فروردین از آن فروهرهای پاکان است که برای دیدار کسان خود به زمین میآیند. برای فرخندگی آتش میافروختند و بهنام هفت امشاسپندان (سپند مینو و شش فروزه اهورایی) سفرههای هفتسین میچیدند. نوروز تجدید خاطره بزرگی است از دلبستگی آدم به جان جهان و طبیعت دلانگیز آن و هم یادی است به قدمت هزارهها و به عظمت یک ملت.
اشتیاق ایرانیان نسبت به نوروز و نو شدن طبیعت تا حدی بوده است که حتا جشن «چهله» هم برای نوروز برگزار میکردهاند. فرهنگ شاد خوبی که در ایرانیان وجود داشته یکی از دلایل علاقه زیاد آنها به نوروز و آیینهای نوروزی بوده است.
روزی برای فراموشی اندوه
محمدحسین موسوی در کتاب «جشن های ایران باستان» آورد است: «نوروز این پیر روزگار آلود، که در همه قرنها و نسلها و اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانهای جمشید باستانی رندگی کرده و با همهی ما بوده است، رسالت بزرگ خود را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است. این رسالت زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز، با روح شاد و جانبخش طبیعت؛ و عظیمتر از همه، پیوند دادن نسلهای متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم جدا کرده است.
در افسانهها آمده است که جمشید، شاه «ایران» در این روز بر تخت نشسته و مردم آن را بر دوش خود داشتند. آنها پرتوی آفتاب را بر جمشید دیدند و این روز را جشن گرفتند. فردوسی در این باره میگوید، «جمشید پس از سامان دادن به کشور، بفر کیانی تختی ساخت و بزرگان و مردمان، از گوشه و کنار جهان رو به سوی تختگاه او نهادند و همگی، ارمغانهای گرانبها از زر و سیم و دُر و گوهر، نثار کردند و شکوه و نیرو توان جمشید را گرامی داشتند.» این اجتماع بزرگ در تختگاه جمشید، در روز ویژهای انجام گرفت که با روزهای دیگر سال فرق داشت. در نخستین روز از ماه فروردین، آغاز بهار و سال نو بود.
در نوشتههای اسلامی که متأثر از روزگار ساسانی است، آمده که جمشید، شهر استخر را گسترش داده، تختی بر آن گذاشته و آیین نوروز را برپا کرده است. البته باید دانست که نوروز جشنی کهن و بسیار باستانی است که شاید به روزگار آریایی و زمان جمشید برگردد.
پس از زردشتی شدن بخش بزرگی از مردم ایران و همگان شدن سالشمار اوستایی در ایران، در آخرین سالهای شاهنشاهی داریوش، نخستین روز فروردین نوروز در آغاز بهار ثابت شده و آن را جشن میگرفتند، این اقدام در گاهشماری ایران و ستارهشناسی، یکی از کارهای مبتکرانه و مهم است که در زمان داریوش انجام شد. از مراسم تحویل خورشید به برج حمل و مراسمی که در تأیید نخستین پرتو خورشید در بامداد نخستین روز تابستان و سال نوین خاطرههایی در ذهن مردم ایران بوده است. از این رو با توجه به آنکه سرآغاز نوروز بسیار دور و شاید به روزگار جمشید بوده، این طور گفته میشود که در آغاز، تخت جمشید جایگاهی برای برگزاری نوروز نبوده و مهمترین کارکرد آن، برگزاری انجمنهای مشورتی با حضور نمایندگان همه کشورهای بافرهنگ بوده است. ولی پس از برگزاری نوروز بزرگ سال 72 هخامنشی، همه ساله در آغاز بهار، با حضور نمایندگانی که هر یک هدیهای آوردهاند جشن نوروز با شکوه و خرمی فراوان و با انبوه گلهای زیبای بهاری در تخت پارسه برگزار میشده است. البته برخی، برگزاری نوروز در تخت جمشید را به کلی عاری از مدارک مستند میدانند. فرهنگ شاد خوبی که در ایرانیان وجود داشته یکی از دلایل علاقه زیاد آنها به نوروز و آئینهای نوروزی بوده است. اشتیاق ایرانیان نسبت به نوروز نو شدن طبیعت تا حدی بوده است که حتا جشن چهله هم برای نوروز برگزار میکردهاند.
هفتسین را چهگونه بچینیم
هفت سین هفت قلم شی است که نام آنها با (سین) آغاز میشود. هفت سین یکی از اجزای اصلی آیینهای سال نو است که ایرانیان آن را برگزار میکنند. اقلامی در سفره هفتسین چیده و به نمایش گذاشته میشوند. این سفرهای است که هر خانوادهای روی زمین یا روی میز در اتاقی که معمولا به مهمانان گرامی اختصاص داده شده پهن میکنن و این اقلام روی آن چیده میشود. در بالای سفره و در دورترین فاصله آینه و در دو طرف آن شمعدانهایی گذاشته میشود، در پایین آن نسخهای از قرآن، شاهنامه یا دیوان حافظ، تُنگ ماهی نیز در کنار آن میگذارند البته بسیاری از خانوادهها یک کوزه آب باران را که قبلا جمعآوری شده یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز به آن اضافه میکنند، ظرفهای شیر، گلاب، عسل، شکر، و (5،3،1 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگ شده کنار آن قرار میدادند. مرکز سفره عموما با گلدانی از انواع گلها، معمولا سنبل و شاخههای بیدمشک تزئین میشود. کنار آن، سبزه، ظرفی از سیب، پرتقال، انار، و به، ماست و پنیر تازه، شیرینیهای مختلف، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شدهی تخمهای نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش مخلوط شدهاند) قرار میدهند.
جشن تولد اشو زردشت
ششمین روز فروردین که بنا به نظر محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. در این روز زردشتیان در آتشکدههای هر شهر جمع میشوند و به سخنرانیهای مذهبی گوش میدهند، اوستا میخوانند و تولد پیامبرشان را جشن میگیرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسمهای این جشن است. گاتاخوانی، دف زنی و سخنرانی در مورد تاریخچه نوروز و جشن زایش زردشت از جمله برنامههای این مراسم است. حضور در نیایشگاه «شاور اهرام ایزد» و سایر نیایشگاهها و مکانهای مقدس دینی در صبح روز ششم فروردین از دیگر آیینهای بزرگداشت زردشت است که در همه شهرهای زردشتی نشین برگزار میشود.
از جمله رویدادهای دیگری که در متن پهلوی در ماهِ فروردین منسوب شده، پیدایی کیومرث و هوشنگ، روییدن مشی و مشیانه، تیراندازی آرش شیواتیر، غلبه سام نریمان بر اژدهاک، پیدایی دوباره شاه کیخسرو و هم پُرسگی زرتشت با اهورامزدا است. نام «روز امید» به خاطر انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات بخشان به این روز داده شده است.
تولد نخستین انسانها از دو ساقه ریواس
نام «اسپیدا نوشت»، از آیین نامه نویسی در این روز گرفته شده و به نظر میرسد با پیامهای شادباش نوروزی در پیوند باشد. همچنین در این باره آمده است ششم فروردین روز مقدسی است که در آن دو ساقه ریواس روییدهاند. در باورهای ایرانی نخستین انسان از این دو ساقه ریواس متولد شده است. این اعتقاد در حقیقت گونهای دیگر از روایت ایرانی مشی و مشیانه است که نخستین انسانها بوده و بعدها نخستین زوج را هم به وجود آوردهاند. خاستگاه انسان را در باورهای ایرانی «گیاه» میدانند و این خاستگاه گیاهی هم معمولا به شاخه ریواس مربوط است که شاید همان گیاهی باشد که امروز از آن با عنوان «مهر گیاه» یاد میکنند. «مهرگیاه» گیاهی است با ساقهای شبیه دو هویج به هم چسبیده که شباهت زیادی به اندام انسانی دارد و به دلیل همین شباهت است که آن را خاستگاه انسان دانستهاند.
به روایت «برهان قاطع» جشن آبانگاه در دهمین روز فروردین همراه با آبپاشی و انتظار بارش باران بوده است. جشن آبانگاه با جشن آبانگان که در دهم آبان برگزار میشده متفاوت است و نباید با آن اشتباه گرفته شود. جشن آبانگاه را به این دلیل برگزار میکردند که نخستین آبان روز در سال بوده است. جشنی در ستایش آبان که در واقع همان ناهید یا آناهیتا است، چون ناهید ابتدا سیاره بوده و بعدها تبدیل به ایزد بانوی نگهبان آبهای روان و پاکیزگی آبها شده است.
«سیزده بدر» نحس نیست
روز سیزدهم فروردین «سیزدهبدر» نخستین تیر روز سال و آغاز کشاورزی در سال نو است. آیین نخستین روز کشت و کار با گردآمدن در زمین زراعی و آرزوی بارش باران و فرا رسیدن سالی خوب و خرم همراه است.
سیزدهم فروردینماه روزی مبارک و فرخنده است. چون ایرانیان در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس میدانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزهها میروند و شادی میکنند. تاکنون هیچ دانشمندی نگفته که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانستهاند. مثلا در صفحه 266 "آثار الباقیه" جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمه (سعد) به معنای فرخنده آمده و به هیچ وجه نحس نیست.
وقتی درباره نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم متوجه میشویم موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده میشود مربوط به فرشته بزرگ و ارجمندی است که «تیر» نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر میگویند. فرشته مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهای است به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان می رساندند.
سبزه گره زدن
افسانه آفرینش در ایران باستان و مسئله نخستین بشر، شاه و دانستن روایاتی درباره کیومرث اهمیت بسیاری دارد. در اوستا چندین بار از کیومرث نام برده شده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفتههای حمزه اصفهانی در کتاب سنی "ملوک الارض و انبیاء" و گفتههای مسعودی در کتاب "مروج الذهب" و بیرونی در کتاب "آثار الباقیه"بر پایه همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایه ازدواج کردند.
این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت میکنند و علف گره میزنند. این رسم از زمان کیانیان تقریبا متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع و تا امروز باقی مانده است. در کتاب "مجملالتواریخ" چنین آمده «اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بیپادشاه بماند.» چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود میدانند، روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب میآورند.
در سیستان در این روز (آخرین روز سال) به زیارت نیایشگاه کهن و پررمز و راز «خواجه غلطان» در بالای کوه «خواجه» و در میانه دریاچه «هامون» میروند.
روزی برای گرامیترین جانور نزد ایرانیان
هفدهم فروردین در ستایش «سروش»، ایزد پیامآور خداوند و نگاهبان «بیداری»؛ روز گرامیداشت «خروس» و به ویژه خروس سپید که از گرامیترین جانوران در نزد ایرانیان به شمار میرفته و به دلیل بانگ بامدادی، نماد سروش دانسته میشده است. ایرانیان این جشن را در ستایش ایزدی به نام سروش برگزار میکردهاند. ظاهرا سروش یکی از صورتهای فلکی پیرا قطبی بوده، یعنی یکی از هشت صورت فلکی که به صورت دائم در آسمان و در همه فصلهای سال دیده و گفته میشود که هیچگاه طلوع و غروب نمیکند. از طرفی نماد سروش هم خروس سفید است که برای ایرانیان مقدس بوده است. خود سروش هم نماد بیداری و ایزد بیداری است و در برابر «بوشاسب»، دیو خواب قرار میگیرد.
سُروش یکی از ایزدان باستانی ایرانیان است. او از ایزدان بزرگی است که به نظر نظم جهان مراقبت دارد، پیمانها را میپاید و فرشته نگهبان خاص زرتشتیان است. ایزد سروش بر فراز کوه البرز کاخی دارد، با یک هزار ستون که به خودی خود روشن و ستاره نشان است. گردونه او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سمهای زرین میرانند. هیچ موجودی از او پیشی نمیگیرد و بدین گونه است که او دشمنان خود را در هر کجا که باشند، دستگیر میکند. علاوه بر این، روز هفدهم از هر ماه در ایران باستان، سروش نام داشته است و مراسم دینی و جشنهای ویژهای در روزهای هفدهم هر ماه برگزار میشده که امروزه فراموش شده است اما سروش روز بویژه در ماه فروردین از اعتبار ویژهای در مراسم دینی برخوردار بوده که با شست و شو و به معبد رفتن و نیایش کردن همراه بوده است. این روز را روز باژ، یعنی روز زمزمه به معنی دعا و نیایش نیز میگفتهاند.
جشن «فروردینگان»
نوزدهم فروردین را روز جشن «فروردینگان» و گرامیداشت فَروَهَر در گذشتگان نامیدهاند. این جشن نیز به فره وهر در گذشتگان پاک تعلق دارد. زرتشتیان عموما از بزرگ و کوچک در این روز به پرستشگاه میروند، اوستا میخوانند و خدا را عبادت میکنند و برای شادی روان درگذشتگان جهت رفع احتیاج از نیازمندان با دادن پول یا مساعدتهای دیگر اقدام لازم به عمل میآورند. نظیر این جشن در ادیان دیگر نیز وجود دارد و آن را جشن اموات میگویند. رمیها نیز ارواح مردگان را به اسم مانس پروردگارانی تصور کرده و فدیه تقدیم آنها میکردند و عقیده داشتند روح پس از به خاک سپردن بدن به یک مقام بلند میرسد و هر چند آرامگاه آنان در زمین است ولی قادر است در روی زمین نفوذ و تسلطی داشته باشد. بواسطه فدیه و قربانی توجه او را از عالم زبرین به سوی خود میکشیدند. ماه فوریه در قبرستانها عیدی برای مردگان میگرفتند.
در جشن فروردینگان پارسیان هند به آرامگاه میروند و در معبد آنجا چوب صندل بخور میدهند و مراسم خواندن دعا به جا میآورند. جشن فروردگان به عید عیسویان کاتولیک که در اول ماه نوامبر است و عید اموات شمرده میشود شبیه است، در این روز از درگذشتگان یاد کرده و مزار آنان را با گل تزئین میکنند. زرتشتیان ایران در جشن فروردگان به آرامگاه درگذشتگان میروند و اوستا میخوانند و احسان و انفاق میکنند و بوهای خوش روی آتش میگذارند و هفت میوه خشک از جمله خرما، انجیر، سنجد، کشمش و غیره در اصطلاح لرک نام دارد تهیه و موبد بر آنها اوستا میخواند و پس از تبرک شدن بین مردم تقسیم میکنند. علاوه بر لرک، میزد که میوههای تر و خوراکیهایی است برای انجام مراسم آماده میکنند.