«اتحادیه اروپا تمایل بسیار زیادی برای عادی سازی روابط با ایران دارد اما نکته مورد توجه، این است که اتحادیه درون خود با مسائل بسیار زیادی رو به رو است. آخرین مورد آن، امضای قرارداد تجاری با کانادا بود که تا آخرین لحظه، برخی کشورها آن را امضا نکرده و در نهایت توافق کردند که آن قرارداد را امضا کنند.» این مطلب سرآغاز یادداشتی در روزنامه وقایع اتفاقیه است.
در ادامه این مطلب که در شماره دوشنبه 10 آبان به قلم عباس لقمان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اروپا انتشار یافت، می خوانیم: مقصود از بیان چنین موردی، مطرحکردن مسائل داخلی اتحادیه اروپاست که نشان میدهد برخلاف سالهای گذشته، هماهنگی کاملی میان اعضای آن وجود ندارد.
دلایل متعددی برای این موضوع قابل طرح است؛ اول اینکه بسیاری از کشورهای اروپایی در حال آمادهشدن برای برگزاری انتخابات هستند و مقامات اتحادیه، بیشتر نگاه به درون دارند تا به بیرون؛ دیگر اینکه باید میان تمایل اتحادیه به برقراری روابط اقتصادی با ایران و روابط سیاسی تفاوت قائل شد. مسائل اتحادیه اروپا در سایه خواستهای کشورهای اروپایی از جمله مواردی مانند حقوق بشر مطرح میشود. آنها معتقد هستند باید با ایران درباره مسائل حقوق بشر صحبت کرد اما به موازات آن مسائل اقتصادی پیرو دیدگاه سیاسی -حقوق بشر- نیست.
آنها راه خودشان را میروند. همانطور که مشاهده شد، هیأتهای اقتصادی زیادی از کشورهای آلمان، اتریش، فرانسه و ایتالیا به ایران آمدند و قراردادهایی نیز امضا شد. آنها نگاه اقتصادی به ایران دارند و کمتر به مسائل حقوق بشری میپردازند. نکته دیگر اینکه، اتحادیه اروپا در واقع تمایل دارد با ایران بر سر میز گفتوگو بنشیند و مسائل فیمابین را حل و فصل کند.
حلکردن مسائل میان ایران و اروپا، راه درازی نخواهد داشت زیرا تمایل به حل آن در طرفین وجود دارد. از طرف دیگر، اروپا تمایل به حل مسائل تنشآمیز منطقه در همکاری با ایران دارد؛ ازاینرو، خانم موگرینی بعد از سفر به ایران بلافاصله به عربستان سفر میکند.
اروپا تمایل دارد که تنشها میان ایران و عربستان به حداقل برسد و دراینراستا، خواستهایی جزئی که در پارلمان اروپا درباره ایران مطرح میشود، چندان وزنه قابلتوجهی که بتواند بر روابط اتحادیه و ایران اثرگذار باشد، نیست. برایناساس، باز تأکید میشود که باید میان روابط سیاسی و اقتصادی تفکیک قائل شد؛ از این رو، به نظر نمیرسد که مسئله حادی بین ایران و اروپا در حوزه اقتصادی وجود داشته باشد اما درباره نقش گروههای راست افراطی یا حتی اتحاد لیبرالها و دموکراتها (ALDE) و اینکه آیا میتوانند تأثیری بر روند روابط اقتصادی ایران و اتحادیه داشته باشند، باید گفت، متأسفانه بهدلیل برخی مسائل به وجودآمده به ویژه مسئله پناهندگان و حساسیت های مربوط به آوارگان، گروههای راست افراطی، موافق برخورد با خارجیها هستند.
این گروهها توانستهاند در انتخابات ایالتی 12 درصد آرا را به خود اختصاص دهند. از طرفی، احزاب میانهرو نیز تمایل بیشتری دارند که بهمنظور جذب آرای مردم، گرایشهای دست راستی از خود نشان دهند؛ بههمیندلیل، شاهد نوعی همسویی میان احزاب میانهرو و راست هستیم. نکته اساسی در اروپا این است که دیگر احزاب کهنهکار مانند سوسیالدموکرات و دموکراتمسیحی قـــادر به حکومـــتکردن نیستند. آنها برای حکومتکردن مجبور به ائتلاف هستند.
آنها مجبور هستند از برخی از مواضع خود که همواره بر آن اصرار میکردند، کوتاه بیایند. در آلمان، صحبت بر سر این است که احزاب چپ - سوسیالدموکرات- با سبزها ائتلافی را بهمنظور برکناری خانم مرکل تشکیل دهند و هر کسی که رهبر حزب سوسیالدموکرات شد، بهعنوان صدراعظم انتخاب شود. گرچه هنوز آرای آنها به اندازه کافی نیست اما قابلتوجه است. در فرانسه وضع به گونه دیگری است.
احزاب دست راستی که در صدر آنها سارکوزی قرار دارد، در حال شکلگیری بوده تا خود را در صحنه نشان دهند. امروز وضع آقای اولاند به شدت بد است. تاکنون هیچ رئیسجمهوریای در فرانسه چنین آرای پایینی در محبوبیت به دست نیاورده بود. در ایتالیا نیز احزاب مختلفی بهمنظور جبههگیری علیه دولت در حال شکلگیری هستند.
در انگلیس پس از واقعه برگزیت نیز چنین روندی مشاهده شده است؛ بنابراین گرچه اقتصاد اروپا در کل تابعی از سیاست اروپاست، مانند اینکه بخواهند قرارداد تجارت آزاد با کانادا یا آمریکا امضا کنند که در این صورت، نقش احزاب بسیار تأثیرگذار است اما درباره مسائل جزئیتر اقتصاد، وابستگی وجود ندارد بلکه هر کشوری بهتنهایی تصمیمگیرنده است و میتواند قرارداد اقتصادی امضا کند. درواقع، تمایل کشورهای اروپایی به همکاری اقتصادی با ایران چندان تابع برگزاری انتخابات و... نیست. اقتصاد اتحادیه اروپا تمایل بسیاری برای همکاری با ایران دارد زیرا وضع اقتصادی اروپا و غرب بهطور کلی متزلزل است؛ این موضوع باعث میشود که ایران با دستان پر وارد مذاکره شود.
درباره مسائل سیاسی نیز باید با دو دیدگاه به اروپا نگاه کرد؛ یکی مسائلی که درون ایران درباره اروپا مطرح میشود و دیگری مسائلی است که درون اتحادیه اروپا درباره ایران مطرح میشود که این دو، تفاوت فاحشی دارند. در حقیقت، بسیاری از مسائلی که در ایران درباره اروپا مطرح شده و متمرکز میشود، شاید در پارلمان اروپا مورد بحث و گفت و گو واقع شود اما در کل، تأثیرگذار نیست.
*منبع:روزنامه وقایع اتفاقیه