روزنامه مردم سالاري در شماره چهارشنبه هشتم ارديبهشت سرمقاله اي را با قلم بهروز پورسينا به چاپ رساند و موضوع برجام و نظم نوين به وجود آمده در جامعه جهاني را مورد بررسي قرار داد.
اين سرمقاله در ادامه مي افزايد: يكي از دست آوردهاي نامحسوس و غيرمستقيم برجام، ايجاد گسلي مخرب در نظام حاكمه و دستگاه ديپلماسي ايالات متحده آمريكا بوده است. گسل مذكور، زلزلههايي را در بدنه حاكميتي آمريكا بوجود آورده است كه خسارات آن، جبرانناپذير است. تا پيشاز برجام، رويارويي دروني در آمريكا معطوف به مسايل داخلي و تعارض منافع نهادهاي قدرت ميشد اما برجام اين شكل از تعادل را در آمريكا بر هم زد.
برجام، دست آورد اوباما، كري يا حتي حزب جمهوري دموكرات نبود. برجام نتيجه تعامل مثبت جمهوري اسلاميايران با 6 قدرت بزرگ جهاني بود كه مخالفان رسمي جز رژيم صهيونيستي و بدنه تندرو در آمريكا به رهبري دار و دسته جمهوري خواهان، نداشت.
برجام وسيلهاي براي شكستن موانع ايجاد شده براي توسعه روابط با كشورهاي همكار و دوست جمهوري اسلاميايران بوده است. برجام باعث شد تا كشورهاي بزرگ و همكار يعني روسيه و چين، از دام قطعنامههايي كه بر عليه جمهوري اسلاميايران، يكي پس از ديگري صادر ميشد خارج شوند. برجام توانسته است زمينه عقد پيمانهاي استراتژيك با روسيه و امضاي تفاهم نامه 600 ميليارد دلاري با چين، در زمينههايي كه خواست و منافع جمهوري اسلاميايران در آن است را مهيا كند. برجام، امكان بهرهگيري از توسعه مثبت روابط با هند و كرهجنوبي را بوجود آورده است.
برجام، جلوي كند شدن توسعه تعاملات علمينخبگان با مراكز علميرا گرفت و توسعه روابط مثبت ايران با اتحاديه اروپا را باز تعريف كرد. برجام، جمهوري اسلاميايران را از سايه كريه فصل هفتم منشور سازمان ملل و تهديدات فراگير سايبري دور كرد. فاجعه دردناك برداشتهاي بي حد و حصر كشورهاي همسايه با همكاري شركتهاي بينالمللي نفتي از منابع مشترك نفت و گاز جمهوري اسلاميايران، داستان پر درد و رنجي است كه اميد است فصل تراژيك آن زودتر به پايان برسد و بهار توفيقات ايران در اين بخش فوق استراتژيك، آغازي دوباره با رايحه برجام يابد.
تا پيشاز دستيابي به توافق هستهاي، كشورهاي خريدار نفت ايران محدود به پنج كشور و صرفا درسقف خريد تعيين شده بودند و ميرفت تا با اعلام شكست مذاكرات، ميل به صفر كند. ذكر اين نكته ضروري است كه در اين اواخر و به دليل عدم امكان پرداخت بهاي نفت خريداري شده به حسابهاي بانك مركزي ايران، در بسياري از موارد اين پنج كشور ولو ناخواسته، رفتاري شبيه به بلوكه كردن داراييهاي ايران را ميكردند. برجام، اين قاعده شوم را بر هم زد. به غير از درآمدهاي محدود ناشي از فروش نفت كه در فرآيند شبه بلوكه شدن قرار ميگرفت، راهي براي قطع يد كفار از ميلياردها دلار داراييهاي بلوكه شده كشور به غير از مكانيزم برجام، متصور نبود. سلطه كفار بر حمل و نقل و تجارت جمهوري اسلاميايران در بخش كشتيراني و بيمه، ضايعهاي پر هزينه براي كشور بود كه چارچوب ظالمانه آن، با مشت آهنين برجام خرد شد. جهان، بي فرجام برجام، غنيسازي اورانيوم توسط جمهوري اسلاميايران را به رسميت نميشناخت.
بدنبال نهايي شدن برجام، روسيه سامانه موشكي راهبردي اس 300 را به ايران تحويل داد و مذاكره با ايران را براي فروش هواپيماهاي سوخو 30 كه تحليل گران بينالمللي نظامياز ميزان اهميت بكارگيري آن توسط نيروهاي قدرتمند هوايي جمهوري اسلاميايران به خوبي آگاه هستند، آغاز كرده است. بيبرجام، امكان نوسازي ناوگان بزرگ هوايي كشور مهيا نميشد؛ در اهميت همين يك موضوع، كافي است توجه كنيم كه اصلي ترين هدف در سفر دكتر روحاني به پاريس، امضاي توافقنامه خريد ناوگان هوايي مسافربري بود كه در صدر دستور كار اين سفر، گنجانده شد.
در اينجا لازم به يادآوري است كه اين دست آوردها، ساده بدست نيامده و هزينههاي سنگيني را نيز براي نظام، در بر داشته است.
در 29 دي سال گذشته، رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جناب آقاي دكتر روحاني پس از آنكه فرمودند: «خرسندي خود را از اينكه مقاومت ملت بزرگ ايران در برابر تحريمهاي ظالمانه و تلاش دانشمندان هستهاي در پيشبرد اين صنعت مهم و كوشش خستگي ناپذير مذاكرهكنندگان، سرانجام طرفهاي مقابل را كه برخي از آنان به دشمني با ملت ايران شهرهاند، وادار به عقبنشيني و رفع بخشي از آن تحريمهاي زورگويانه كرد، ابراز ميدارم و از جنابعالي و هيئت مذاكره و شخص وزير محترم و همه دستاندركاران تشكر ميكنم»، در بخش سوم از نكات پنج گانه در اين نامه مرقوم فرمودند: «در تبليغات توجه شود كه در برابر آنچه در اين معامله به دست آمده، هزينههاي سنگيني پرداخت شده است». حال ميبايست از برجام ستيزان پرسيد كه در اين معامله، با چنان دست آوردهايي بزرگ و چنين هزينههايي سنگين، آيا راه عدل و انصاف را در ستيزه جويي با برجام جستجو ميكنيد يا به حكم شرع و عقل، بايد به دولت منتخب مردم كمك كرد تا در پيمودن اين گردنه پرخطر، راه خود را به سلامت براي فتح و پيروزي اين قله رفيع طي كنيم؟!
آيا با ابراز پشيماني و خستگي و ناله، راه كج كنيم و مسير طي شده را باز گرديم!؟ كدام عقل دورانديش چنين حكميرا ميدهد؟! واي از آن وقتي كه با كشمكشهاي رو به تزايد، از خطر سقوط به پرتگاه عميق اين گردنه، غافل شويم.
درباره ديگر ابعاد برجام بيش از اين بايد نوشت؛ ابعاد هستهاي، اقتصادي، نظامي، امنيتي، سياسي، حقوقي و نظاير آن. از جمله محورهايي كه جاي كار و تحقيق عميق و پژوهشهاي گسترده توسط اساتيد محترم روابط بينالملل دارد در ذيل اين سر فصل قرار ميگيرد كه چرا و چگونه، برجام يك نظم نوين جهاني را ايجاد كرده است و در اين نظم نوين جهاني، چه فرصتها و تهديداتي پيش روي جمهوري اسلامي ايران است. به توفيق الهي، نگارنده درصدد است تا در آينده، اين وجه كمتر ديده شده برجام را بيشتر واكاوي كند.