کد خبر: ۷۸۵۴۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - 09 August 2016
پس از برجام برخی صاحب نظران تصور می کردند که روابط ایران و روسیه به سردی بگراید و به نوعی ایران به غرب نزدیک تر شود. این اتفاق نه تنها روی نداد، بلکه سطح روابط ایران و روسیه گسترش پیدا کرد.
 روزنامه همدلی در صفحه ایران و جهان در گفت و گو با جهانگیر کرمی، به روابط ایران و روسیه در پسابرجام پرداخت و نوشت: پس از برجام برخی صاحب نظران تصور می کردند که روابط ایران و روسیه به سردی بگراید و به نوعی ایران به غرب نزدیک تر شود. این اتفاق نه تنها روی نداد، بلکه سطح روابط ایران و روسیه گسترش پیدا کرد.

در این گفت و گو که در شماره سه شنبه 19 مرداد 1395 خورشیدی با کارشناس مسایل روسیه منتشر شد، آمده است: در این خصوص شاید برخی عهده شکنی های طرف غربی در لغو نکردن کامل تحریم ها و محدودیت های مالی و تجاری را که همچنان پیش پای اقتصاد ایران است، در این نزدیکی موثر دانست. 

سفر حسن روحانی را به باکو و دیدار و گفت و گو با ولادیمیر پوتین را شاید بتوان آغاز فصلی نو در روابط تهران ـ مسکو قلمداد کرد که بی گمان تاثیرات و تحولات فراوانی بر مناسبات سیاسی منطقه و حتی در سطح بین الملل خواهد گذاشت. 
در تشریح و تبیین همین مسائل به گفت وگو با «جهانگیر کرمی»، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه و آسیای میانه نشستیم که در ادامه می خوانید:

**در پسابرجام فصولِ مشترکی که دو کشور ایران و روسیه را بیش از پیش به هم نزدیک تر کرده است، چیست؟
چند موضوع باعث شده که روابط ایران و روسیه گسترش پیدا کند. یکی دیپلماسی فعال دولت یازدهم در تعامل با دنیا است و در واقع نوعی تعادل گرایی در رابطه با تمام قدرت های بزرگ که به این وسیله فرصت ها و امکانات بیشتر و بهتری را برای روابط خارجی ایران ایجاد کرده است. 

دوم بحث توافق هسته ای است که تسلسل قطعنامه های تحریم کننده علیه ایران را گسست و با حذف آنها ایران را از ذیل مفهوم تهدید صلح و امنیت بین المللی خارج کرد و تبدیل به دولتی کرد که زیر فشار آن مفهوم تحمیلی از جانب قطعنامه های غرب نیست. 
عنصر سوم واقعیت ها و تحولات میدانی و عملیاتی در روابط ایران و روسیه است. از صحنه سوریه گرفته تا مسائل مربوط به قفقاز جنوبی و روابط دوجانبه و تلاش هایی که در دو سه سال اخیر صورت گرفته است تا روابط دو کشور از رکود و توقفِ گذشته خارج شود و دو کشور توانستند در این مدت قراردادها و تفاهم نامه های متعددی را امضا کنند، سفرهای متعددی صورت بگیرد و... مجموعه اینها باعث شده که روابط ایران و روسیه وارد یک دوره گسترش و افزایش همکاری ها شود.

**آیا می توانیم چنین برداشتی داشته باشیم که به دلیل امتداد فشارهایی که بعد از برجام هنوز به قوت خود باقی است، ایران دوباره به روسیه نزدیک شد؟
به عقیده من اساسا در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران این نگاه از ابتدا نبوده که گشایش روابط ایران و غرب به معنای خاتمه دادن به تعاملات ایران و شرق باشد؛ بلکه نگاه جمهوری اسلامی بدین گونه بوده که نوعی تعادل در روابط ایجاد کند و نگاه به روابط با غرب و سایر کشورهای جهان به هیچ وجه به عنوان جایگزین برای روابط با روسیه و چین و یا هر کشور دیگری تلقی نشده است.

از طرفی یک نکته را نباید نادیده گرفت و آن اینکه معمولا در روابط ایران و روسیه همیشه واقعیتی وجود داشته و آن این است که هر وقت جمهوری اسلامی ایران دست بازتری در تعاملات بین المللی داشته، طرف های روسی هم احساس کردند برای رابطه با ایران هزینه کمتری خواهند پرداخت و به این وسیله آنها هم به دنبال گسترش روابط بودند، ضمن اینکه نگرانی هایی هم در طرف روس معمولا ایجاد شده و احساس کردند که اگر روابط با ایران را گسترش ندهند، این روابط می رود به سمت دولت ها و مناطق و قدرت های دیگر. بنابراین به اشکال مختلف این فضای جدید موازنه گرایی و تعادل گرایی در سیاست خارجی به گسترش روابط با روسیه کمک کرده است.

**رویکرد روسیه چقدر در شرایط فعلی قابل اطمینان است، با توجه به اینکه روسیه می توانست قطعنامه های تحمیلی علیه ایران را وتو کند و نکرد؟
ما فراموش نکنیم که قطعنامه ها در دوره آقای مدودف علیه ایران عمدتا تصویب شد و سیاست خارجی روسیه در دوره او تحت تاثیر عوامل مختلف، تعامل بیشتری با غرب داشت. در دوره پوتین این تعاملات با غرب کاهش پیدا کرد و به نوعی کدورت در روابط با غرب انجامید که اوج این کدورت ها را باید در بحران اوکراین دانست. 

اما اینکه چقدر می شود روی آینده این روابط حساب کرد به نظر من کشورها بر اساس منافع ملی خودشان روی روابط با دولت های دیگر حساب می کنند و در این بین یک سری عوامل می تواند تاثیرگذار باشد، روی اینکه دولت های دیگر تا چه میزان می توانند روی تعاملاتشان با دولتی پایبند بمانند. 

یک عنصر خیلی مهم در این رابطه بحثِ داشتن حق انتخاب ها و نگاه چندجانبه گرایانه در دیپلماسی است. هر کشوری که بتواند گزینه های پیش روی سیاست خارجی خودش را در تعاملات بین المللی افزایش بدهد، طبیعتا در فشار کمتری از طرف بازیگران محدود مرتبط با آن کشور قرار می گیرد و در دوره جدید این فرصت برای ایران پیش آمد. 
اگر دولت روسیه در تعاملاتش با ایران احیانا بخواهد تعلل کند، ایران ناگزیر نیست که حتما این روابط را چندان جدی بگیرد و گزینه ها و تعاملات دیگر و امکان بازی در صحنه بین الملل برایش به شکل جدی تری فراهم است. لذا من فکر می کنم که این شرایط، شرایط متفاوتی است.

**ساختار ریاستی که پوتین در روسیه برقرار کرده، آیا آینده روسیه را تغییر خواهد داد؟ آیا آلترناتیوی برای پوتین وجود دارد؟ و تاثیرش بر روابط با ایران چگونه خواهد بود؟
به عقیده من، در آینده نزدیک در روسیه تغییر جدی ای را در نظام سیاسی یا بازیگران اصلی سیاست روسیه شاهد نخواهیم بود، چون ساختار قدرت در روسیه و روندهایی که در داخل و خارج روسیه وجود دارد به گونه ای نیست که این تغییر را خیلی نزدیک نشان دهد. 
ممکن است طی 10 سال آینده اتفاقاتی در روسیه بیفتد، ولی فعلا کسی این جسارت را نخواهد داشت که به راحتی تغییر در آینده روسیه را پیش بینی کند! در تحلیل های مختلفی که وجود دارد حداقل برای یک دوره 10 ساله فضای سیاسی روسیه کمابیش پایدار باقی خواهد ماند.

**به نظر می رسد سیاستمداران روسی در پی احیای قدرت گذشته هستند. جمله ای متناقض نما از پوتین با این مضمون نقل می شود که: آنکه دلبسته قدرت شوروی سابق نباشد دل ندارد و آنکه برای احیای آن تلاش کند عقل ندارد... با توجه به رودررویی روسیه و غرب چقدر محتمل است که روسیه به ساختار گذشته بازگردد؟
امکان بازگشت به گذشته نه تنها برای روسیه که برای هیچ کشوری وجود ندارد. گذشته بر اساس منطق ضروری خاص خودش شکل گرفته و بر اساس همان ضرورت ها هم پایان گرفته است. در مورد روسیه هم امکان اعاده شوروی به دلایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و... وجود ندارد. 

اینکه در روسیه کسانی باشند که دنبال احیای آن گذشته باشند، اصلا بعید نیست و ممکن است در افکار عمومی یا احساسات ناسیونالیستی روس ها یا حتی برخی از دولتمردان چنین تمایلی وجود باشد، ولی من بعید می دانم هیچ سیاستمدار عاقلی در روسیه امکانی برای بازگشت به گذشته متصور باشد و اگر هم عنوان می شود عموما به این معنی است که روسیه را از فشارهایی که بعد از فروپاشی شوروی با آنها مواجه بوده خارج کند و تبدیل شود به یک قدرت بزرگ بین المللی که کمتر در معرض آسیب و فشار است. در واقع شاید منظور نقش آفرینی روسیه به عنوان یک بازیگر بزرگ بین المللی در میان سایر بازیگران باشد تا بازگشتن به نظام دوقطبی.

**ایران در مورد مسائل مختلفی از جمله سوریه متحد روسیه محسوب می شود. بحث دیگر هم اسراییل است. مواضع روسیه در مورد اسراییل چگونه است؟ آیا هماهنگی بین مواضع ایران و روسیه در این خصوص وجود دارد؟
سیاست روسیه در مورد اسراییل با سیاست ایران کاملا متفاوت است. ایران اصلا رژیم صهیونیستی را نمی پذیرد، در حالی که روسیه آن را به عنوان یک دولت رسمی و یک بازیگر خاورمیانه ای قبول دارد و ارتباطات گسترده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... با آن دارد و حتی بعضا در مقاطعی دنبال همکاری با اسراییل بوده و به عنوان یک محور برای تقابل با ترکیه به آن نگاه کرده است. 

لذا این تعارض نگاه بین ایران و روسیه وجود دارد. اما معمولا این تفاوت را روس ها و ایرانی ها تلاش کرده اند که مدیریت کنند.
یعنی روسیه تلاش کرده که روابط مسکو- تل آویو جنبه ضد ایرانی به خودش نگیرد و ایران هم سعی کرده روابط تهران- مسکو را از موضوع تعاملات روسی- اسراییلی جدا کند. البته این به آن معنا نیست که هیچ وقت تاثیر نداشته است، مثلا در مورد موضوع s300 ما ملاحظات مربوط به اسراییل را در سیاست خارجی روسیه شاهد بودیم. 

منتها تنها این عنصر نبوده بلکه مجموعه ای از فاکتورها بوده است، یک فاکتور حضور آقای مدودف در پست ریاست جمهوری روسیه بود و دوره تعاملات مثبت روسی- غربی تحت مفهوم «ریست» یا سیاست از سرگیریِ وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون در سال 2009، و از این هم مهم تر بحث قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران و تفسیر روس ها از این قطعنامه ها. مجموعه اینها باعث شد که در این دوران ملاحظه اسراییل در فشار بر ایران رعایت شود. اما بعد از دوره مدودف این موضوع کمرنگ تر شده و تعاملات روسیه و اسراییل کمتر بر روابط ایران و روسیه تاثیر گذاشته است.

**با توجه به اینکه ایران عضو جنبش عدم تعهد است، آیا تیم دیپلماسی دولت یازدهم توانسته تعاملی بین شرق و غرب ایجاد کند و آیا تاکنون مواضع درستی اتخاذ کرده است یا خیر؟
بله. آنچه که مربوط به عدم تعهد است بحث سیاست مستقل و غیروابسته دولت هاست. ایران سیاستش در مسائلی که با روس ها همکاری کرده کاملا یک سیاست مستقل است. یعنی منافع مشترک ما در حفظ ثبات در خاورمیانه، حفظ مرزهای موجود و تمامیت ارضی و وحدت سرزمینی سوریه و عراق، در حفظ امنیت در حوزه قفقاز جنوبی و... بوده و اینها موضوعاتی است که فصل مشترک همکاری های ایران و روسیه است و این نه اتحادی علیه دولت های دیگر و نه در جهت بر هم زدن نظم و امنیت منطقه ای است. 

این سیاست را ایران با هر کشور دیگری که در چارچوب امنیت و ثبات منطقه ای تلاش کند خواهد داشت، کما اینکه شاهدیم سیاست های منطقه ای ایران در ارتباط با افغانستان و عراق به شکلی است که کشورهای غربی هم بعضا همین سیاست ها را دنبال می کنند. 
این به معنای نقض عدم تعهد و یک سیاست وابسته نبوده، در واقع ایران ضمن حفظ استقلال عمل و حفظ منافع ملی تلاش کرده که در حوزه هایی که با بازیگران بین المللی منافع مشترک دارد، همکاری کند. این واقعیتی است که وجود دارد. 

*منبع: روزنامه همدلی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: