روزنامه ایران در آستانه میلاد حضرت مسیح(ع) به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: «خاقاقوتون آمنتسون»-صلح برای همگان- جملهای با مفهوم انسانی است که درآیین مذهبی مسیحیان، در مناسبت کریسمس به کرات بر زبانها جاری میشود و همه ساله درپنجم دی ماه، برابر با بیست و پنجم دسامبر، زادروز حضرت عیسی مسیح(ع) که مهمترین مناسبت برای مسیحیان جهان است، ارامنه کشورمان نیزهمنوا با سایر مسیحیان جهان یک بار دیگر برای همگان صلح و دوستی پایدار آرزو میکنند و بر زندگی جمعی مسالمتآمیز تأکید مینمایند.
در ادامه این گزارش که به قلم مرجان قندی منتشر شد، می خوانیم: هم میهنان ارمنی که در غیرت ملی با سایر اقشار کشورمشترکند بهرغم روحیه صلحدوستی وقتی با تجاوز دشمن به خاک کشورمان مواجه شدند بدون هیچ تعللی به صف مدافعان پیوسته و سهم خود را در بازپسگیری سرزمینهای اشغالی ایفا نمودند و با انگیزههای ملی و معنوی به مقابله با دشمن شتافتند و جنگی که به باور صدام قرار بود 7 روزه با پیروزی عراق وحمایت استکبار جهانی به پایان برسد، هشت سال با مقاومت جانانه مردم ایران و با نتیجهای عکس آنچه صدامیان تصور میکردند پایان یافت.
با آغازجنگ ما بهعنوان ملتی که مورد هجوم قرار گرفته است، میبایست از کیان ملی دفاع میکردیم، بنابراین تن به صلحی یک سویه ندادیم و تا آخرین قطره خون از مرزهای کشورمان دفاع کردیم. اقلیتهای دینی از جمله ارامنه نیز در این جنگ نابرابر در کنار هموطنان مسلمان خود ایستادند و جنگ تحمیلی را به صحنه تبلور عزم ملی در دفاع از ایران اسلامی تبدیل کردند. آنها بیشتر در امور فنی و تعمیر تجهیزات و ماشینآلات جنگی و همچنین در تولید قطعات یدکی و قطعات مربوط به جنگ افزارهایی که در زمان جنگ کشور از کمبود آنها به دلیل تحریم در تنگنا بود نقش قابل توجهی بر عهده گرفتند. اعزام پزشکان و پرستاران به جبههها از دیگر فعالیتهای مهم ستادهای پشتیبانی جبهههای جنگ تحمیلی از سوی اقلیتهای دینی ایران محسوب میشود.
در نتیجه همدلیهای اقلیتهای قومی - مذهبی درطول 8 سال دفاع مقدس که با رشادتهای بینظیری همراه بود، 44 شهید نظامی، 26 شهید غیرنظامی، 4 سرباز مفقودالاثر، 35 آزاده و 108 جانباز از سوی ارامنه تقدیم تمامیت ارضی کشور شد. همه ساله در لحظات آغاز سال نو اغلب خانوادههای شهدای مسیحی همانند خانواده شهیدان مسلمان ایرانی که در ایام نوروز کنار سفره هفتسین خود عکس عزیز از دست رفتهشان را میگذارند، کنار درخت کاج عکسی به یادگار از شهیدشان میگذارند و سال نو را با گرامیداشت یاد و خاطره آنان آغاز میکنند. در برابر این همه وطن دوستی و تعامل ملی، ملت ایران نیزهمواره قدردان اقلیتهای دینی بویژه ارامنه بوده و با آنها رابطه نزدیک و دوستانهای دارند.
** با دیدن عکس پسرم لا به لای خاطرات گم میشوم
ازقول شیخ بهایی نقل است که میگوید:«عمر کوتاه است و دنیا فانی و با وجود این ما به این دنیای فانی زود عادت میکنیم!» اما افرادی بودند که این باور را متحول کردند و با عقیده و ایمانشان لحظهها را معنا بخشیدند و در عمل نشان دادند به زندگی روزمره عادت نمیکنند. زوریک مرادیان نخستین شهید ارامنه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از کسانی است که با شهادت او موجی از احساس مسئولیت در میان ارامنه ایران به وجود آمد، طوری که با هر کدام از آنها صحبت کنیم محال است اسمی از او نبرند. به همین دلیل به سراغ خانوادهاش میرویم، اما متأسفانه در همین نزدیکیها این مادر داغدار به سوک عزیز دیگری نشسته و شرایط روحی مناسبی ندارد.با وجود این و باوجودغم جانکاهی که وجودش را فرا گرفته چند جملهای از فرزند شهیدش برایمان میگوید:«مادرها از فرزندانشان خاطرات زیادی دارند. ازهر کجا که رد شوند برایشان یادی زنده میشود، حتی اگر سالها گذشته باشد.
پسرم در دوران تحصیل همیشه شاگرد اول بود. با وجود اینکه در امتحانات اعزام به خارج قبول شد اما گفت؛ من از ایران بیرون نمیروم. 20 سالش بود که رفت خودش را برای خدمت سربازی معرفی کرد. دوشنبه خودش را معرفی کرد و شنبه هفته بعد برای 3 ماه آموزشی به شاهرود اعزام شد. این زمان هنوز جنگ آغاز نشده بود وچند ماه بعد جنگ به کشورمان تحمیل شد.»
خانم کاتاری، مادر شهید مرادیان با ابراز دلتنگی ادامه میدهد:«بعد از اینکه به شاهرود رفت هر چند وقت از طریق همرزمانش از حال او با خبر میشدیم تا اینکه یک روز من به همراه یکی از دو دخترم که هنوز ازدواج نکرده بودند برای خرید بیرون رفتیم. همینطور که در کوچه به سمت خیابان اصلی میرفتیم دیدم دو سرباز همسن و سال پسرم داخل کوچه شدند، تا آنها را دیدم یاد زوریک افتادم و شروع کردم به قربان صدقه رفتنشان. آنها رفتند سراغ مرد همسایهای که دم در یکی از خانهها نشسته بود. از کنار دو سرباز و آن مرد که رد میشدیم شنیدم که میگویند:«خانه مرادی کجاست؟»
آن مرد جواب داد: «ما تازه به این محل آمدهایم و هنوز با همسایهها آشنایی ندارم.» من برگشتم گفتم من مرادی هستم خبری از پسرم آوردید؟ یکی از آنها همانطور که کاغذ در دستش را مچاله میکرد نگاهی به من و دخترم انداخت و گفت:«آقای مرادی خانه هستند؟» تا این را گفت من از هوش رفتم و نقش بر زمین شدم. همسایهها مرا به داخل حیاط آوردند و فوری شوهرم را خبر کردند. شوهرم وقتی وارد خانه شد و جمعیت را دید همانجا شوکه شد که منجر به سکته شد و سالها من مجبور بودم از او که وضعیت جسمی مناسبی نداشت نگهداری کنم. 45 سال در محله خواجه نظام الملک مینشستیم و تنها خانواده مسیحی در کوچه محل زندگیمان بودیم. وقتی پسرم شهید شد، مردم آن کوچه و محله برای زوریک سنگ تمام گذاشتند.
همه همسایههای مسلمان اطراف ما را گرفتند و با ما همدردی کردند. جوانترها برای پسرم در کوچه حجله گذاشتند و پیکر پسرم بهعنوان نخستین شهید ارمنی، پس از انجام مراسم مذهبی به خاک سپرده شد. 36 سال است که هرسال در ایام سال نو مسیحی به عقب برمیگردم و با دیدن عکسهای پسرم لابه لای خاطرهها گم میشوم.»
** ایرانی هستم و همیشه دوست دارم جایگاه خودم را در سنگر سازندگی این کشور حفظ کنم
از سالهای دفاع مقدس افراد خالصی هستند که با دیدنشان احساس جا ماندگی آنان از قافله شهدا به انسان دست میدهد افرادی که ماندند تا نشانی باشند از آنان که هشت سال دفاع جانانه را رقم زدند. آنها با مرام ومنش خود لرزه بر اندامها میاندازند و یاد و خاطره ایثارگران را زنده میکنند.
واروژ طهماسبی یکی از جانبازان مسیحی دوران دفاع مقدس و متولد سال 1338 است که بهعنوان صنعتکار در جبههها حضور یافته و بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح و جانباز شده است.اوهماکنون ازدواج کرده وسه فرزند دارد. این جانباز دفاع مقدس در ارتباط با نحوه مجروح شدنش میگوید:«بهمن سال 1358 برای گذراندن دوره آموزش خدمت سربازی به پادگان چهل دختر که نزدیک شاهرود است اعزام شدم. بعد از آن به لشکر 64 ارومیه مأموریت یافتم در آنجا با عوامل حزب دموکرات و کومله درگیر بودیم. در آن ایام چندین بار به صورت مأموریتهای یک ماهه به اشنویه و پیرانشهر رفتم.
8 ماه از خدمتم گذشته بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد. نخستین بمبارانهای عراق در پیرانشهر صورت گرفت که شهدای بسیاری در آنجا دادیم. شهید «مرادیان» هم جزو نخستین شهدای ارامنه در آن بمباران شهید شد. آن زمان هر دو نفر ما در لشکر 64 ارومیه بودیم اما زمان بمباران فقط او در پیرانشهر بود که به شهادت نائل آمد. بعد از آن من در کردستان و درمنطقهای که شهید «چمران» فرمانده ستاد جنگ بود مشغول خدمت بودم. فرمانده لشکر ما هم سرهنگ «زکیانی» بود. با فرماندهی او در طی عملیاتی موفق شدیم جادهای که مرز بین ایران و عراق بودرا آزاد کنیم. من در اکثر نقاط بدنم جای ترکش وجود دارد. ازجمله همرزمانم شهید «حاجی زاده» است که از بچههای بومی ارومیه بود. بارها در حملههای دشمن تا آستانه مرگ رفتم اما قسمتم مجروحیت بود و هر بار قسمتی از بدنم مجروح میشد وتوفیق شهادت نیافتم.»
طهماسبی از روابط رزمندههای مسیحی با سایر رزمندگان در جبههها چنین میگوید:«آنجا با اینکه از شهرها و قشرهای مختلف به جبههها آمده بودند، خیلی زود همه باهم دوست میشدند. تعداد ما ارامنه نسبت به بقیه کمتر بود اما من خودم شاهد بودم که چقدر ما را دوست داشتند و بدون هیچ تفاوتی با ما برخورد میکردند. زمانی که من زخمی و مجروح شدم همه آن بچه مسلمانها مثل آقایان «رضایی»، «عسگری»،»اسماعیل» و... که با من هم خدمتی بودند به کمکم آمدند. آنها من را از آن مهلکه نجات دادند و به پشت جبهه فرستادند. تا 10 سال بعد از جنگ با بیشتر همرزمانم در ارتباط بودم، اما کم کم هر کداممان مشغلههایمان زیاد شد و از هم بیخبر ماندیم. اما من همیشه به یادشان هستم و محال است آن دوران را از یاد ببرم.»
این جانباز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه آرزویش برقراری صلح کامل در جهان است، میگوید:«با وجود اینکه امیدوارم هیچ وقت جنگی نباشد، اما اعتقاد دارم اگر شرایط جنگ پیش آمد وظیفه هر انسانی است که برای دفاع از خود، هموطنانش و همچنین خاک وطنش به پا خیزد. من دوست ندارم کلمه اقلیت مذهبی را به کار ببرم، بلکه دوست دارم بگویم هر ایرانی وظیفه دارد بدون هیچ گونه چشمداشتی در هر زمان که دشمن قصد ورود به خاک میهن را داشت از خاکش دفاع کند. من خودم یک بار این صحبتم را در عمل ثابت کردم و همیشه گفتهام که هیچ وقت راضی نیستم به ارمنستان که وطن نیاکانم است برگردم چون از زمانی که پدر پدربزرگم به ایران آمد حس میکنم که ایرانی هستم و همیشه دوست دارم جایگاه خودم را در سنگر سازندگی این کشور حفظ کنم.»
** برایم مایه مباهات است که رهبر ملت ایران نقش ارامنه را هیچ وقت نادیده نمیگیرند
کارن خانلری، نماینده حوزه انتخابیه ارمنیهای تهران و شمال کشور در دوره نهم و دهم مجلس شورای اسلامی درخصوص نقش و حضور پر رنگ مسیحیان ارمنی در زمان انقلاب و 8 سال دفاع مقدس میگوید: «ارامنه ایران به طور مشخص در دوره انقلاب و جنگ تحمیلی نقش مهمی داشتند. به طوری که میتوان علاوه بر حضور سربازان در جبههها به نقش مهم صنعتگران ارمنی در آن دوران اشاره کرد. این اقلیت دفاع از خاک میهن را بر خود تکلیف میدانستند و به همین دلیل نقش خود را با تمام توان در جنگ ایفا کردند.»
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ادامه میدهد:«ارامنه ایران همواره به ارزشهای انقلاب، اهداف والا و منافع ملی کشور پایبند هستند و شرکت در جبهههای جنگ در 8 سال دفاع مقدس یکی از موضوعات بارز آن است. تعداد بسیاری از نام سربازان و ایثارگرانی را که در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حضور یافتند، امروز در فهرستی با عنوان شهدای ارامنه میتوان دید. همه این موارد نشان دهنده این است که ارامنه احساس تکلیف و وظیفه شهروندی را بخوبی درک کردهاند و همواره در ادای دین نسبت به میهن خود مصر هستند.»خانلری با اشاره به حضور بیشتر مسیحیان ارمنی در بخش پشتیبانی و صنعتی در دوران دفاع مقدس خاطرنشان میکند:«بواسطه حضور فعال ارامنه در زمینه صنعت و تکنولوژی در طول تاریخ از این پتانسیل در زمان جنگ استفاده بهینه شد و آنها با این هنر خود به کمک نیروهای مسلح رفتند.
این افراد با استقرار در پشت جبهه به مرمت ماشینهای جنگی و راهسازی، بیمارستانهای صحرایی و کارهایی از این دست پرداختند. آنها در درست کردن خمپاره، کلاهخود جنگی یا قطعات تانک و... یا در تولید و بازسازی آنها نقش اساسی داشتند. البته ناگفته نماند که این اقلیت در اعزام پزشکان و پرستاران به جبههها هم کوتاهی نکرد.»نماینده حوزه انتخابیه ارمنیهای تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی نقش خلیفه گری ارامنه در هماهنگی کمکهای مردمی در آن دوران را انکارناپذیر میداند:«تقریباً همه ارمنیان از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراکز تهران، تبریز و اصفهان استقبال کردند و عملیاتهای جبههها را از دور پشتیبانی کردند. آنها برای رزمندگان کمکهای نقدی و غیر نقدی جمع میکردند و به ستاد ویژهای که برای این کار تشکیل شده بود، میفرستادند.»
او درباره حضور مسیحیان در 8 سال دفاع مقدس و قدردانی ملت ایران بیان میدارد:«روزی را که رهبر معظم انقلاب در موردکمک ارامنه به شهید چمران صحبت میکردند هیچ وقت فراموش نمیکنم. ایشان چنان این صحنهها را توصیف میکردند که برای من مایه مباهات بود که رهبر ملت ایران تا این اندازه نقش ارامنه را به یاد داشته باشند و از آن اینچنین سخن بگویند.»
خانلری بهعنوان نماینده ارامنه به وضعیت فعلی جانبازان و ایثارگران اشاره کرده و میگوید:«معمولاً جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا هرگاه دچار مشکلی باشند پیش من میآیند و با مطرح کردن مشکلشان کمک میخواهند. من هم با راهنمایی و امکاناتی که در اختیار دارم سعی میکنم در خدمتگزاری به آنها کوتاهی نکنم و مشکل آنها را از مسئولان مربوطه در بنیاد شهید و امور ایثارگران پیگیر باشم. مشکلی که اغلب جانبازان ارمنی این روزها با آن مواجه هستند مربوط به وضعیت جانبازیشان است که در آن زمان به دلایل مختلف جایی ثبت نشده و امروزهیچ پروندهای در نهادهای مربوطه ندارند که بتوانند تسهیلاتی دریافت کنند. این موضوع چون شامل حال تعداد زیادی از جانبازان ارمنی شده در بنیاد شهید به طور جدی در حال پیگیری هستم اما روند کار کند پیش میرود.»نماینده حوزه انتخابیه ارمنیهای تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی در ادامه صحبتهایش سال جدید میلادی را به تمام هموطنهایش تبریک گفته ومیافزاید:«امیدوارم سال میلادی پیش رو سال توفیق و تندرستی برای همه باشد.»
منبع: روزنامه ایران،1395.10.04