احمد آرام میگوید: شیوه نوشتاری جدیدی که بین جوانان رایج شده به نوعی معترضانه است.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه به درستنویسی باید از چند جهت نگاه کنیم، درباره درستنویسی در فضای مجازی گفت: دنیای مجازی به غیر از اینکه برخی چیزها را استوار محکم نگه میدارد، در برخی از مواقع به دلیل استفاده غلط از آن، ادبیات و فارسینویسی ما را به خطر میاندازد. در حال حاضر جوانهایی که با اینترنت کار میکنند و از این طریق پیامرسانی میکنند خیلی از کلمات فارسی را تغییر دادهاند و این تغییری نیست که بگوییم از ترکیب چند واژه، کلمه جدید به وجود آوردهاند که مفید باشد؛ تغییراتی که آنها به وجود آوردهاند به ضرر زبان فارسی است؛ به طور مثال "آیا" را به صورت "عایا" مینویسند و "فکر کنم" را "فک کنم" مینویسند.
او ادامه داد: برخی این شیوه نوشتاری را نوشتار معترضانه میگویند، و این اعتراض شاید به خاطر عاصی بودن جوانهاست؛ آنها تکلیف خود را نمیدانند، از خانواده و از جامعه عصبانی هستند و اینها در مجموع وارد نوشتههای آنها میشود. زمانی که نوشتههای آنها را میخوانید، نمیدانید متأسف شوید یا جور دیگری به این مسئله نگاه کنید. جوانان از دنیای مجازی استفاده صحیح نمیکنند و فضای خوب کمتر ساخته میشود.
آرام درباره غلطنویسی در کتابها و رسانهها گفت: زمانی که کتابی منتشر و یا مقالهای در رسانهها چاپ میشود و دیگران میخوانند سردرگمی مردم نسبت به کلمات کاملا مشاهده میشود که به ویراستاری مربوط است. در ویرایش، یک ویراستار نسبت به برخی از کلمات تصمیماتی میگیرد که ویراستار دیگر آن تصمیم را نمیگیرد.
او همچنین افزود: گاهی ویراستاران کلمات را جدا مینویسند و گاه سرهم، که در برخی مواقع نویسنده نیز تکلیف خود را نمیداند و زمانی که به نوعی از ویراستاری عادت میکنند وقتی کتابی را به یک ناشر دیگر میسپرند میبینند که ویراستاری آن به شکل دیگری است. اینها همه به دلیل یکپارچه نبودن ویراستاری در کشور است که باعث شده یک تشنج و عصبیت وارد متنها شود. کسی که کتاب میخواند ممکن است چند واژه آشنا را به چند شکل مختلف مشاهده کند و این در واقع نشأتگرفته از این است که ویراستاری در ایران خیلی ضعیف است. وظیفه ویراستار نه تنها درست نوشتن است بلکه به نویسنده کمک میکند داستان را شکیلتر و زیباتر کند.
آرام با بیان اینکه رعایت نکردن درستنویسی آسیبهای خیلی عمیقی به ادبیات وارد میکند گفت: در حال حاضر که مخاطب با اینگونه از ویراستاری و اشکالات روبهرو میشود موضوع را حس نمیکند اما وقتی زمان بگذرد و یک فاصله طولانی را طی کنیم متوجه میشویم چه آسیبهایی وارد شده است.
این داستاننویس ادامه داد: آسیب به اینگونه است که روز به روز خوانندگان متون فارسی کم میشوند و کمتر میخوانند و تمام هم و غم شده است دریافت چیزهای بصری و تصاویری که اصلا احتیاجی به کلمه ندارد و شما میتوانید خیلی راحت تصویر را ببینید و تصمیمی برای آن بگیرید. اینها معضل بزرگی است برای فارسینویسی و بهخصوص به خاطر این است که امروزه جوانان ما از خواندن کتاب و مقاله رویگردان هستند و تیراژ کتابها روز به روز کمتر میشود.
او با بیان این که همه ما مقصر هستیم، با انتقاد از عملکرد برخی از ناشران گفت: برخی از ناشران بیزینسمن و کاسب هستند و برای مالاندوزی وارد این عرصه شدهاند و به دنبال به وجود آوردن یک اثر مستقل و ممتاز نیستند بلکه به دنبال این هستند که اگر سرمایهگذاری کردهاند ۱۰ برابر سرمایه خود را به دست آورند؛ در حالی که در گذشته چنین نبود. خردهناشران یک ویراستار ارزانقیمت انتخاب میکنند که کتابهایشان را ویراستاری کند و زمانی که خواننده میخواهد داستان را بخواند به موضوع آن پی نمیبرد و از نظر زبان فارسی متن اشتباهاتی دارد. ممیزیهایی هم که اعمال میشود باعث شده نویسنده تکلیف خود را نداند و نمیداند این ممیزی را مد نظر قرار دهد یا خیر زیرا هر دولتی که عوض میشود ممیزی نیز تعریف دیگری پیدا میکند. اینها همه آسیب وارد کردن به درست نوشتن فارسی و توجه نکردن به اصول نوشتن است.
او افزود: در دهه ۴۰ خیلی به اصول و درستنویسی فارسی توجه میشد. وقتی به ترجمه مردان بزرگی چون محمد قاضی و یا ابراهیم یونسی نگاه میکنید متوجه میشوید آنها چقدر ترجمهها را چه از لحاظ دستور زبان و چه از لحاظ پیدا کردن واژگان مناسب با متن، با زبان فارسی منطبق میکردند. در واقع در دهه ۴۰ هر نویسندهای ویراستار کار خود بود ولی الان اینگونه نیست. این آسیبها روی نشر کتاب، خواندن و مطالعه کردن تأثیر گذاشته است.
احمد آرام با بیان این در کشورهای غربی ویراستاری جدی گرفته میشود گفت: ویراستاری و شکل آن در کشورهای اروپایی و غربی یک شکل مشخص است که تبدیل شده به پست سازمانی مهم در هر نشر یعنی سرویراستار و عدهای زیر نظر سرویراستار آموزههای درست را از سر میگذرانند. در نتیجه ویراستار در آنجا قدرت خاصی دارد که میتواند شکل مقالات و داستانها را تغییر دهد.
او با بیان اینکه شیوه نوشتن هر نویسندهای متفاوت است گفت: وقتی به شکستهنویسی در آثار صادق چوبک و یا آثار صادق هدایت توجه کنید میبینید این شکستهنویسیها برآمده از لایههای اجتماعی است و آنها با توجه به شناخت جامعه و مردم و رویکرد داستانها که رویکرد مردمی است بیان و زبان خاصی را وارد ادبیات مدرن معاصر کردهاند. این شکستهنویسی در آثار بزرگ علوی و محمدعلی جمالزاده نیز وجود دارد.
این نمایشنامهنویس اظهار کرد: جیمز جویس نویسنده کتاب «اولیس»، ترکیب کلماتی را وارد ادبیات میکند که در این ترکیب کلمات، اسطورهها پنهان هستند؛ یعنی اگر شما ترکیب کلمه را بخواهید بخوانید و به زنجیره موضوعی داستان پی ببرید مجبورید درباره ترکیبها مطالعه کنید. جویس از نشانهها و نمادها استفاده میکند تا فضا را خلق کند.
آرام درباره اینکه نویسندگان ایرانی اغلب خودشان ویراستاری کارشان را انجام میدهند گفت: این مورد شبیه این است که نویسنده خود نقاش است و میتواند طرح روی جلد کتاب خود را بدهد اما این کار را نمیکند و میگذارد نگاه تازه به اثر او یک تصویر تازه خلق کند. تا زمانی که ویراستاری در نشرها قوی نشده است، ما با این وضعیت روبهرو هستیم.
او با بیان اینکه برخی از ناشران قدیمی به مسئله ویراستاری توجه دارند گفت: برخی از خردهناشران هستند که وارد ادبیات معاصر شدهاند و فقط برای مالاندوزی این کار را میکنند و به این مسئله توجهی ندارند که اثری که بیرون میآید چه کیفیتی دارد، یک ویراستار ارزانقیمت انتخاب میکنند که کتابها را ویراستاری کند و زمانی که خواننده میخواهد داستان را بخواند به موضوع آن پی نمیبرد و از نظر زبان فارسی و ترتیب واژگان اشتباهاتی در متن هست.
او همچنین افزود: رویکردی ایجاد شده برای ترجمه داستان به زبان فارسی، مخصوصا از نویسندههای کرد و ترک، مثل فضایی که در سریالهای ترکی، هندی و عربی وجود دارد. این آثار را پیدا میکنند و ترجمه میکنند که خیلی به ادبیات معاصر فارسی ضربه میزند، آنها هیچ کیفیتی ندارند؛ در حالیکه نویسندههای جوان ایرانی بهتر از آنها مینویسند.
احمد آرام درباره عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز اظهار کرد: فرهنگستان زبان و ادب فارسی خیلی کارها میتواند انجام دهد، البته کارهایی کرده است؛ مثلا برخی از واژههای غربی را به زبان فارسی برگردان کردهاند که البته برخی از آنها نامأنوس هستند.
او با بیان اینکه زبانی پنهانی شکل گرفته است گفت: زبان پنهان آمیزهای است از زبان غربی و زبان فارسی. در واقع اصطلاحات خاصی هستند که نمیتوانی بگویی اشتباه هستند؛ به طور مثال «طرف برای ما کلاس میذاره». قبل از انقلاب چنین چیزی نداشتیم که واژه کلاس به این ترتیب مورد استفاده قرار بگیرد، یا خیلی از چیزهای دیگر. طرف آدمی است که سلام میدهی جواب نمیدهد، میگویند «این آدم آنتن نمیدهد»، تمام اینها واژههای مدرنی است که به دلیل تکنولوژی وارد زبان فارسی شده و نمیتوانیم بگوییم که نباید باشد. اینها محصولات زمانی ماست.
آرام در پایان اظهار کرد: من به عنوان کسی که داستان و رمان مینویسد، برایم درستنویسی جایگاه مهمی دارد و خود من کوشش میکنم برای یک رمان و داستان متناسب با مکان و زمان واژه پیدا کنم و به فضای داستان بپردازم؛ شرایطی که یک جوان بیستساله نمیتواند سریع به آن برسد. باید تجربه عمیقی را پشت سر گذاشته باشید تا بتوانید این موضوع را لمس کنید.