کد خبر: ۸۳۸۷۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۳ - ۲۰ مهر ۱۳۹۵ - 11 October 2016
محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در یادداشتی به مقایسه قیمت پسته پرداخته است.

به گزارش مهر، محسن جلال‌پور، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در یادداشتی به روایتی از جلسه هم‌اندیشی درباره وضعیت پسته در کرمان پرداخته است. به اعتقاد وی، قیمت کنونی پسته برای دست‌اندرکاران تولید این محصول، اقتصادی نیست و برای کالایی که در ردیف اول ارزآوری صادرات غیرنفتی کشور جا دارد، نوعی اجحاف است.

متن کامل یادداشت تلگرامی جلال‌پور به شرح زیر است:

دیروز، نشستی برای هم‌اندیشی درباره وضعیت پسته درکرمان برگزارشد. بگذریم از گلایه‌هایی که باغداران و صادرکنندگان  از وضعیت این‌ روزهای پسته داشتند؛ ولی نکته تأمل برانگیز، مقایسه قیمت این محصول در چند سال اخیر است.

در بهمن‌ماه  ١٣٩١ معاون‌اول وقت رئیس‌جمهور در یک خبر غافلگیرکننده، به بهانه قیمت بالای پسته، بخشنامه‌ای مبنی بر ممنوعیت صادرات پسته را ابلاغ کرد. استدلال این بود که چون قیمت پسته افزایش پیدا کرده و مردم توان خرید ندارند، باید صادرات آن‌ را متوقف کنیم.

آن‌روزها بسیاری از دل‌سوزان اقتصاد و صادرات کشور هشدار دادند که این اتفاق نه تنها کاهش قیمت‌ها را به دنبال ندارد؛ بلکه باعث می‌شود بازارهای صادراتی را از دست بدهیم و بعدها، بازپس‌گیری این بازارها خیلی دشوار خواهد بود. آن‌روزها قیمت هر کیلو پسته در بازارهای داخلی، ٣٢ هزار تومان بود و تا جایی که به خاطر دارم، ممنوعیت صادرات پسته، منجر به کاهش قیمت آن در بازارهای داخلی نشد. هر چند این بخشنامه بعدها لغو شد؛ اما آثار غیرقابل جبرانی به جا گذاشت. از جمله اینکه رقبا نهایت استفاده را بردند و با تبلیغ بی‌ثباتی در تجارت با ایران و بی‌اعتباری قراردادهای تجار ایرانی، برخی بازارهای صادراتی را از دست دادیم.

حالا بعد از گذشت نزدیک به چهار سال از صدور آن بخشنامه، با محاسبه نرخ تورم این سال‌ها، باید قیمت پسته بیشتر از این‌ها باشد؛ اما بر خلاف انتظارها، متوسط قیمت هر کیلو پسته، امروز حدود ٢٤ هزار تومان است. این قیمت اگرچه خوشایند مصرف‌کننده داخلی است؛ اما برای دست‌اندرکاران پسته، اقتصادی نیست و برای محصولی که در ردیف اول ارزآوری صادرات غیرنفتی کشور جا دارد، نوعی اجحاف است.

در این زمینه چند نکته را مطرح می‌کنم:

اول اینکه از مداخله دولت در بازارها چه بهره‌ای برده ایم؟ و اینکه عمر این مداخلات کی فرا می‌رسد؟

دوم اینکه بازار بیشتر محصولات ایرانی در دام قیمت‌گذاری های دستوری و بخشنامه‌ای، گرفتار عدم‌تعادل شده است. همین مشکلات را در بازار کشمش و برنج هم می‌توان مشاهده کرد.

سوم اینکه با وجود این همه مشکل در بازار داخلی و رقیب در بازارهای جهانی، آخر و عاقبت محصول پسته چه می‌شود؟

در نهایت این که خیلی دوست دارم بدانم اگر امروز معاون اول ریاست جمهوری قبل بر سرکار بود، چه تصمیمی می‌گرفت؟

همه اینها فقط به یک مشکل اساسی ختم می‌شود. این که دستورات بخشنامه‌ای و مداخله دولت در بازارها، همواره عواقب غیرقابل جبرانی خواهد داشت. اجازه بدهید ماجرای عبرت‌آموزی را مطرح کنم و بی‌هیچ توضیح دیگری، نوشته‌ام را به پایان برسانم.

می‌گویند سال‌ها پیش که مائوتسه تونگ رهبری حزب کمونیست چین را بر عهده داشت، به او گزارش دادند که بخش عمده‌ای از غلات چین را گنجشک‌ها می‌خورند. مائو دستور قتل عام گنجشک‌ها را صادر کرد. در مدت زمانی کوتاه، مردم چین هر کجا گنجشکی دیدند، کشتند. مشکل به صورت موقت حل شد؛ اما دیری نپایید که ملخ‌ها به مزارع چین حمله‌ور شدند و پشه‌ها آسایش مردمان این کشور را گرفتند.

به مائو گزارش دادند که این بار تولید غلات به دلیل حمله ملخ‌ها به شدت پایین آمده، حتی بسیار بیشتر از دوره‌ای که گنجشک‌ها زنده بودند. چاره چه بود؟ ناچار شدند برای سال‌های طولانی، گنجشک وارد کنند تا تعادل، دوباره به طبعیت، کشاورزی و اقتصاد چین بازگردد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: