کد خبر: ۶۹۲۵۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 28 April 2016
هزار روز از عمر دولت آقای روحانی می‌گذرد و از منظر زمانی دولت یازدهم در سراشیبی قرار دارد. هزارمین روز برای محاسبه و ارزیابی هر چند اجمالی کارنامه دولت و پیش‌بینی روند آینده آن، وقت مناسبی به نظر می‌رسد. بررسی عملکرد هزار روزه دولت در ابعاد مختلف خارج از حوصله این ستون است و باید به مهم‌ترین سرفصل‌ها پرداخت. نگاهی به رویکردهای کلان دولت نشان می‌دهد، بسیاری از آسیب‌ها و ضعف‌های آن ناشی از عامل «اختلال در دستگاه محاسباتی» است. وقتی اختلال محاسباتی در سطوح کلان و راهبردی رخ دهد، نتایج خسارت‌بار آن نیز فراوان خواهد بود و تغییر محاسبات را گاهی چنان سخت می‌کند که غیرممکن به نظر می‌رسد.

1- بنظر می‌رسد اصلی‌ترین و ریشه‌ای‌ترین اختلال محاسباتی دولت یازدهم، نوع نگاه و ارزیابی آنان از ماهیت و سطح منازعه و درگیری آمریکا و جمهوری اسلامی ایران باشد. وزارت امورخارجه آذر ماه سال 92 -تنها چند روز پس از توافق موقت ژنو- در پاسخی رسمی به اداره کل امور بین‌الملل قوه قضائیه اعلام کرده است جز رژیم غاصب صهیونیستی که واجد وصف دولت نمی‌باشد و دولت شناخته نشده است هیچ دولتی با جمهوری اسلامی ایران در حالت تخاصم قرار ندارد! این نگاه در حالی است که آمریکا علاوه بر دخالت‌های مستقیم و غیر مستقیم در قتل‌عام مردم ایران، سال‌هاست کشورمان را تحت شدیدترین تحریم‌های اقتصادی نیز قرار داده و رسماً و عملاً با استفاده از تمامی ابزارهای ملی و فراملی خود، جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه ما به راه انداخته است. تحولات پسابرجام و انواع و اقسام کارشکنی‌های واشنگتن در عمل به تعهدات حداقلی خود در برجام و نوع مواجهه دولتمردان با این روند، نشان می‌دهد اختلال محاسباتی نسبت به آمریکا همچنان ادامه دارد.

این اختلال محاسباتی به وضوح در مواضع سران ارشد دولت در قضیه غارت 2 میلیارد دلاری اموال ایران در پرونده جعلی پترسون قابل ردیابی است. اینکه می‌گویند «احترام خود به دستگاه قضایی آمریکا» را از دست داده‌اند و یا با تقبیح دادگاه و کنگره آمریکا، میان ارکان حاکمیتی دشمن تفاوت رفتاری قائل می‌شوند، ناشی از همین اختلال محاسباتی کلان است. دولتی‌ها اگر عینک خوشبینی را که متاسفانه شماره‌اش هم افزایش یافته کنار بگذارند، فهم عمق و سطح این منازعه کار سختی نیست که گمان کنیم با بتن ریختن در رآکتور اراک، واشنگتن‌نشینان از خر شیطان پایین می‌آیند!

2- دولت در بسیاری از مسائل منتقدان خود را به نگاه سیاسی و حتی پوپولیستی متهم کرده و می‌کند. رویکرد کارشناسی و دوری پوپولیسم یکی از اصلی‌ترین شعارهای دولت یازدهم بوده است اما نگاهی گذرا بر رویکردهای آن در مقاطع مختلف نشان می‌دهد چنانچه پای حفظ قدرت و سبد رای در میان باشد، پوپولیسم نه تنها بد نیست بلکه رویکردی واجب‌الاطاعه نیز هست، حتی اگر منجر به تناقض‌هایی آشکار هم شود. مثال‌ها در این زمینه بسیار است. دولتمردان که همیشه از پرداخت یارانه می‌نالیدند و آن را مصیبت عظمی و عزای خود معرفی می‌کردند، اینک حاضر به تن دادن به قانون و قطع یارانه ثروتمندان نیستند و در چرخشی 180 درجه‌ای ناگهان به مدافعان یارانه تبدیل می‌شوند!

رفتار دولت در حوزه‌های فرهنگی نیز به همین منوال است. ارگان‌های دولتی که بیشترین سهم و نقش و بودجه را در این خصوص دارند، با نگاهی سیاسی به مسائل فرهنگی نگاه می‌کنند. نگاه دولت به موضوع حجاب و عفاف یکی از این موارد قابل تامل است. رسانه‌های حامی دولت به عنوان بازوی تبلیغاتی آن، برخی مواضع علما و مراجع در تایید دولت را بر صدر می‌نشانند و هشدارهای آنان درخصوص مسائل فرهنگی جامعه و تاکید آنان بر وظایف دستگاه‌های دولتی را سانسور می‌کنند. مواضعی مانند «نمی‌توان مردم را با شلاق به بهشت برد»، حمایت از برخی شبه‌هنرمندان وطن‌فروش و... از دیگر موارد این سیاهه است. حرکت پوپولیستی دولت نیز یکی از مصادیق اختلال و اشتباه محاسباتی است، چرا که حفظ سبد رای را بر عمل به قانون و وظیفه ترجیح می‌دهند و مقدم می‌شمارند.

3- محاسبه دولت یازدهم درخصوص مذاکرات و توافق هسته‌ای نیز بر مبنای اشتباه در محاسبات بود و هست. استراتژی «توافق بد بهتر از توافق نکردن است» یکی از مصادیق این اشتباه محاسباتی است چرا که چنین رویکردی به توافق بد منجر نمی‌شود بلکه حریف را به تحمیل توافقی در حوالی فاجعه سوق می‌دهد که هزینه‌های سنگینی ببار می‌آورد و این تلقی را بوجود می‌آورد که دولت برای حفظ آن خود را به هر آب و آتشی خواهد زد؛ پس می‌توان گربه رقصاند و از زیر بار تعهدات حداقلی نیز شانه خالی کرد.

اشتباه محاسباتی دیگر در این زمینه، بزرگ‌نمایی بیش از حد درباره اثرات توافق هسته‌ای بود. دست‌اندرکاران و جریان رسانه‌ای آن در کوران مذاکرات، چنان گفتند و نوشتند که اگر توافق به سرانجام برسد، به طرفهًْ‌العینی کشور گلستان و مشکلات مرتفع خواهد شد و در این مسیر از هیچ غلوی فروگذار نکردند. حالا همین رویکرد خود به معضلی بزرگ تبدیل شده است. باد برجام خوابیده و مردم می‌پرسند پس کجاست آن باغ سبزی که 30 ماه درش را نشان دادید؟! کار چنان بالا گرفته است و قافیه چنان تنگ شده که دولتمردان بر صندلی مدعی نشسته‌اند و می‌گویند عده‌ای انتظارات مردم را بالا می‌برند! کدام عده؟! چه کسی بود که نان و آب ملت را برجامیزه کرد؟!

4- اشتباه محاسباتی دیگر دولت یازدهم در زمینه توانمندی‌های داخلی است. اگر نگوییم همه دولتمردان -که واقعا نیز اینگونه نیست- جریانی در دولت، اعتقادی به توانایی داخلی ندارد. فلان آقای وزیر می‌گوید فلان فناوری پزشکی هشتاد سال دیگر هم به ایران نمی‌رسد! دیگری مدعی است آمریکا اگر به ما حمله نمی‌کند از ترس نیست چون می‌تواند با یک بمب - خود آمریکایی‌ها هم چنین ادعایی نداشته و ندارند!- توان نظامی ما را منهدم سازد. آن یکی می‌گوید قدرت رقابت صنعت ما در حد قورمه‌سبزی و آبگوشت بزباش است و... نتیجه این نوع نگرش‌ها آن است که باید دست روی دست گذاشت و چشم به آن سوی آب دوخت تا بلکه دستی از غرب برون آید و کاری بکند!

سخن در این خصوص بسیار است و به موردی بسنده می‌کنیم. فعالان اقتصادی از نبود و کمبود سرمایه می‌نالند و از قضا در همین 1000 روز بنا بر آمار رسمی بانک مرکزی، میزان نقدینگی دو برابر شده و به مرز یک تریلیون تومان رسیده است. این حجم عجیب و غریب نقدینگی کجاست و نسبت آن با رکود حاکم بر اقتصاد کشور چیست؟

اشتباهات محاسباتی دولت یازدهم محدود به موارد فوق نیست و می‌توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد اما پرسش اصلی اینجاست که آیا پس از گذشت 1000 روز، وقت آن نرسیده است که دولت محترم اندکی تامل کرده و دستگاه محاسباتی خود را مورد بازنگری جدی قرار دهد؟! شاید قطعاتی از آن نیاز به تغییر و تعمیر داشته باشد. شاید هم باید برنامه کلی دستگاه را تغییر داد. البته اگر سوت و کف بادمجان دور قاب‌چین‌ها بگذارد صدای ریپ زدن دستگاه به گوش دوستان برسد!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: