«چگونه شاخص های اقتصادی در دولت یازدهم به ثبات رسید»، «روایت نفر پنجاه و سوم» و «پاشنه «آشیل» سیاست اصلاح طلبان» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه همدلی در شماره چهارشنبه 13 بهمن به شمار می رود.
** چگونه شاخص های اقتصادی در دولت یازدهم به ثبات رسید
بانک مرکزی که در سه سال گذشته مولفه های چون انظباط مالی،مدیریت مناسب نقدینگی، حفظ ثبات بازار ارز، تامین مالی سالم اقتصاد و هدایت منابع به سمت فعالیت های تولیدی و حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط را سرلوحه کار خود قرار داده بود حالا گزارشی از عملکرد دولت در زمینه شاخص های اقتصادی را ارائه کرده است. طبق گزارش های بانک مرکزی و دیگر موسسات بیطرف به نظر می رسد دستاوردهای قابل توجهی در زمینه اقتصادی و بانکی در سالهای حضور دولت یازدهم حاصل شده باشد.
کاهش قابل ملاحظه نرخ تورم، افزایش نرخ رشد اقتصادی، کاهش نرخ سود بانکی، مبارزه قاطعانه با موسسات مالی غیرمجاز،مدیریت بدهی بانک ها به بانک مرکزی و حذف وجوه اضافه برداشت از اتاق پایاپای چک و کنترل نقدینگی از جمله اتفاقات مثبت اقتصادی دولت یازدهم به حساب میآید. با این همه اما، مهمترین اتفاق اقتصاد ایران افزایش رشد اقتصادی بوده است. همزمان با آغاز دهه فجر بانک مرکزی در گزارشی تمام اقدامات صورت گرفته در زمینه تورم، نقدینگی و سایر شاخص های اقتصادی را منتشر کرد. طی دو سال اخیر بانک مرکزی با طراحی و استقرار سامانه الکترونیکی چک «چکاوک» نظم مناسبی را در مدیریت وجوه نقد بانکها حاکم کرده و در سال 1394 برای اولین بار طی سالهای اخیر، بدهی بانک ها به بانک مرکزی کاهش یافته است و دریچه اضافه برداشت بانک ها تحت کنترل درآمده است. بر این اساس پس از سال ها، بانک مرکزی توانسته است منشا بی انضباطی پولی از سوی بانک ها و از کانال اضافه برداشت را به شکل مناسبی مهارکند؛ به طوریکه حجم بدهی بانک ها به بانک مرکزی در پایان سال 1394 با 2.5 درصد کاهش (21.7 هزار میلیارد ریال کاهش) از 858 هزار میلیارد ریال در سال 1393 به 836.3 هزار میلیارد ریال در سال 1394 رسید.
** روایت نفر پنجاه و سوم
او را پدر سوسیالیسم در ایران و یکی از بنیانگذاران جریانی سیاسی که بعدها بانی تشکیل حزب توده ایران شد می دانند، در عین حال شخصیتی مبارز و مستحکم که در عصر دیکتاتوری رضاخانی و در شرایطی که کمتر کسی جرات مخالفت با دیکتاتور قزاق را داشت، سخن از فقر و ظلمی زد که جامعه ایران را فراگرفته بود.
دکتر تقی ارانی بیشک یکی از تاثیرگذارترین شخصیت های تاریخ معاصر ایران است که نمی توان او را نادیده انگاشت. تاثیر او در شکستن خفقان سیاسی سالهای بین دو جنگ جهانی در ایران و اوضاع و احوالی که بهواسطه دیکتاتوری رعبآور رضاخان در سکوت و سازش فرورفته بود، انکارناپذیر است. نمی توان در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه این سرزمین سراغ گرفت و در کنار مبارزانی که سبقه آنان به صوراسرافیل و عشقی و فرخی یزدی و مبارزان راستین جنبش مشروطیت می رسد، نامی از دکتر تقی ارانی نبرد. کسانی که شاهِ بیسوادِ برآمده از کودتای انگلیسی را شایسته تکیه زدن بر مسند قدرقدرت همایونی نمی دانسته و خواستار برآمدن جمهوری به تمام معنای آن و بازگرداندن قدرت به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بودند. از این منظر و ورای خطکشی های راست و چپ، ارانی شخصیتی است که بیش و پیش از هر چیزی مبارز راه آزادی است.
در همین خصوص انورخامه ای تنها بازمانده گروه 53 نفر در مورد نخستین آشنایی اش با دکتر ارانی در گفتوگو با همدلی میگوید: «در مورد 53 نفر و دکتر ارانی و کلا خاطراتم، هرچه بوده من در کتاب «خاطرات روزنامه نگار» که شرحی از رویدادهای زندگی من است گفته ام، با این همه بهطور مختصر بخواهم بگویم دکتر ارانی را پیش از فعالیت در 53 نفر در مدرسه متوسطه دیدم، او معلم فیزیک ما بود. در مورد آنچه در زندان رضاخان گذشت، شاید یکی از مهمترین مرجع ها، کتاب «53 نفر» نوشته بزرگ علوی است که واقعا وقتی منتشر شد تاثیر بزرگی در میان مردم و در سطح جامعه گذارد. می توانم بگویم در آن زمان اگر بزرگ علوی آن کتاب را ننوشته بود، امروز عموم مردم شناختی درباره 53 نفر و اتفاقاتی که در زندان افتاد و استقامت و پایمردی که دکتر ارانی از خود نشان داد، نداشتند.»
** پاشنه «آشیل» سیاست اصلاح طلبان
به کارگیری مجموعه ای از نیروهای اصیل و باسابقه از سیاستمداران چپ گرای اصلاح طلب در قالب دولت اصلاحات، نوید آن را می داد که اصلاحات بتواند ـ حتی با سزارینی سیاسی ـ سیادت هژمونیک خود را در کشور استیلا بخشد. 8سال در دست گرفتن سکان دولت (اصلاحات) و مجلس ششم ـ به عنوان دموکراتیک ترین نهاد قانونگذاری بعد از انقلاب ـ نمونه ای از عصر طلایی و دستاوردهای محیرالعقول اصلاحات در ایران است. امروزه اما شمایل اصلاحطلبی نسبت به آن روزها تغییرات بنیادینی به خود دیده است؛ در وضعیت کنونی اصلاحطلبی ذیل دولت «اعتدال» زیست سیاسی خود را ادامه میدهد. «مراد ثقفی» روزنامهنگار و کنشگر سیاسی برجسته در این گفتوگو نقدی درون گفتمانی را بر اصلاح طلبی وارد کرده است؛ از نظر او مشکل اصلی امروز اصلاح طلبی عمومی شدن آن است. وی معتقد است که در یک زمانی اصلاح طلبی از طرفی واژه ای بود در مقابل «محافظهکاری» و «انقلابیگری» از سوی دیگر، اما امروز به یک رویه عامی در میدان سیاست ایران تبدیل شده است. این گفت وگو از نظر می گذرد.
سیاست همیشه موضوع قدرت است. همیشه باید چانهزنی کنید، همیشه باید سبک و سنگین کنید و پیش روی و پس روی داشته باشید. در غیر اینصورت سیاست اصلاّ مفهومی ندارد و با رینگ بوکس تفاوتی ندارد. اما سیاست ورزی مردمی نیاز به شفافیت دارد. من فکر میکنم که اصلاح طلبان سیاست مردمی ندارند، نه اینکه سیاست مردمی شان در تناقض با مطالبات مردم است؛ این حرف درست است که مردم قاب حرکت ما هستند؛ این قاب مهم است باید آن را جدی بگیریم. به قول «یورگن هابرماس» دموکراسی نیازمند یک فضای بینالاذهانی است. باید از این فضا محافظت و مراقبت کرد و آن را گسترش داد. زمانی که با مردم حرف نمیزنی، این فضا از بین می رود. تیم بودن، یکی بودن، در یک جریان بودن، به معنی یکی بودن نیست؛ به معنی آن است که همه بتوانند نظرشان را بگویند و برای نظر دادن باید اطلاع داشت. مشکل اصلاح طلبی امروز این نیست که سیاست مردمی آنها با سیاست قدرتی شان همخوانی ندارد، مشکل اینجاست که اصلاح طلبان فقط سیاست قدرت دارند؛ ضعف یا پاشنه آشیل اینجاست. سیاست مردمی اصلاح طلبان خیلی غیرمستقیم و ناروشن شده است. آنچه دیده میشود فقط سیاست قدرت است. بعد از همه ماجراها و بستن لیست ها و دعوت به رای دادن ها، یکی دو نفر میآیند که این سیاست به درد ما خورد و ما تا حدی خودمان را جمع و جور کردیم و این حرف ها... اینها سیاست مردمی نمی سازد.