چنین شرایطی، بعضی از جناحها از احساسات مردم استفاده میکند.»
** تخصصی یا غیرتخصصی؟
«چهره های برجسته کارشناس و فنی، کسانی که با خدمات و مدیریت شهری آشنایی داشته و به مشکلات شهر واقف هستند باید کاندیدای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شوند و چهرههایی که بهدنبال فعالیتهای سیاسی هستند باید از حضور در شوراها امتناع کنند.» محمدرضا عارف این را میگوید و با بیان اینکه جهتگیری مذکور را در ارائه لیست مورد نظر قرار خواهیم داد، تأکید میکند: «کاندیدای موردنظر ما براساس شاخصهای کیفی معرفی میشوند که در این شاخصها جهتگیری اصلی و تأکید بر تخصص است؛ البته درعینحال به ملاحظات اجتماعی نیز توجه خواهیم کرد.»
رئیس مجمع نمایندگان استان تهران در مجلس شورای اسلامی معتقد است: «در تهران، اولویت مسائل اجتماعی و فرهنگی بیش از سایر موضوعات است؛ بنابراین افرادی باید کاندیدای پنجمین دوره از شوراهای اسلامی شهر تهران شوند که بتوانند مسائل را در این حوزهها پیگیری کنند.» احمد حکیمیپور با سخنان عارف موافق است: «کسانی که در انتخابات کاندیدا میشوند باید متناسب با عملکرد شوراها از نظر حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، عمرانی، شهرسازی، محیط زیست، مالی و معاملاتی تخصص داشته باشند تا بتوانند امور را کنترل کنند. باید پذیرفت یک تخصص برای اداره شهر کافی نیست و به همیندلیل، اعضای شوراها باید یک عقبه کارشناسی داشته باشند و از مشاوران خبره استفاده کنند.» از نظر این عضو چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، ترکیب اعضای شورا مهم نیست؛ مهم این است که کسانی نمایندگی مردم را برعهده بگیرند که با هدف اداره امور وارد شوراها شوند.
حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران جوان، نظری در مقابل این دو نفر دارد؛ او تخصصیبودن افراد در شوراها را بیاهمیت میداند و میگوید: «از نظر من، انتخاب افراد غیرتخصصی مهم نیست؛ مهم سیستم و شیوه انتخاب این افراد است؛ برای مثال، وزیر امورخارجه انگلیس، قبلا 6 سال شهردار موفق لندن بوده و درحال حاضر، وزیر امورخارجه است؛ او یک هنرپیشه کمدی است.»
از نظر بیادی، این جوسازی ها برای اصلاح جامعه نیست: «اگرچه قبول دارم کسانی که تخصص دارند در این زمینه وارد شوند اما قانون اجازه میدهد افراد غیرمتخصص هم به انتخابات وارد شوند. در کشورهای پیشرفته، احزاب فراگیر و سیستم اجرایی کشورشان اجازه نمیدهد آنها هر کاری را انجام بدهند و فقط 10 درصد امور با تصمیمات شخصی انجام میشود زیرا این افراد نماینده حزب و طرفدارانشان هستند و باید به حزبشان پاسخگو باشند چون اگر حزب نتواند به مردم پاسخگو باشد کارکرد خود را از دست میدهد.»
** کارکرد احزاب
پاسخگویی به گروه و حزب، مهمترین نکتهای است که بیادی و حکیمیپور بر آن تأکید میکنند: «ظهور افرادی که به حزب خود پشت کردهاند در شورای شهر به این دلیل است که آنها حزب فراگیر ندارند؛ یک باند هستند و بهصورت جناحی، وارد مجلس یا نهاد ریاست جمهوری میشوند. حتی خبرگان رهبری هم در اینزمینه مستثنا نیست.»
این را حسن بیادی که سابقه چهار سال حضور در شورای اسلامی شهر تهران را دارد، میگوید و با اشاره به سیاسی شدن شوراهای شهر در کشور میگوید: «دلیل سیاسی شدن شوراها این است که در کشور ما احزاب، جایگاه خاص سیاسی و کارکرد مؤثر خود را ندارند حتی خبرگان رهبری هم که اعضای آن از طریق مردم انتخاب میشوند از این موضوع مستثنا نیست؛ درحالیکه اعضای آن همه مجتهد یا اهل فتوا هستند.»
این عضو سابق شورای شهر تهران با اشاره به اینکه احزاب کارکرد سیاسی ندارند و مؤثر و کاربردی نیستند، بیان میکند: «متأسفانه در کشور ما احزاب فقط در زمان انتخابات شکل میگیرند و در همه امور دخالت میکنند زیرا ساختار سازمانی مدیریت اجرایی کشور، دارای نقصهایی بوده که کسی برای رفع آن تاکنون اقدام نکرده است. برایناساس، ما هر روز شاهد آن هستیم که قانون روی قانون میآورند.»
او یکی از بزرگ ترین وظایف شوراهای شهر را نظارت عالیه میداند؛ نظارتی که میتواند شاخص خوبی برای عملکرد شوراها باشد: «بارورشدن نهادهای اجتماعی نسبت به نهادهای سیاسی زمانبر است. فقط چهار دوره از عمر شوراها میگذرد، درحالیکه شاید بیش از 20 سال نیاز دارند تا شوراها جایگاه خود را پیدا کنند؛ البته بهشرطی که نقص ساختار اجرایی کشور رفع شود.»
بیادی درباره نقص ساختار اجرایی کشور توضیح میدهد: درحالحاضر، جهان سومی ترین کشورهای دنیا هم با مدیریت یکپارچه اداره میشوند و مدیریت جزیرهای در دنیا جایگاهی ندارد. بیادی این را میگوید و تأکید میکند: «ساختار انتخابات، شرح وظایف شوراها نسبت به شهرداری و شهرداری نسبت به شورا و همچنین نوع نظارت فرمانداری ها، استانداری ها و وزارت کشور با شوراها دارای نواقصی جدی است.»
** شهرداری سیاسی است
«حمایت گروه ها و احزاب از نمایندگان، آنها را وادار میکند که پاسخگوی حزب خود و مردم باشند.» این را حکیمی پور میگوید و تأکید میکند: مهمترین معضل مدیریت شهری، سیاسی شدن فعالیت های شهرداری است، نه شورا.
حسن بیادی نیز اشتباه بودن روابط بین دستگاههای نظارتی را عامل موفق نبودن آنها دانست و گفت: «مجلس، دولت و قوه قضائیه در جایی که باید همگرایی داشته باشند، نداشتهاند.» از نظر او، راهکار حل معضل همگرایی، رفع نواقص، برچیدهشدن مدیریتهای جزیرهای و استقرار احزاب مؤثر و فراگیر است.
او معتقد است احزاب سیاسی با گروه های اجتماعی در وزارت کشور باید جدا شوند: «به عنوان مثال، جمعیت پزشکان، فرهنگیان و اصناف سیاسی نیست اما تصمیمهای سیاسی میگیرند زیرا احزاب بیاندازه زیاد شدهاند و به عدد 250 رسیدهاند و کارکرد خودشان را از دست دادهاند.»
این استاد دانشگاه درباره کارکرد احزاب در دنیا توضیح میدهد: «احزاب اصولا در دنیا بهدنبال تصاحب دولت و کسب قدرت هستند. قوهقضائیه نمیتواند سیاسی باشد زیرا باید قضاوت یکسانی برای همه داشته باشند. در دنیا، همه احزاب برای کسب قدرت در دولتها از طریق ریاستجمهوری یا نخستوزیری میآیند و حتی در مجالس هم اینطور بوده اما در کشور ما معلوم نیست دولتمان وابسته به کدام حزب است و برایناساس هم پاسخگوی مردم و جناحها هم نیستند. در صورتی که اگر احزاب فراگیر و کارآمد در رأس دولت باشند، حتما به حزب خود پاسخگو هستند.»
*منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه، 1395.11.16