سیداسحاق شجاعی با ابراز تاسف از ارتباط نداشتن ناشران ایرانی با افغانستان گفت: چه خوب میشود که ناشران ایرانی کالای کتاب را به بازار افغانستان ببرند.
این داستاننویس افغانستانی ساکن ایران در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه ادبیات افغانستان در داخل این کشور در چند حوزه متمرکز و فعال است گفت: داخل افغانستان در حوزههای کابل، هرات و مزارشریف به ادبیات پرداخته میشود. خارج از این کشور نیز تعداد قابل توجهی از جوانان شاعر و داستاننویسافغان در کشور جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی فعال هستند.
او افزود: افغانستان باید مرکز فعالیتهای ادبی نویسندگان و شاعران افغان باشد اما چنین نیست. در ایران، شاعران و داستاننویسان با توجه به مساعد بودن زمینه فعالیت ادبی و فراهم بودن امکانات و استفاده از منابع فراوان کتابخانهای که در این کشور وجود دارد طبعا رشد بهتر و چشمگیرتری داشتند و آثار خوبی را خلق کردند.
شجاعی با اشاره به مسابقه «اوسانه، سی سانه» که خانه داستان بلخ در مزارشریف به صورت سالانه برگزار میکند اظهار کرد: این مسابقه به نوعی ارزیابی از وضعیت ادبیات داستانی شمال افغانستان است.
او با بیان اینکه هنوز در افغانستان ادبیات مستقل کودکان به وجود نیامده است گفت: در این ژانر ادبی توجه کافی صورت نگرفته است و نمیتوانیم بگوییم که پیشرفت در ادبیات افغانستان بر روی ادبیات کودکان تأثیر داشته است. البته داستاننویسان و شاعرانی هستند که در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت میکنند و شعر میسرایند اما این موضوع خیلی قابل توجه نیست.
این داستاننویس درباره چالشها و مشکلات ادبیات افغانستان اظهار کرد: افغانستان ۳۸ سال است که گرفتار جنگ خانمانسوز و ویرانگر است، در این کشور امنیت وجود ندارد و این مسئله باعث شده است که فقر و بیکاری در جامعه افزایش یابد. به خاطر جنگ و ناامنی تعداد زیادی از جوانان افغان دست به مهاجرت میزنند. در واقع مهاجرت، ناامنی و مشکلاتی که به تبع ناامنی در جامعه به وجود آمده موانع کلان بر سر راه پیشرفت و رشد ادبیات این کشور است.
او ادامه داد: به طور کلی کارهای فرهنگی نیاز به مشوق، مشارکت، همراهی و حمایت دولت دارند که متأسفانه دولت افغانستان در این زمینه چندان کار نکرده است. دولت افغانستان برنامه خاصی برای حمایت از انجمنهای ادبی یا انتشار آثار جوانان ندارد، در عرصه خصوصی و غیردولتی نیز نهادهایی وجود ندارند که از ادبیات حمایت کنند و نشریه راهاندازی کنند.
شجاعی افزود: مشکل دیگری که ادبیات افغانستان با آن مواجه است ساخت دوزبانی جامعه افغان است. دو زبان فارسی و پشتو در این کشور به رسمیت شناخته شده است، از گذشتههای دور حاکمان سیاسی از قوم پشتون بودند و این زبان را تقویت میکردند و سعی در تضعیف زبان فارسی داشتند که در این زمینه موفق نشدند.
او درباره چالشهای ادبیات مهاجرت گفت: نویسندگان و شاعران نسل قبلی که به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند از مردم خود دور هستند و به لحاظ فرهنگی با مردم خود بیگانه شدهاند و خیلی فعالیت چشمگیری ندارند. این آواره بودن و مهاجر بودن مانعی بر سر رشد ادبی است. مانع دیگر این نویسندگان و شاعران مهاجر این است که آثارشان به دست هموطنان خود نمیرسد.
او متذکر شد: مهاجران نسبت به آینده خود در فضای تاریکی به سر میبرند و نمیدانند چه کسی آینده آنها را رقم میزند؛ با توجه به آینده مجهولی که در افغانستان دارند.
وی با بیان اینکه در کشور جمهوری اسلامی ایران فعالیتهای فرهنگی و ادبی مهاجرین جدیتر است تصریح کرد: فضای فرهنگی ایران با توجه به اشتراکات زبانی و فرهنگی باعث شده است تا آنها احساس بیگانگی نکنند و با امکاناتی که دارند دستشان برای فعالیت باز است.
این روزنامهنگار با اشاره به این موضوع که ناشران ایرانی با افغانستان ارتباطی ندارند، گفت: این باعث تأسف است که ناشران ایرانی هیچ ارتباطی با افغانستان ندارند. چه خوب میشود که ناشران ایرانی کالای کتاب را به بازار افغانستان ببرند. افغانستان بازار کلانی دارد و مردم با توجه به بهبود وضعیت آموزشی بعد از سقوط طالبان بسیار مشتاق و علاقهمند هستند.
او با بیان اینکه ادبیات ایران و افغانستان تأثیرات متقابلی بر روی هم داشتهاند گفت: افغانستان با توجه به شرایطی که دارد (جنگ و ناامنی) از لحاظ ادبیات نسبت به ایران عقبافتادهتر است و کمتر به شکوفایی رسیده است و با ادبیات ایران قابل مقایسه نیست. ادبیات ایران قویتر است و طبعا تأثیرات بیشتری بر ادبیات افغانستان داشته است.
شجاعی با اشاره به اشتراکهای ادبیات ایران و افغانستان اظهار کرد: این دو ادبیات قطعا از یک سرچشمه (زبان فارسی) جاری شدهاند و در گذشته یکی بودند. البته لهجه آنها، زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آداب و رسوم این دو کشور تقاوتهایی با هم دارد.
او درباره برنامههای مشترک بین دو کشور گفت: طبیعتا این برنامهها تأثیراتی داشته است که باعث رشد ادبیات در افغانستان میشود.
شجاعی با بیان اینکه به این برنامههای مشترک خوشبین است اظهار کرد: اگر این برنامهها در داخل افغانستان با حمایت نهادهای ایرانی انجام شود تأثیر بیشتری خواهد داشت. در برنامههایی که در ایران انجام میشود جمع قلیلی از مهاجران افغان در برنامهها حضور مییابند اما اگر در کابل، هرات و مزارشریف باشد میتواند شعاع وسیعتری را دربر بگیرد و بخش عظیمی به سمت ادبیات کشیده میشوند.
او در پایان به کتاب خود «نردبان آفتاب» اشاره کرد و گفت: این کتاب بازنویسی «مثنوی معنوی» است که در شش دفتر نوشته شده و بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی آن را چاپ کرده است. کسانی که علاقهمند هستند میتوانند آن را بخوانند.