کد خبر: ۸۰۴۱۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۶ - ۰۸ شهريور ۱۳۹۵ - 29 August 2016
یک کارشناس امحا را بهترین راه مبارزه با قاچاق کالا برشمرد و با بیان این که توزیع کالای قاچاق بین نیازمندان تطهیر قاچاق و مشروعیت بخشیدن به آن است گفت: نباید بگونه ای باشد که فقرا دعا کنند کاش یکی قاچاق کند و یکی آن را ضبط کند تا لقمه نانی به ما برسد.

یک کارشناس امحا را بهترین راه مبارزه با قاچاق کالا برشمرد و با بیان این که توزیع کالای قاچاق بین نیازمندان تطهیر قاچاق و مشروعیت بخشیدن به آن است گفت: نباید بگونه ای باشد که فقرا دعا کنند کاش یکی قاچاق کند و یکی آن را ضبط کند تا لقمه نانی به ما برسد.

به گزارش تسنیم، در پی فرمان اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مبنی بر ضرورت به آتش کشیدن و امحای کالای قاچاق در ملاء عام ، این سوال در ذهن بسیاری از افراد جامعه مطرح شده که اگرچه قاچاق کالا به کشور عملی غیرقانونی و غیراخلاقی است، اما چرا باید کالایی را که در قبال خروج مقدار قابل‌توجهی سرمایه، به کشور وارد شده، منهدم کرد؟

آیا این اقدام به منزله نابود کردن سرمایه‌های ملی نیست؟ چرا دولت این اموال را به نفع خود مصادره و توزیع نمی‌کند؟ اگر چنین چیزی مقدور نیست، چرا به‌جای انهدام، به شکل رایگان بین مستضعفین و محرومین توزیع و یا در جهت رفع نیازهای عمومی جامعه به‌کار گرفته نمی‌شود؟ با فرض بر این‌که هیچ‌کدام از پیشنهادات مورداشاره امکان‌پذیر نباشد،چرا برای صدور مجدد این اموال اقدام نمی‌کنند؟

در همین رابطه به گفت‌وگو با محمدرضا مهدیار اسماعیلی، کارشناس اقتصادی نشسته‌ایم.

تسنیم: نظر شما در ارتباط با موضوع امحاء کالاهای قاچاق چیست؟
مهدیاراسماعیلی: برای صحبت راجع ‌به قاچاق ابتدا باید جایگاه فعلی خود را مشخص کنیم. ما در کشور با مصرف 70 میلیارد دلار کالای خارجی مواجه هستیم که بیش از 20 میلیارد دلار آن قاچاق است. عرضه این حجم از قاچاق به صورت اتفاقی ایجاد نشده است؛ یعنی قاچاق در کشور ما سازمان‌یافته است و این سازمان یافتگی کلید بحث ماست.
ما برای منهدم کردن این سازمان نمی‌توانیم از الگویی که تا الآن پیش می‌بردیم، استفاده کنیم. اما برخی افراد در نقد امحاء کالاهای قاچاق می‌گویند که باید این کالاها و منافع حاصل از آن‌ها را بین فقرا تقسیم کرد.
البته ما تا امروز خلاف این مسئله عمل نکرده‌ایم؛ یعنی هر کالای قاچاقی که کشف می‌شود، بخشی از آن به‌عنوان حق کشف به نیروهای مرزبانی واگذار می‌شود و باقی آن نیز اگر کالای نظامی باشد به نیروهای نظامی واگذار می‌شود و اگر کالای مصرفی باشد در بازار به فروش می‌رسد و صرف هزینه‌های عمومی کشور می‌شود.
نظر من درمورد امحای کالاهای قاچاق این است که یا باید به طور کامل اجرا شود یا اگر می‌خواهند که ناقص اجرا کنند؛ اصلا اجرا نکنند. اگر این طرح ناقص اجرا شود و کالاهای گرانقیمت مانند خودروهای پورشه را امحاء نکنند، نتیجه خاصی حاصل نمی‌شود و حرف رهبری نیز زمین می‌ماند. لذا بعد از اینکه این طرح نتیجه نداد عده‌ای با این استناد که با وجود اجرایی شدن این طرح ، نتیجه‌ی مد نظر ما حاصل نشد، خواهند گفت که طرح مشکل داشت! درست مثل برجام که رهبری بارها هشدار دادند اما برخی به سخنان ایشان توجهی نکردند. البته برجام به یک تجربه بدل شد. حرف من این است که یا کامل اجرا کنند یا اصلا اجرا نکنند.
من با اجرای این طرح بسیار موافق هستم و اتفاقا معتقدم که ابتدا باید پورشه‌ها را اول از همه بسوزانند. اینکه کالاهای کم‌ارزشی چون لوازم آرایشی را امحاء کنند ولی کالاهای چند میلیاردی را امحاء نکنند برای قاچاقچی‌ها حاوی این پیام است که اگر کالای گران بیاورند، راه‌های در رو دارند. ما با عدم امحای کالاهای گران، قاچاقچیان را به سمت انتخاب یک آرایش دفاعی جدید برای خودشان سوق خواهیم داد و اینکار به شکست طرح منجر خواهد شد.
 



*چرا نباید کالای قاچاق را بین نیازمندان تقسیم کرد؟

تسنیم: پاسخ شما به افرادی که می‌گویند به جای امحاء؛ کالاهای قاچاق بین مستضعفین تقسیم شود تا اسرافی صورت نگیرد، چیست؟
مهدیاراسماعیلی: در پاسخ به این افراد باید گفت که ما در کشور دارای یک الگویی هستیم که بر اساس آن برای پیشرفت کشور، میزان مصارف و تولیدات ما باید مشخص باشد.
ما نباید برای کمک به مستضعفینی که برای مثال تحت پوشش کمیته امداد هستند؛ به بخش تولید در اقتصاد کشور ضربه وارد کنیم. اگر برای مثال ما از یک قاچاقچی کفش توقیف کنیم و از طریق کمیته امداد بین نیازمندان تقسیم کنیم؛ درست است که بخش مصرف در اقتصاد را تقویت کرده‌ایم ولی تولیدکننده ما دچار مشکل می‌شود. لذا سازمان عرضه در کشور بهم می‌ریزد. ما برای جلوگیری از وقوع این مسئله باید جلوی ورود کالای قاچاق را بگیریم و چرخه قاچاق را قطع کنیم.
ببینید؛ با توجه به اینکه در طی سالهای گذشته قاچاق بارها رخ داده است، باید گفت که قاچاق دارای یک سیستم پنهانی شده که همه فرآیندهای آن مشخص است؛ قبلا هم عرض کرده ام که قاچاق در کشور ما دارای سازمان شده است. یعنی فساد سازمان یافته است و حالا نمی‌توان گفت که به جای انهدام این سازمان که اجزای آن مانند اجزای یک اتومبیل با یکدیگر هماهنگ هستند، منافع آن را بین فقرا تقسیم کنید. اگر منافع حاصل از قاچاق را به فقرا تخصیص دهیم به نوعی به این سازمان اعتبار بخشیده‌ایم. درست است که با اجرای این کار کالای قاچاق تطهیر می‌شود ولی در عمل به استحکام و استمرار این سازمان کمک کرده‌ایم.
اجازه بدهید در غالب یک مثال موضوع را بازتر کنم؛ شما سیستم یک خودرو را درنظر بگیرید؛ برای قطع رویه فعلی قاچاق باید سازمان و مکانیسم شکل گرفته آن را منهدم کرد. حالا تصور کنید کسی بگوید آقاجان این سیستمی که به این مرتبی دارد مانند یک خودرو کار می‌کند را حیف است منهدم کنید. بیایید به جای انهدام این خودرو، فقرا را سوارش کنید! ما غافلیم از اینکه با این کار در عمل به این سازمان مشروعیت داده‌ایم چرا که برای خروجی آن طریقه تطهیریافته مصرفی ابداع کرده‌ایم! شما اگر می‌خواهید به فقرا کمک کنید برایشان خودروی مستقل مهیا کنید اما به این خودروی نامشروع، هویت نبخشید! این سازمان را باید منهدم کرد. در مثالی که زدم یعنی تشبیه سیستم قاچاق به ساز وکار مرتب یک خودرو، شما هیچ گریزی ندارید مگر اینکه این خورو را منهدم کنید. حالا می‌پرسید چگونه؟! یک راه ساده‌اش این است که جلوی حرکت و خروجی اگزوز آن را بپوشانیم تا موتور آن منفجر شود. راه کمک به نیازمندان این نیست بلکه باید سازمانی دیگر تشکیل شود و از راه‌های دیگر به آن‌ها کمک کرد. بروید تامین اجتماعی را گسترش بدهید. کمیته امداد را تقویت کنید نه اینکه با سیستمی که ابداع کرده‌اید کار کنید که فقرا بنشینند و دعا کنند که قاچاق بیشتر شود بلکه از محل کشف آن منتفع شوند! این مثالی که من می‌زنم را آن‌ها که با تفکر سیستمی آشنا هستند به خوبی می‌شناسند. در واقع از حیث تفکر سیستمی، اعطای مکشوفات قاچاق به فقرا در عمق خطا و ساده انگاری است.

*کالای قاچاق مالیت فقهی ندارد
تسنیم: آیا تخصیص منافع حاصل از کالاهای قاچاق به نیازمندان توجیه شرعی دارد؟
مهدیار: اصولا فقه ما با تطهیر چیزی که از پایه مالیت ندارد موافق نیست. برای مثال تصور کنید که از یک کافر طلبکار هستید و الآن این آدم نیست ولی شما به مال او دسترسی دارید. اگر در زمین او یک حجم عظیمی از شراب وجود داشته باشد؛ آیا شما می‌توانید شرابها را بفروشید و پول خودتان را بردارید. پاسخ فقه منفی است و از لحاظ فقهی آن شرابها باید معدوم شوند چراکه اصلا مالیت ندارد. گرچه برخی موارد خاص راه گریز از این مسئله مالیت بخشیدن به این شرابها است که ابتدا باید آن‌ها را به سرکه تبدیل کرد تا مالیت پیدا کند و قابل فروش بشود. اما در کالای قاچاق ما چنین گریزی نداریم. من معتقدم کالای قاچاق نیز مثل شراب مالیت ندارد؛ زیرا در فقه کالایی مالیت دارد که نحوه احصاء آن باطل نباشد. چون قاچاق امری باطل است لذا کالاهای قاچاق نیز که از این راه باطل احصاء شده‌اند، باطل هستند و مالیت ندارند. درنتیجه به اعتبار اینکه این کالا مالیت ندارد پس اصلا قابل استفاده نیستند.
من مایلم برای اینکه موضوع امحای کالای قاچاق برای شما روشن شود مثالی دیگر بزنم. شما یک قاتل مفسدی را درنظر بگیرید که کل جامعه با اعدام آن موافق هستند؛ اگر ما آن فرد را اعدام کنیم منفعت بیشتری برای جامعه دارد یا اینکه پاهایش را زنجیر ببندیم و مجبورش کنیم که تا آخر عمرش به عنوان یک خدمت عمومی خیابانهای بهشت زهرا (س) را جارو کند؟! قطعا عقل می‌گوید که نفع دومی بیشتر است ولی نه حقوق اسلامی و نه حقوق غربی این کار را نمی‌کند؛ علت هم روشن است زیرا کنترل او برای انجام این خدمت اجتماعی از دست ما خارج است. اگر بخواهیم او را به این قبیل کارها بگماریم علی الاصول باید برای او ناظر بگذاریم و برای ناظرها نیز ناظر بگذاریم تا امکان فرار برای آن فرد مفسد وجود نداشته باشد. واقعیت این است که اگر سیستمهای ما تا این حد مرتب بود که این فرد را بتواند کنترل کند که تا آخر عمرش جارو بکشد و خلاف نکند، خب پیش از آنکه جنایتکار شود باید می‌توانست جلوی او را بگیرد! این نشان می‌دهد که سیستمهای انسانی اصولا دارای یک ظرفیت مشخصی هستند.
در رابطه با کالاهای قاچاق نیز به همین صورت است که باید ابتدا آن کالا را از لحاظ کیفی آزمایش کرد که برای مثال آیا لوازم آرایشی که قاچاق شده بهداشتی است یا موبایلی که قاچاق شده اورهال نشده باشد و فابیریک باشد. سپس باید این کالاها را قیمت گذاری کرد و بازار فروششان را مشخص کرد تا به تعادل بازار ضربه نزنند، لذا اگر بررسی کنیم هزینه این کارها از امحاء بیشتر می‌شود.
همانطور که اشاره کردم اسلام می‌گوید که فرد مفسد باید از جامعه حذف شود نه اینکه برده شود یا خیابانها را جارو بزند. کالای قاچاق نیز همین حکایت را دارد. این کالا از راه باطل احصاء شده است و باید از جامعه حذف شود.
شما ببیند جامعه ما در ناخودآگاه خود چقدر از شاهی که نانوا را به دلیل درست کردن نان بی‌کیفیت به تنور انداخت، تمجید می‌کند؟! اگر حذف مفسد واقعا مورد پسند جامعه است خب تکلیف خود را مشخص کنید. آیا این کار خوب است یا بد؟! ما که نگفتیم که قاچاقچی را به تنور بیندازید!! بلکه می‌گوییم کالای قاچاق را به تنور بیندازید تا نسلش برداشته شود و مملکت از این وضع بیرون بیاید.



*دو آفت شیوه فعلی مبارزه با قاچاق
تسنیم: به نظر شما پیآمدها و آفتهای شیوه‌های فعلی چیست؟
مهدیاراسماعیلی: من معتقدم وقتی شما یک کالای قاچاق را تطهیر می‌کنید مطمئن باشید که در فرآیند خرید مجدد آن کالا، همان قاچاقچی که آن را آورده باز هم سر و کله‌اش پیدا می‌شود. همانطور که برای تفکر سیستمی مثالی زدم و توضیحی دادم، لازم است عرض کنم که اصولا از حیث سیستمی اگر شما فرآیند مقابله با قاچاق را طوری طراحی کنید که در نهایت از قاچاق برای هر فردی یا گروهی انتفاعی حاصل شود، آن فرآیند فساد انگیز خواهد شد.
این یک قاعده کلی است و ربطی هم به اشخاص مخلص و فداکار ما در بدنه مرزبانی یا گمرک یا هر سازمانی از این دست ندارد. به طور کلی هر فرآیندی که در آن انتفاع وجود دارد فساد انگیز است. الآن می‌گویند که برای حق کشف مثلا 20 درصد از محموله قاچاق را به مرزبانان می‌دهند این مشکلی ندارد.
ولی اینکه به مرزبانان بگوییم که اگر محموله قاچاق بیشتری کشف کنید ما به شما پاداش بیشتری می‌دهیم در کوتاه مدت جلوی قاچاق را می‌گیرد ولی در بلند مدت دو آفت دارد؛ یک آفت این است که در بلند مدت این جاذبه را برای بدنه اجرایی کشور ایجاد می‌کند که هرچه قاچاق بیشتر باشد، حق کشف ما بیشتر می‌شود. این یک هشدار است و از لحاظ سیستمی اشتباه است. ما باید سیستم را طوری طراحی کنیم که هرچه قاچاق کم تر باشد برای بدنه اجرایی کشور جذاب‌تر باشد.
آفت دوم از نظر سیستمی این است که وقتی شما 20 درصد حق کشف درنظر می‌گیرید و برای قاچاقچی نیز مجازاتهای سنگینی حتی تا 5 برابر حجم قاچاق هم که تعیین می‌کنید باز هم ممکن است باعث ‌شود که نهایتا نرخ توافق بین ناظر و قاچاقچی بالا برود و این قاچاقچی حاضر باشد که 40 درصد محصول را به ناظر بدهد و کالا را وارد کند و در بازار بفروشد تا هر دو سود کنند.
باز هم تاکید می‌کنم که بحث من فارغ از افراد است و بنا ندارم تلاش هیچ یک از مجموعه‌هایی که در مقابله با قاچاق نقش دارند را خدشه‌دار کنم اما معتقدم که سیستم را باید طوری طراحی کرد که فرد انگیزه‌ای برای فساد نداشته باشد. اگر ما کالاهای قاچاق را امحاء کنیم دیگر انگیزه‌ای برای توافق نمی‌ماند زیرا اصلا راهی برای فروش آن کالاها دیگر وجود ندارد و لذا فرقی هم نخواهد کرد که آن کالای قاچاق اکنون در دست من باشد یا نزد قاچاقچی.

* حداقل فایده طرح شبنم مشخص شدن کالای قاچاق بود
تسنیم: اگر این کالاها از مرز عبور کند؛ براساس چه مکانیزمی می‌گویید که دیگر امکان فروش وجود ندارد؟
مهدیاراسماعیلی: در گذشته طرح شبنم مکانیزمی بود برای جلوگیری از فروش کالاهای قاچاقی که از مرز گذشته بودند ولی متأسفانه وزیر فعلی صنعت، معدن و تجارت اجرای طرح شبنم را بی‌فایده دانستند، درحالی که حداقل فایده این طرح مشخص شدن کالای قاچاق از غیرقاچاق با یک کد ساده و برچسب شبنم بود. الآن 3 سال است که این طرح اجرا نمی‌شود و قرار بود طرحی کامل‌تر جایگزین شود که چنین نشده است. اگر همین طرح اجرا شده بود الآن سوال شما نسبت به عرض بنده پدید نمی آمد زیرا راهش مشخص بود.

تسنیم:  به نظر شما با امحاء کالاهای قاچاق، تعادل بین تولید و مصرف برقرار می شود؟
مهدیاراسماعیلی: بله؛ تعادل تولید و مصرف باید در کشور مدیریت شود. یک مثال قدیمی وجود دارد که آمریکایی‌ها برنج کشاورزانشان را خریداری می‌کردند و به دریا می‌ریختند؛ زیرا آن‌ها به فکر کشاورزانشان بودند که اگر این برنج را به کشورهای فقیر آفریقایی می‌دادند، کشاورزان خودشان ضرر می‌کردند و کالایشان به فروش نمی‌رسید؛ زیرا برنج مصرف‌کننده تأمین می‌شد و تعادل بین میزان تولید و مصرف و عرضه و تقاضا بهم می‌ریخت. البته شاید در دیدگاه اسلامی این شیوه، امپریالیستی محسوب شود لازم است یادمان باشد که بنابر سخن امام علی (ع) ما در اداره حکومت قائل به عدل هستیم نه جود.
در اداره حکومت ما باید طبق میزان عمل کنیم. نمی‌تواند در سطح عموم ما مبنایمان را بر بذل و بخشش قرار دهیم. برای اینکه تفاوت بین عدل و جود مشخص شود می‌توانید به عنوان مثال به موضوع نرخ یارانه‌ها توجه کنید. فرض کنید بر اساس محاسبات دولت، برای اینکه عرضه و تقاضای اقتصاد کشور در حاملهای انرژی در تعادل باشد باید به مردم 45 هزار و 500 تومان یارانه پرداخت شود تا سیستم به طور متعادل کار کند. حالا فکر کنید ما مبنای حکومت را بر جود و بذل و بخشش بگذاریم و به هر نفر 800 هزار تومان یارانه پرداخت کنیم! حتی فکرش را هم نمی‌توانید بکنید که با این مشی به ظاهر کریمانه چه آشوبی در اقتصاد کشور پدید خواهد آمد!
در مجموع من معتقدم برای حل مساله قاچاق باید قاطع بود. خصوصا در مقابل قاچاق سازمان یافته‌ای که اکنون شاهدش هستیم، با مماشات و ژست اسراف گرفتن کشور به جایی نمی‌رسد و تولید ما نیز روز به روز بیشتر از قبل از ناحیه قاچاق لطمه می‌خورد برای کمک به نیازمندان نیز تأمین اجتماعی، کمیته امداد و بسیاری از انجمنها و خیریه‌ها فعالیت می‌کنند و آمیخته کردن سازمان قاچاق با منافع قشر مستضعف و مظلوم جامعه، اتفاقا لطمه بیشتر را پس از گسترش بیکاری و زمین‌گیر شدن صنایع داخلی ما، در درجه اول به همین قشر می‌زند.
خیلی ساده عرض کنم؛ اگر ما می‌خواهیم به فقرای جامعه کمک کنیم،  خمس، زکات و صدقاتمان را مرتب پرداخت کنیم! نه اینکه با گره زدن اندک دریافتی این اقشار به محل قاچاق کشور، کاری کنیم که این بندگان خدا بنشینند و دعا کنند که کاش یکی قاچاق کند و یکی هم آن را ضبط کند تا بلکه لقمه نانی به ما برسد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: