کد خبر: ۹۲۴۲۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۷ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - 29 January 2017
شاید برای اغلب مردان قابل درک نباشد، اما مسایل خشونت باری وجود دارد که بسیاری از زنان در مسیر موفقیت با آنها روبه رو می‌شوند، موانع نامریی فرهنگی و اجتماعی که ریشه‌هایی تاریخی دارد.‏
 روزنامه اطلاعات در گزارشی درباره خشونت علیه زنان نوشت: شاید برای اغلب مردان قابل درک نباشد، اما مسایل خشونت باری وجود دارد که بسیاری از زنان در مسیر موفقیت با آنها روبه رو می‌شوند، موانع نامریی فرهنگی و اجتماعی که ریشه‌هایی تاریخی دارد.‏

ارمغان زمان فشمی در بخشی نخست این گزارش آورد: زمانی که مردی از توانمندی بیشتر خود نسبت به زنان سخن می‌گوید، باید از او پرسید که در راه شکوفا شدن استعدادها و تلاش برای موفقیت، با چه موانعی مواجه بوده است؟ آیا هرگز کسی صرفا به دلیل جنسیت اش او را دست انداخته و ناامید کرده است؟ مثلا در روزهایی که تلاش می‌کرد رانندگی بیاموزد، آیا کسی مزاحمش شده و با فریاد از او خواسته است برود و پشت گاز آشپزخانه بایستد؟ آیا در محل کار همواره زیر ذره بین کسانی قرار گرفته است که منتظر باشند خطایی از او سر بزند تا به پیش داوری‌های منفی شان، مهر تأیید بزنند؟ آیا کسی او را از پیشرفت و بهترین بودن منع کرده است؟ آیا هرگز مجبور شده است کارش را بدون تشویق اطرافیان، پیش ببرد؟ آیا به دلیل موفقیت‌های بیش از حد، در زندگی خانوادگی با همسرش دچار مشکل شده است؟ شاید برای اغلب مردان قابل درک نباشد، اما اینها مسایلی خشونت بار است که بسیاری از زنان در مسیر موفقیت با آنها روبه رو می‌شوند، موانع نامریی فرهنگی و اجتماعی که ریشه‌هایی تاریخی دارد.‏

**تاریخچه زن ستیزی در ادبیات کهن
دکتر هنگامه آشوری، استادیار زبان و ادبیات فارسی، با نگاهی به حکمت نظری و عملی ادبیات کهن، درباره خشونت علیه زنان، می‌گوید: با نگاهی به جامعه ادبی کهن که قدرت در آن ساختاری هرمی دارد و در تمامی افت و خیزهای سیاسی و تاریخی‌اش تغییر چندانی نکرده است، می‌بینیم شاعرانی که متصل به دربار و قدرت بوده‌اند و حتی شعرایی مانند سنایی، عطار و مولوی که از منابع قدرت فاصله داشتند، از تأثیر ساختار آن در امان نماندند، همه بر اساس این الگو قلم زدند، برخی تندروتر و برخی با تعادل جویی خردمندانه. قلم همواره در دست مردان بوده است و زنان، فرعی و تابع مردان به حساب می‌آمدند. شمار زنان سخنور ناچیز بوده و دانش و به ویژه عرضه آن در ملأ عام توسط زنان، خطرناک تلقی می‌شده است.‏

در حیطه شعر، نام 400 زن شاعر در تذکره‌ها باقی مانده است که از برخی از آنها فقط یک بیت شعر در دست است. برخی زنان شاعر تخلص‌هایی داشتند که برای گریز از بدنامی، به وسیله آنها بر پاکدامنی خود تأکید می‌کردند، مانند نهانی، مخفی، عفت، عصمت و مستوره. اولین مجموعه منتشر شده از یک زن که او اسم خود را بر آن نوشت، متعلق به پروین اعتصامی بوده است.

وی می‌افزاید: درباره خوارداشت زنان در ادبیات کهن، کتاب‌های بسیاری نوشته شده است و این موضوع، بازخوانی فرهنگ را به یکی از ضرورت‌های دوران ما تبدیل کرده است. 150 سال است که ما از یک سو در سنت مانده‌ایم و از یک سو به تقابل با دیگر فرهنگ‌ها گرفتار آمده ایم.

برای تمرین انتقاد و مدارا و درک عارضه‌ها و بازدارنده‌های فرهنگی، باید مسایل را واکاوی کنیم. درک خشونت و شرّ ما را غمگین می‌کند اما در عین حال راهکارهایی پیش پایمان می‌گذارد. یکی از عناصر فرهنگی که در ادبیات تجلی بسیار دارد، مهر و مهربانی است. سرآمد معلمان اخلاق نیک، سعدی، بی آزاری را سرمنشاء انسانیت می‌داند، آنجا که می‌گوید «میازار موری که دانه کش است»، اما چرا در مورد زنان، قاعده بازی می‌تواند تغییر کند؟

این استاد ادبیات در پاسخ به پرسش خود می‌گوید: احساسات دوگانه و ضد و نقیض نسبت به زنان همه را فرا گرفته است؛ احساس نیاز و مهر از یک سو و ترس و ضعف از سوی دیگر. حتی امام محمد غزالی در «نصیحت الملوک» می‌گوید: «و به حقیقت هرچه به مردان رسد از بلا، از زنان رسد!» در قابوسنامه هم آمده است: «دختر نابوده به و چون ببود، یا به شوی به یا به گور»! ادیبان و فرزانگان در چارچوب نظریِ نگرش منفی به زنان مشترک اند، آیا آنان این توهین‌ها را در زیست هر روزه به زنان، مادران و دخترانشان روا می‌داشتند یا حکمت نظری مسلط چیزی بوده است و حکمت عملی چیزی دیگر؟

**از خاقانی ناامید نباشید!
دکتر آشوری با دنبال کردن مسیر تاریخی موضوع می‌گوید: وقتی به دوره تصوف می‌رسیم، زنان سیری صعودی طی می‌کنند.
«ابن عربی» به خوبی از زنان سخن می‌گوید و ابن رشد باورهای نادرست راجع به زنان را نکوهش می‌کند. فردوسی در لابه لای ابیات شعرهایش اجازه می‌دهد تا همسر او را بشناسید. او طی 30 بیت در ابتدای «بیژن و منیژه» از همسرش به عنوان زنی فرهیخته یاد می‌کند و کاملا برخلاف حکمت نظری رایج، به تفکر زنان بی اعتنا نیست.
خاقانی که شاعری سختگیر، خودپسند، اهل مجادله، متشرع و متعصب در دین بود، پس از تولد دخترش این شعر را می‌سراید:
«مرا چه نقصان گر جفت من بزاد کنون
به چشم زخم هزاران پسر یکی دختر؟
که دختری که ازین سان برادران دارد
عروس دهرش خوانند و بانوی کشور
اگر بمیرد باشد بهشت را خاتون
وگر بماند زیبد مسیح را خواهر
اگرچه هست بدینسان خداش مرگ دهاد
که گور بهتر داماد و دفن اولی‌تر
مرا به زادن دختر چه خرمی زاید
که اش مادر من هم نزادی از مادر...»

دکتر آشوری با بیان این نمونه، می‌گوید: اما با خواندن منشات خاقانی، به نامه‌ای که برای داماد خود نوشته بود، بر می‌خوریم که حکمت عملی او را 800 سال پیش از این نشان می‌دهد. ماجرا این بود که دامادش تصمیم می‌گیرد بر سر دختر خاقانی هوو بیاورد! خاقانی آگاه می‌شود و این نامه را می‌نویسد، در ابتدای نامه تندی می‌کند و به گوشه و کنایه او را گوشمالی می‌دهد و می‌گوید «این عادت یاغیان است که به میوه ستان باغبان درآیند، صنوبر صدنوبر بشکنند، میوه را دست زده و پای فرسوده کنند و نیم خورده بگذارند و بگذرند...» سپس از زندگی خود و همسرش تعریف می‌کند که 25 سال با زنی روستایی زندگی کرده و بسیار دردسر و درد دل از او کشیده، برادران همسرش بارها کتک اش زده‌اند، اما «من روزی بر سر او زنی دیگر نیاوردم و او را دشمن کام نکردم و در وقت بیماری او را واننهادم...» و در نهایت با تواضع به صورتی التماس‌آمیز از او می‌خواهد از این کار منصرف شود. جالب اینجاست که 800 سال پیش چندهمسری از نظر اخلاقی، عملی ناپسند شمرده می‌شد. با خواندن این متن دیگر نمی‌توان از خاقانی یکسره ناامید شد. ‏

دکتر آشوری تأکید می‌کند: برای پیشروی به جلو ابتدا باید به الگوهای مثبت فرهنگی خود روی آوریم و سپس به تعامل با فرهنگ‌های دیگر بپردازیم. فقط از راه آموزش می‌توان فرهنگ خشونت را زدود و مهر را جایگزین آن کرد.

**اخلاق رو به انحطاط
سید مصطفی محقق داماد، مجتهد و حقوقدان، می‌گوید: خشونت علیه زنان یکی از آفات تلخ اجتماعی تاریخ ماست که در 2 حوزه اجتماع و خانواده قابل طرح است؛ هرچند ریشه آن می‌تواند یکی باشد و علل و جهات آن هم مشترک است و به نظر می‌رسد می‌توان آنها را در 2 دسته علل عملی و نظری تقسیم بندی کرد.

از جهت عملی، «از کوزه همان برون تراود که در اوست». ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اخلاق را در آن رو به انحطاط می‌بینیم و رفتار با زنان نیز یکی از شئون اخلاقی-اجتماعی ماست. ملت ایران به مسلمان بودن خود افتخار می‌کند و مسلمان، در شبانه روز چندین بار خدای خود را به مهربانی می‌خواند.

چرا این ملت باید نسبت به دیگران خشن باشد و آنها را تحمل نکند؟ زن و مرد هم ندارد، مگر تحمل در مقابل مردان وجود دارد؟ مگر مهربانی با آنها وجود دارد؟ ما بندگان خدای رحمان و رحیم هستیم، ولی این موضوع در تربیت ما اثری نگذاشته است. همه با هم بی ادبیم. صفحه حوادث روزنامه‌ها انسان را به گریه می‌نشاند!‏

از بُعد نظری خشونت علیه زنان و وضعیت تبعیض‌آمیز علیه آنان، از مباحث حقوق بشر است. تا وقتی که جامعه و مدیران ما از صمیم قلب، حقوق بشر را نپذیرفته و به آن معرفت کامل نداشته باشند، به جایی نخواهیم رسید. تا وقتی در این کشور اجتهاد مبتنی بر کرامت بشری و عدالت - که 2 اصل اصیل حقوق بشری است- به جای اجتهاد فقهی پا نگیرد، این مشکلات وجود دارد.

این استاد حوزه و دانشگاه می‌افزاید: «کانت» را پدر حقوق بشر می‌دانند. در آثار این فیلسوف بزرگ تاریخ غرب، یک کلمه درباره حقوق بشر نمی‌بینیم، اما او پدر حقوق بشر شمرده می‌شود، زیرا «کرامت انسانی» را مطرح کرده که اصول حقوق بشر از آن استخراج شده است.

وی تأکید می‌کند: ما میان هستی و بایستی پیوند ندادیم. باید به بایستی‌ها سرایت کنیم و در مقام اجتهاد، اگر فتوایی به کرامت بشری تنه زد، آن را عوض کنیم و اصل را بر کرامت و عدالت قرار بدهیم. اگر اجتهاد فقط متن گرایی نباشد و کرامت محور و عدالت محور نشود، مشکل حل نخواهد شد.

**خشونت‌های پنهان
شاید این را نشنیده باشید که یکی از شاعران زن ایران که جوان، موفق و دارای تألیفات بسیار است، اخیرا به دلیل اجازه نداشتن از همسرش نتوانسته است از کشور خارج شود!‏

زهرا نعمت زاده ـ عضو تیم ملی تیراندازی با کمان بانوان ایران و دارنده طلای مسابقات المپیک، با در میان گذاشتن تجربه مشابه خود در این زمینه می‌گوید: باید دید در لحظه آخر چه اتفاقی می‌افتد که مردی که از ابتدا قبول کرده است همسرش وارد حیطه‌های اجتماعی شود، ناگهان تصمیم خود را عوض می‌کند و به خودش اجازه می‌دهد که هزینه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها را به هم بزند و مانع حضور همسرش در عرصه‌های جهانی شود؟ مقابله با این امر به کمک و با حمایت حقوقدانان و قانونگذاران محقق می‌شود. مردان نباید زنان را مایملک خود بدانند، زیرا هر 2 به یک اندازه انسان هستند و ما امیدواریم این قضیه به طور جدی دنبال شود، زیرا مشکلی است که بسیاری از زنان به دلیل آن، به اهدافشان نمی‌رسند.‏

دکتر هما داودی ـ حقوقدان، می‌گوید: مفهوم خشونت عوض شده و برخلاف مفهوم سنتی آن که بیشتر ناظر بر خشونت فیزیکی و تصور ما از آن، خانمی بود که دور چشم اش کبود است، امروز موارد بیشتری را در بر می‌گیرد که شاید خود خانم‌ها هم از آنها خبر نداشته باشند، به طوری که حتی برخی، خشونت اقتصادی را نیز از خشونت‌ها به حساب می‌آورند.‏

شهیندخت مولاوردی ـ معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهوری، با بیان این که انتظار جامعه از نقش‌های زن و مرد متفاوت است، می‌گوید: نقشی که رسوم و فرهنگ ما به مردان می‌دهد، به آنان قدرت می‌بخشد و مردان را به عوامل خشونت و زنان را به قربانی تبدیل می‌کند. اینجاست که ضرورت تدوین قانونی که این وضعیت را مهار کند، احساس می‌شود.

قوانینی وجود دارند که زن و شوهر را تکلیف به حسن معاشرت می‌کنند، مثلا قانونی که به زن اجازه می‌دهد اگر جان و حیثیت اش در خطر باشد، مسکن جداگانه‌ای بگیرد، اما هنوز برای پیشگیری از برخی موارد که مصداق خشونت تلقی می‌شوند، ضمانت اجرایی وجود ندارد. ‏

وی می‌افزاید: رویکرد یک قانون موثر و مناسب در این باره باید چند محور را مد نظر قرار بدهد. ما در شرایط و زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که دیگر چاردیواری اختیاری نیست. قانون باید حامی و مراقب فرد بزه دیده و خشونت دیده باشد و فرد خشن را مجازات کند. مبارزه با خشونت علیه زنان یک مسئولیت همگانی است و مدیر اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد نیز یکی از برنامه‌های این سازمان را تمرکز بر پیشگیری از خشونت عنوان کرده است.

**رأی سخیف برای روح لطیف
دکتر محمدحسین ساکت، رئیس هیأت مدیره انجمن حقوق شناسی، در سخنرانی خود با عنوان «تأثیر رأی نادرست و سخیف بر یک روح لطیف» می‌گوید: خشونت پنهان علیه زنان، حتی در آرایی که برخی قضات صادر می‌کنند وجود دارد. کسانی که کار قضایی کرده‌اند می‌دانند که هیچ پرونده‌ای بغرنج‌تر از پرونده‌های خانوادگی نیست و برای قضاوت درباره آنها آمیخته‌ای از احساس و عاطفه و دانش‌های گوناگون لازم است.

او که ادیبانه و پرطمطراق سخن می‌گوید، می‌افزاید: برخی از قضات ما از دانشه‌های جنبی که باید آنها را در صدور رأی شایسته درباره حضانت فرزندان یاری دهد، تهی هستند. اوایل دهه هفتاد در یکی از شهرستان‌ها هیچ کس حاضر نبود قاضی اطفال شود، چون اعتقاد بر این بود که قاضی آن است که احکام سنگین مانند اعدام بدهد!

**رأی نادرست و سخیف یک قاضی برای روح لطیف یک مادر چه پیامدهایی دارد؟ ‏
دکتر ساکت در پاسخ به پرسش خود می‌گوید: در پرونده‌ای وکیل بودم که سوگمندانه، اولین تجربه بعد از بازنشستگی ام بود و هنوز زخم کهنی است که روحم را آزار می‌دهد. حضانت بچه‌ای 8 ساله که در زمینه‌های علمی، هنری و مذهبی مقام اول را داشت، در یک کشمکش خانوادگی به رأی دادگاه بدوی از مادرش گرفته و به پدرش سپرده شد. مادرش که دبیر بود، نامه‌ای به من نوشت و من با طرح موضوع و دلایل روان شناسانه، از دادگاه درخواست کردم نظر خود کودک را بپرسند. اما آنها گفتند این که کودک باهوش است و مقام اول را کسب کرده است، مهم نیست و باید بعد از 7 سالگی با پدرش زندگی کند.

بچه چند بار از خانه پدر فرار کرد و بسیار اشک ریخت، اما حکم درباره او اجرا شد. بعد از یک ماه درحالی که با بی خبری پدر و عمه به زیرزمین رفته بود و بازی می‌کرد، دچار برق گرفتگی شد و از دنیا رفت. باید بدانیم دلبستگی به والدِ زیستی، در کودک تأثیری دارد که گسستن آن، اضطراب ایجاد می‌کند.

دکتر ساکت تأکید می‌کند: دادگاه‌های ما اگر خیلی لطف کنند، برای طرفین پرونده نیم ساعت وقت می‌گذارند، در حالی که تصمیم‌گیری درباره حضانت فرزند راحت نیست.

در یک مورد، شوهر روی ماشین خواهر زن اش اسید ریخته و به دنبال شکایت او، به 100 ضربه شلاق تعلیقی محکوم شده بود.
دو هفته بعد این کار را تکرار کرده و این بار مواظب بوده است تا تصویری از او در دوربین ثبت نشود. بعد هم خانم را به اتهام افترا محکوم کرد و در نهایت خانم بعد از این هیجانات دچار بیماری سختی شد.

به دلیل این گونه حساسیت‌ها، مجرب‌ترین افراد را باید برای دادگاه‌های خانواده انتخاب کنند. متأسفانه نگاه ما به زنان به شکلی است که حتی در لایه‌های تحصیلکرده و فرهیخته جامعه هم شاعر پرآوازه‌ای می‌گوید:
«زن آفتاب جهانتاب زندگانی است امیر
ولی دریغ که در صحبتش کمالی نیست»!‏

وی در بیان راهکاری برای مسأله خشونت علیه زنان می‌گوید: باید با خشونت‌های پنهان در گفتار و نوشتار و آرا و کردار علیه زنان، مبارزه کرد که جامعه شناسی حقوقی می‌تواند در این راه به حقوقدانان کمک کند.

منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.11.10 
برچسب ها: زنان ، خشونت‏
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: