مطالعات اخير نشان داده كه شبكههاي اجتماعي باعث افسردگي خواهند شد. اين در حالي است كه با رشد اين شبكهها در ايران كارشناسان نسبت به تاثيرات منفي آنها بر زندگي ايرانيها نيز ابراز نگراني كردهاند.
به گزارش فرارو، روزنامه اينديپندنت در گزارشي به تاثير سوء اين شبكهها بر روي بهداشت رواني اشاره كرده است.
ايرانيها در هر يك از شبكههاي اجتماعي بيشتر از 30 دقيقه در روز حضور دارند. در سال 2014 ميانگين صرفشده براي استفاده از اينترنت در بين ايرانيها 52 دقيقه در هفته بود كه بعد از گسترش شبكههاي اجتماعي بسيار بيشتر شد.
همچنين تعداد كاربران شبكه اجتماعيِ تلگرام –پرطرفدارترين شبكه در ايران- كه چندماه پيش به 12 ميليون رسيده بود حالا از مرز 23 ميليون نيز گذشته است.
براساس بررسي مركز Innovation is everywhere نيز بالغ بر 83.2 ميليون مشترك موبايل در ايران و جود دارد و با احتساب اتصال كاربران از طريق موبايل به اينترنت، ضريب نفوذ اينترنت 55 درصد اعلام شده است.
با اين تعاريف آيا ما بايد در انتظار تاثير اين شبكهها بر خلقيات ايرانيها باشيم؟
يك روانشناس معتقد است براي كاهش تاثير شبكههاي اجتماعي به صورت منفي بر روحيات مردم تنها يكراه وجود دارد و آن استفاده بيشتر از دنياي واقعي است.
مهدي ملكمحمد در گفتگو با فرارو اظهار كرد: تاثير شبكههاي اجتماعي بر روي افسردگي يك معادله چندوجهي است؛ معادلهاي كه به طور خاص يك عامل مستقيم ندارد. چند عامل در اين امر دخيلاند.
وي همچنين گفت: شبكههاي اجتماعي مجازي به طور مستقيم عواملي را به وجود ميآورند كه آن عوامل نيز عواملي ديگر را منجر ميشوند كه يكي از آنها افسردگي است.
اين روانشناس در ادامه درباره چگونگي تاثير شبكههاي اجتماعي بر افسردگي سخن گفته و توضيح داد: اما بياييم ببينيم براي فردي كه بهطور گسترده از شبكههاي اجتماعي استفاده ميكند چه اتفاقي رخ ميدهد؟
اين مشاور تشريح كرد: در پي استفاده زياد يك فرد از شبكههاي اجتماعي سرمايه اجتماعي وي كاهش خواهد يافت و يا از بين خواهد رفت. يعني نقش دوستان واقعي، خانواده، اطرافيان و غيره دز زندگي چنين فردي كم خواهد شد.
ملكمحمد ادامه داد: در پي اين اتفاق فرد در مشكلاتش حمايتي واقعي مانند همدردي و همدليِ فيزيكي و ملموس را تجربه نخواهد كرد. از راه مانيتور چطور ميشود با كسي همدردي كرد، در حالي كه در آن نوازشكردن، با كلام و لحن و چشمدرچشم سخن گفتن وجود ندارد؟
وي با اشاره به حسِ درماندگي گفت: يكيديگر از وجوه غيرمستقيم شبكههاي اجتماعي و تاثير آن بر افسردگي نيز به حسِ درماندگي مربوط است. افسردگي ناشي از يك احساس درماندگي نسبتبه مشكلات، آينده، رسيدن به آينده خوب و... برميآيد. فردي اگر درمانده نشود دچار افسردگي نيز نخواهد شد.
عضو انجمن روانشناسي ايران در ادامه توضيح داد: وقتي هر كدام از ما در شبكههاي اجتماعي با سيلي از اتفاقات غيرعلمي و بدون حد و مرز مواجهيم در وهله اول انتظاراتمان غيرواقعبينانه خواهد شد.
وي در ادامه عوامل ديگري كه اين شبكهها دامن ميزنند را تشريح كرده و گفت: در پي انتظارات غيرواقعي ما با مشاهده سبك زندگي انسانهاي ديگر در مكاني غيز از مكان خودمان احساس ميكنيم زندگي ما مطلوب نيست؛ احساسي كه تغذيهكننده درماندگي است و درماندگي تغذيهكننده افسردگي خواهد بود.
ملكمحمد اظهار كرد: مثالي در حوزه سلامتي در اين مورد به زماني برميگردد كه ما چند علائم بيماري داريم و آن را در گروههاي دوستانه به اشتراك ميگذاريم. اتفاقي كه ميافتد اين است كه افراد شروع به اطلاعدادن به ما ميكنند؛ اطلاعاتي كه بيشتر آنها علمي نيست.
اين روانشناس گفت: نتيجه اين رفتار آن خواهند بود كه منبع اطلاعات ديگر براي ما اهميت زيادي نخواهد داشت و ما به دنبال صحت و سقم اطلاعات در دنياي واقعي نخواهيم بود.
مهدي ملكمحمد تصريح كرد: همچنين شبكههاي اجتماعي بهصورت قارچوار احساسات ديگران را توليد و تكثير ميكنند. مثلا فردي كه از اين شبكهها در هر اسمي استفاده ميكند و حالِ روحياش بد است، آن را در فضاي مجازي اعلام ميكند.
اين مشاور همچنين گفت: اعلامِ عموميِ غم وقتي توسط تعداد قابل توجهي از افراد ديگر نيز انجام شود، ما به يك انباشتگي در غم خواهيم رسيد. بنابراين احساس شما نيز پس از يكساعت بودن در فضاي مجازي بدل به احساسي ناخوشايند خواهد شد.
وي اظهار كرد: اما راهحل چيست؟ تنها راهحل اهميتدادنِ بيشتر به دنياي واقعي است. تنها در صورتي كه بتوانيم اينكار را بكنيم آسيبهاي دنياي مجاز كاهش خواهد يافت.
عضو انجمن روانشناسي با تاكيد بر اينكه شبكههاي اجتماعي جاي دنياي واقعي را نميگيرند اظهار كرد: شبكههاي مجازي البته از نظر روانشناسي فوايدي هم دارند؛ اما در صورتيكه ما آنها را بهجاي دنياي واقعي قرار ندهيم. بدانيم كه حمايتِ واقعي در دنياي واقعيِ اطراف ما وجود دارد.
مهدي ملكمحمد در انتها گفت: دنياي مجازي محل انتشار اخبار، انديشهها و آگاهي است كه ميتواند در بخشهايي ما را بينياز كند. اما از بعد روانشناختي اينكه ما از اين فضاها انتظارِ حمايت عاطفي داشته باشيم امكانپذير نيست و اين فضا براي اينكار طراحي نشدهاست.