به گزارش
راه امروز، 12 بهمن 1357 و 16 خرداد سال 1368 دو خبر از حضور حماسی مردم ایران در خیابانهای پایتخت به جهان مخابره شد؛ وجه مشترک این دو حضور حماسی، عشق مردم ایران به آیت الله خمینی بود. تفاوت آن اما در این بود که در 12 بهمن مردم ایران با شادی به استقبال آیت الله خمینی رفتند، تا گرد و غبار سالها تبعید حاصل از مبارزات وی با رژیم پهلوی را از دل و جان وی بزدایند و آینده خویش را به دستان با تدبیر او بسپارند، اما در خرداد 68 با چشمانی اشک آلود آیت الله خمینی را که طی سالهای زمامداری در ایران، امام ایرانیان لقب گرفته بود به سمت سرای ابدی بدرقه کردند.
جوانی سیدروحالله در تدریس و مبارزات مخفیانه
در دههٔ 1310 فضای حاکم بر حوزه علمیه قم به عدم دخالت روحانیان در امور سیاسی اعتقاد داشت، اما آیت الله خمینی در این دوران به عنوان یک روحانی جوان عمیقاً با این روحیه مخالف بود. تدریس مخفیانه عرفان که در آن زمان در حوزه ممنوع بود و حمایت از نواب صفوی به طور مخفیانه، از شاخصهای این دوره از زندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد.
بعد از مرگ آیتالله حائری، سیدحسین طباطبایی بروجردی سرپرستی حوزه را بر عهده گرفت و ریاست او بر حوزه به مدت پانزده سال طول کشید. در این مدت تغییرات اساسی در ساختار حوزه بهوجود آمد و تحولات بسیاری زیر نظر او رخ داد. استقبال از طرح اصلاح و نوسازی حوزه که از جمله اقدامات صورت گرفته در زمان ریاست او محسوب میشوند.
مطهری، باهنر و هاشمی؛ شاگردان امام و یاران وفادار انقلاب
در این دوران آیت الله خمینی با تمرکز بر تدریس و تربیت شاگردانی مانند مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی کمتر در حوزه سیاسی ظاهر شد، البته این شاگردان با آغاز فعالیتهای مبارزاتی آیت الله خمینی در کنار او قرار گرفتند و یاری رسانش در پیروزی انقلاب 57 و پی ریزی نظام جمهوری اسلامی ایران شدند.
آیت الله خمینی در دهه چهل زندگی خود که با آغاز دوران سلطنت محمدرضا پهلوی همراه بود نقش پررنگتری را در عرصه اجتماع تجربه کرد که نوشتن کتاب کشف الاسرار از شاخصههای آن بود.
رویارویی مستقیم روح الله خمینی با نظام پهلوی
با درگذشت آیتالله بروجردی، آیت الله خمینی به عنوان یکی از جانشینان وی برای رهبری مطرح شد. در همان دوران بود که اصلاح قانون انتخابات رقم خورد، که در آن برای به رسمیت شناختن اقلیت زردشتی، یهودی، مسیحی و بهایی ایران، بجای شرط «سوگند به قرآن» تنها از واژه سوگند خوردن به یک «کتاب» استفاده شده بود. گرچه روحانیون سراسر کشور به این اصلاحات اعتراض کردند اما آیت الله خمینی در این مقطع در جسارتی بی نظیر دو بار مستقیماً به شاه نامه نوشت. این روحانی شجاع، در نامه دوم شاه را از خشم مسلمانان برحذر داشت.
سرانجام با افزایش فشار، حکومت شاه و دولت وقت از شرط سوگند خوردن به کتاب عقبنشینی کردند و دولت نیز به صورت رسمی آن را اعلام کرد. بعد از این عقبنشینی، آیتالله خمینی در راس نویسندگان نامهای قرار گرفت که این پیروزی را به رهبران مذهبی سراسر کشور تبریک گفتند.
ماجرای انقلاب سفید شاه و درخواست تحریم رفراندوم
دیماه ۱۳۴۱ طرحی جدید توسط شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی ششگانه اعلام شد که معروفترین بند آن انقلاب سفید، القای رژیم ارباب و رعیتی بود. شاه بعد از اعلام اصول ششگانهٔ اصلاحات خود از مردم درخواست کرد که پای صندوقها آمده و به آن رأی بدهند، اما آیت الله خمینی در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.
رویارویی و انتقادات امام به رژیم پهلوی درباره انقلاب سفید همچنان ادامه داشت تا اینکه در فروردین ماه سال 1342 فاجعه فیضیه اتفاق افتاد. فاجعهای که به واسطه آن آیت الله خمینی طی بیانیهای نوروز سال جدید، (سال 1342) را عزای عمومی اعلام کرد. او در این بیانیه از انقلاب سفید شاه به «انقلاب سیاه» تعبیر کرد و آن را همسو با اهداف آمریکا و اسرائیل دانست.
در آن سال که فاجعه فیضیه رخ داد، به مناسبت سالگرد شهادت امام جعفر صادق و مطابق معمول، مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم برگزار شد. منزل آیت الله خمینی در محلهٔ «یخچال قاضی» مملو از عزاداران شد، اما شماری از مأموران مخفی با لباس شخصی در جمعیت درصدد راهاندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند. آیت الله خمینی، متوجه حضور مشکوک آنها شد؛ و از طریق یکی از روحانیون اعلام کرد که برای سخنرانی در حرم فاطمه معصومه (س) حاضر خواهد شد. عصر همان روز در مجلسی که به دعوت آیتالله گلپایگانی، در مدرسهٔ فیضیه برگزار شد، مأموران در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مأمورین مخفی شدت گرفت، در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه بسیاری از طلاب را زخمی و مجروح کردند. آیت الله خمینی در زمان این درگیریها برای حضور در مدرسه فیضیه به راه افتاده بود، اما اطرافیان، ایشان را منصرف کردند. ایشان در همانجا سخنرانی پرصلابتی کرده و شخص شاه را به عنوان عامل اصلی این جنایت و همپیمان با آمریکا و اسرائیل معرفی کرد.
اعلامیه «شاهدوستی یعنی غارتگری» که در روز بعد از سوی آیت الله خمینی منتشر شد وی را رسما مقابل محمد رضا پهلوی قرار داد. ایشان در این اعلامیه، به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «تقیه» را در آن شرایط حرام دانست.
اعتراضاتی که تبدیل به قیام و نهضت شدند
در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، مبارزات آیت الله خمینی در قالب صدور اعلامیههایی تداوم یافت، اما با آغاز ماه محرم اعتراضات رفتهرفته به یک قیام تبدیل شد.
ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت آیت الله خمینی، به درون خانه ایشان ریخته و دستگیرشان کردند. ایشان را ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند.
انتشار خبر دستگیری آیت الله خمینی ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر با واکنش مردم همراه شد. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین به خیابانها ریختند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سردادند. این قیامها توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد. اعتراضات مردمی که تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت، ۳۲ نفر شهید به جای گذاشت. در ماجرای قیام 15 خرداد بسیاری از علما سکوت خود در قبال جنایات شاه را شکستند و به نهضت آیت الله خمینی پیوستند.
عقب نشینی رژیم شاه از اعدام آیت الله خمینی
سرانجام پس از اعتراضات زیاد، آیت الله خمینی آزاد و صبح روز ۱۹ فروردین ۱۳۴۳، بدون اطلاع قبلی و پس از دو ماه زندان به قم بازگردانده شد. گفته میشود حکومت در آن مقطع زمانی، قصد اعدام آیت الله خمینی را داشت که با امضای مرجعیت ایشان از جانب روحانیت، عقب نشینی کرد.
آغاز دوران تبعید خمینی کبیر و ساماندهی نیروهای انقلابی
در ادامه فعالیتهای مبارزاتی آیت الله خمینی و مخالفت ایشان با کاپیتولاسیون، شاه اینبار تصمیم گرفت این روحانی مخالف رژیم را به خارج از کشور تبعید کند. سحرگاه روز سیزده آبان گروهی مأمور اعزامی از تهران آیت الله خمینی را دستگیر و مستقیماً راهی فرودگاه مهرآباد کردند. آیت الله خمینی در آنجا با یک فروند هواپیمای نظامی، به آنکارا انتقال دادهشد. پس از تبعید رهبر مبارزاتی مردم ایران، موجی از اعتراضها در قالب تظاهرات در تهران، تعطیلی طولانیمدت درس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید بهراه افتاد.
آیت الله خمینی بعد از این ترک اجباری وطن برای چند ماه در ترکیه بسر برد و سپس از آنجا به نجف رفت. در آنجا برای مدت چهارده سال به تدریس پرداخت و به آرامی نیروهایش را ساماندهی کرد.
فضایی که چاپ مقالهای در روزنامه اطلاعات آن زمان علیه آیت الله خمینی ایجاد کرد، باعث شد آیت الله خمینی چند ماه قبل از به ثمر نشستن انقلابی که علیه حکومت وقت آغاز کرده بود، نجف را ترک و به فرانسه برود. کشوری که آخرین محل اقامت اجباری بنیانگذار جمهوری اسلامی خارج از کشور، قبل از نشستن او بر مسند زمامداری نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
بازگشت به وطن و پایه گذاری نظام انقلاب اسلامی
آیت الله خمینی در زمان اقامت در فرانسه نشان داد که جز به سقوط شاه رضایت ندارد. این امر در کوتاه زمانی محقق شد و بعد از ترک ایران از سوی شاه در دی ماه 1357، ایشان پس از 14 سال جلای اجباری وطن، در 12 بهمن 57 علی رغم تمام فشارها و تهدیدات آخرین بازماندگان رژیم پهلوی، وارد ایران شد. هرچند آیت الله خمینی در این ایام با صدور بیانیهها و پیاده کردن مواضع خود در نوارهای صوتی پیامش را به ایرانیان منتقل و نهضت را هدایت می کرد.
10روز بعد از ورود آیت الله خمینی به ایران و شکست گارد شاه به عنوان آخرین سنگر حکومت پهلوی، آیت الله خمینی رسما رهبری نظامی را بر عهده گرفت که از سوی او جمهوری اسلامی معرفی شد. مردم نیز در 12 فروردین سال بعد در رفراندمی با اکثریت آرا به این نظام "آری" گفتند.
حدود یازده سال زماداری آیت الله خمینی در نظام جمهوری اسلامی ایران با حوادث، فتنهها و توطئههای ریز و درشتی همراه بود که دشمنان این نظام بر آن تحمیل کردند. توطئههایی که با درایت آیت الله خمینی، نظام نوپای جمهوری اسلامی از گزند آنها در امان ماند.
انقلاب دوم چگونه رقم خورد؟
یکی از اولین حوادث دوران زمامداری آیت الله خمینی که تا سالیان بعد بر روابط ایران در حوزه خارجی تاثیر گذاشت، تسخیر سفارت خانه وقت آمریکا در ایران از سوی تعدادی از دانشجویان خط امامی آن دوران بود. این اقدام که گفته می شود با تایید آیت الله خمینی انجام شد، به مدت ۴۴۴ روز به طول انجامید و باعث قطع تمام روابط دو کشور، ضبط و مصادره میلیونها دلار اموال ایران در خارج از کشور و وضع تحریماتي علیه ایران شد که تا به امروز نیز کم و بیش ادامه دارد.
یکی از دیگر توطئهها علیه ایران در دوران زمامداری آیت الله خمینی جنگ ایران با عراق بود. این جنگ تحمیلی برخلاف تمام محاسبات دشمنان نظام باعث تقویت روحیه همبستگی ملی در ایران آن زمان شد. جنگ ایران و عراق در سال 67 با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر آتشبس بین ایران و عراق از سوی آیت الله خمینی پایان یافت. اقدامی که بر اساس تعبیری که خود بنیانگذار جمهوری اسلامی در جریان پذیرش این امر به کار بست، در اذهان به "نوشیدن جام زهر" از سوی آیت الله خمینی مشهور شد .
آیت الله خمینی؛ مردی فراتر از ایران اسلامی
اواخر سال ۱۳۶۷ آیت الله خمینی فتوای کشتن سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب «آیات شیطانی» که در آن به پیامبر اسلام توهین شده بود را صادر کرد. این اقدام شجاعانه آیت الله خمینی در مقام رهبر جمهوری اسلامی ایران از وی چهرهای جهانی ساخت. حکمی که هنوز به رغم سالیان طولانی از صدور آن و مرگ صادر کننده این فرمان، بیم اجرای آن وجود دارد؛ چراکه آیت الله خمینی طرفدارانی در سراسر جهان دارد که گذر زمان آنها را بی نیاز از اجرای حکم مقتدای خود نمی کند.
رخداد ديگري که رهبر ايران را در زمره ليدرهاي بزرگ جهان قرار داد، نامه آیت الله خمینی به گورباچف بود. نامهاي که عبدالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به نمایندگی از سوی وی به میخائیل گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی تسلیم کردند. او در اين نامه مرگ کمونیسم را پیش بینی کرده بود.
آیت الله خمینی که تنظیم قانون اساسی و تاسیس بسیاری از نهادهای نظام جمهوری اسلامی ایران مرهون درایت و آینده نگری او بوده است، در اواخر شب ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸، برابر با ۲۴ شوال در سن ۸۶ سالگی درگذشت. علت اصلی مرگ سید روحالله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد. هرچند گفته شد در یکماهه آخر حیاتشان به سرطان معده نیز مبتلا شده بودند و پس از دومین مرتبه تزریق داروی شیمی درمانی، دچار سکته قلبی شده و دار فانی را وداع گفتند.
مراسم تشییع پیکر بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۱4 خرداد برگزار و همان روز پیکر وی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. مراسم تشییع پیکر آیت الله خمینی که با حزن و اندوه عمیق ایرانیان همراه بود و مستقیم از سیمای ایران پخش میشد، رکورد دار بزرگترین مراسم تشییع جهان است.
منبع: خبرآنلاین