کد خبر: ۸۱۷۱۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۹ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ - 13 September 2016
حال که قرار است در این صفحه، به صورت منظم، مطالب و یادداشت هایی درباره نسبت اقتصاد و آموزش چاپ شود، مناسب دیدم در ابتدای کار درباره ایضاح مفهومی و نسبت دو مفهوم «آموزش» و «اقتصاد» یادداشتی کوتاه بنویسم.
 روزنامه شرق در شماره سه شنبه 23 شهریور در یادداشتی به قلم ابراهیم طلائی عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس-سرپرست سابق پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نوشت: حال که قرار است در این صفحه، به صورت منظم، مطالب و یادداشت هایی درباره نسبت اقتصاد و آموزش چاپ شود، مناسب دیدم در ابتدای کار درباره ایضاح مفهومی و نسبت دو مفهوم «آموزش» و «اقتصاد» یادداشتی کوتاه بنویسم.

در ادامه این مطلب می خوانیم: خلط مفهومی این دو گه گاه منجر به ایجاد کج فهمی هایی شده است که برهان اصلی نویسنده یا گوینده را دچار اختلال می کند.این دو مفهوم، جداگانه و به خودی خود دارای معنای خاص خویش هستند که تعاریف بلند و کوتاهی در منابع متنوع از آنها آمده است. آنچه در این نوشته مدنظر است، عبارت ساخته شده از کنار هم آمدن این دو است.

«اقتصادِ آموزش» ناظر بر موضوعاتی مانند چگونگی مدیریت کردن نهاد(های) آموزش کشور به صورتی که مثلا در آموزش عالی دانشگاه ها خود چرخ دخل وخرج خویش را بچرخانند، دانشجو هزینه دهد، با صنعت و خدمات عقد قرارداد کنند و... است یا در آموزش وپرورش موضوعاتی همچون چگونگی تأمین هزینه های آموزش دانش آموزان از طریق بودجه دولتی و حمایت های غیردولتی در عین رعایت عدالت، اصلاح الگوهای مصرف برای صرفه جویی انرژی در مدارس و کاهش هزینه های جاری، تأمین نیروی انسانی آموزش و تحلیل هزینه های آموزش پیش از خدمت و حین خدمت معلمان با توجه به الگوهای متنوع همچون سرمایه گذاری چهارساله برای تربیت معلم یا استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه ها و ارائه آموزش های معلمی در قالب دوره های کوتاه مدت تر از چهار سال است. 

موضوعاتی دیگر همچون عدالت آموزشی و ارائه یارانه آموزش به خانواده های کم برخوردار و تلاش برای فراهم آوردن آموزش با کیفیت برای همه دانش آموزان، هم در این شق می گنجد. به تعبیری دیگر، اقتصاد آموزش مدیریت کردن بر منابع در سازمان آموزش کشور است و به طوری که حداکثر بهره وری و راندمان حاصل شود.

اما «آموزش اقتصادی» یا به تعبیر بهتر «تربیت اقتصادی»، ناظر بر نوعی از تربیت یافتگی است که دانش آموز نسبت به مفاهیمی همچون کسب وکار، درآمد، هزینه، پول، پس انداز، قرض، بدهکاری، تجارت، دخل وخرج، لقمه حلال، تعاملات اقتصادی، سودوزیان و سرمایه گذاری، آگاه و توانمند می شود.

آگاه یعنی این مفاهیم را می شناسد، می فهمد و می داند مثلا سودوزیان چگونه محاسبه می شود. توانمند یعنی در گیرو دار واقعی زندگی، دست به اقداماتی می زند که نشان از ایجاد «هویت اقتصادی» در اوست. برای مثال، برنامه ریزی مالی هفتگی یا ماهانه می کند، خرجش را با داشته هایش تنظیم می کند، بدهکار نمی شود مگر اینکه از توانش در پس دادن بدهکاری مطمئن شود؛ به جای فکرکردن برای استخدام شدن در جایی و رسیدن به ایده مهلک «آب باریکه»، به فکر ایجاد شغل و کسب وکار است و اینکه دیگران را چگونه مستخدم خویش کند؛ از عهده برآوردن نیازهای اقتصادی خود بر می آید، خطر پذیری می کند، جرئت ورزی می کند و در شرایط کمترشفاف اقتصادی، حدس های عالمانه می زند. در مسیر اقتصادی خویش دائم بازاندیشی می کند، بازخورد می گیرد و می دهد و رشد اقتصادی خود را رصد می کند.

تولید ثروت برای توسعه و رشد اقتصادی خویش و جامعه را مرجح بر ذخیره ثروت می داند. مسئولیت اجتماعی قبول می کند و به بیش از خود و خانواده اش- یعنی به جامعه – متعهد است. از ثروت خود اقدام به فعالیت های خیرخواهانه برای جامعه بشری می کند و انسان تربیت می کند. «هویت اقتصادی» پیداکردن یعنی به دست آوردن شایستگی های لازم برای زیستن در جامعه ای که اقتصاد یک رکن مهم آن است گرچه با رکن های دیگر همچون اخلاق، سواد، هنر و ... مرتبط است، اما گاهی آن را رکن اول می دانند چون لایه اول نیازهای بشر (خوراک، پوشاک و مسکن) به اقتصاد مرتبط است. تفاوت «هویت اقتصادی یافتن» با «دانش اقتصادداشتن» در این است که اولی ناظر بر عمل است، یعنی دانسته ها را در عمل پیاده کردن، آن هم عملی که بیشتر منجر به توفیق شود نه شکست. 

اما دومی - دانش اقتصادی- صرفا به دانسته های این حوزه برای دانش آموزان می پردازد و تاریخ مصرف این دانسته ها تا روز امتحان است. پس از آن شاهد بروز «رفتار اقتصادی» از او نیستیم. چه بسیارند افرادی که در بزرگ سالی دچار مشکلات اقتصادی، بدهکاری، زندان و... شده اند و می توان ریشه آن را در عدم ایفای نقش نهاد آموزش در دادن «سواد اقتصادی» به شهروندان پیدا کرد.

هر دو این مفاهیم یعنی اقتصاد آموزش و آموزش اقتصادی، حوزه های تخصصی و ویژه ای هستند که در کشور ما مهجورند و یکی از راه های خروج از این مهجوریت، کنار هم قرارگرفتن متخصصان آموزش و اقتصاد، معلمان و کارآفرینان، مدیران مدارس و مدیران شرکت های خصوصی است. 

این با همایی ضرورت جامعه و آموزش امروز است، چراکه دیروز دانش آموز در کنار پدرومادر – زمین کشاورزی، در حجره پدر، دامداری و ... - این سواد اقتصادی را به دست می آورد و از نوجوانی دست به کار و تولید ثروت می زد. اما سبک زندگی امروزی متفاوت شده است و مستلزم نوعی برنامه ریزی برای نیل به هدف تربیت اقتصادی برای خروجی های نهاد آموزش هستیم.
*منبع: روزنامه شرق، 23 شهریور 1395
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
1
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۱
تا به حال بااین رشته نه سر کار رفتم نه خانه گرفتم
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: