موی سپیدشان، کتاب پربهای تجربههاست و سینههایشان لبریز از آلام زندگی، گنجینه سینههایشان از غصهها و قصههای بسیار مملو است و اینهایی که برف پیری بر سر و رویشان نشسته است، گنج رنجهای روزگاری و تقویم نانوشته عبرتها هستند.
ریش سفیدی، از آیینهایی است که در نزاعهای خانوادگی و غیر از آن با میانجیگری سالمندان صورت میگیرد و هر جا که میانجی بزرگ فامیل باشد، دیگر کسی حرفی نمیزند و همه در برابر وی زانوی ادب بر زمین میزنند.
سالمندان تلگرامی و واتساپی؛ پدربزرگها و مادربزرگهای شبکهای
دوران کودکی ما با قصه و خاطراتی گذشت که پدربزرگ و مادربزرگهای ما نقل میکردند، و شاید هر داستانی برایمان هزاران بار تکرار میشد هیچگاه غبار کهنگی و فراموشی به خود نمیگرفت و نه آنها از گفتن خسته میشدند و نه ما از شنیدن، چون تشنه شنیدن حرفهایی بودیم و هستیم که میدانیم در آینده توان گفتن خاطراتی از این دست را برای نوادگان خود نخواهیم داشت؛ چون در عصر ارتباطات اجتماعی، فقط و فقط به آنلاین بودن میاندیشیم و کپیبرداری از مطالبی که در دهها شبکه اجتماعی که در آن عضویم و ارسال آن برای دیگر گروهها فکر میکنیم و هم و غم ما گرفتن لایکهای بیشتر است.
عاطفه بین نوه و بزرگترها، رابطهای خاص است که در بسیاری از موارد از رابطه پدر و فرزندی فراتر میرود و رنگی بسیار زیبا به خود میگیرد اما حسرتی که در دل ما خواهد ماند این است که عاطفه و احساس پدربزرگها و مادربزرگهای الان را به ارث نخواهیم برد.
ناخداهای کشتی زندگی
پاتوقشان بیشتر در همین قسمت از شهر است، ابتدای بلوار سیدجمال، جایی که فارغ از هیاهو و سر و صدای ماشینها، در کنار هم نشستهاند و گل میگویند و گل میشنوند، خندههایشان از جنسی است که به راحتی نمیشود آن را فهمید، تا لب باز میکنند دندانهای یکی در میان، مصنوعی و پوست چروک صورتشان، جذابیتی خاص به قیافه آنان میبخشد.
این ناخداهای کشتی زندگی که اکنون دیگر سکان را به دست فرزندان خود سپردهاند، هر چقدر هم که بچههایشان بزرگ شده باشد، بازهم دغدغهای به نام فرزند آزارشان میدهد.
بازنشسته آموزش و پرورش است، دستهایش میلرزد، همان دستانی که زمزه محبت را در گوش فرزندان میخواند، اینک شاید کمتوانتر از آن باشد که بتواند کاری بسیار سبک را هم انجام دهد اما هنوز هم درس محبت و عاطفه را زمزمه میکند.
آقای خداویسی، مهمترین دغدغه دوران سالمندی را کمبودن حقوق بازنشستگی اعلام میکند و از اینکه هنوز هم نهادها و ارگانهایی که باید به فکر باشند و نیستند، گلایه دارد.
خانم رضایی هم بازنشسته شبکه بهداشت و درمان است وقتی از سن و سالش میپرسم با تردید میگوید: 59 سالمه، گویی هنوز خودش هم باور ندارد که در سراشیبی عمرش افتاده است و روزها یکی پس از دیگری سپری میشود.
از داغ فرزند جوانش که صحبت میکند اشک در چشمان مادر خانه میکند، فرزندی که در تصادف جان باخت و حال تنها دلخوشی مادر، تنها یادگاری است که از پسر جوانمرگش به جاری مانده است.
کمی که آرامتر میشود از او میپرسم، یادتان هست که چه کسانی برایتان دعا میکردند پیر شوید؟ در میان گریه و خنده جواب میدهد پدر و مادرم، و من میپرسم شما هم چنین دعایی برای فرزندانتان دارید؟ با سر جواب میدهد بله و ادامه میدهد: پیرشوی یعنی عمر طولانی داشته باشی، البته این دعای همه پدر و مادرهاست اما خدا به داد آن بچههایی برسد که با پدر و مادر پیرشان رفتار خوبی ندارند، چون دوران پیری آنان نیز همان اندازه سخت میگذرد که امروز بر پدران و مادران پیرشان روا میبینند.
خانه سالمندان؛ آری یا خیر؟
هرچند وجود مراکزی برای نگهداری از سالمندان، برای برخی از پیران دوراندیده که کس و کاری را ندارند، ضروری است اما گاه این بیمهری فرزندان است که کولهبارهای پربهای تجربه را با دنیایی از درد جسمی و روحی روانه این مراکز میکنند، تا رنجی را که آنان برای بزرگ کردنشان کشیدهاند، این گونه با بیمهری جبران کنند.
اما شاید واقعاً لازم باشد که بگویم شکر خدا، شهر من خانه سالمندان ندارد و هنوز معلمان خانواده و الگوهای جامعه جایی را در دل خانواده دارند، که البته شاید پر مهر نباشد اما خانه واقعی پدر و مادرهاست که گاهی بیمهری فرزندانشان با دلجویی نوهها تسکین مییابد.
شهر من فرزندان مهربان بسیاری را دارد که جواب محبتهای پدر و مادر را به خوبی میفهمند و با اینکه شهرشان سالها قدمت شهر بودن را دارد، اما تنها مرکزی که نبودش را تا کنون کسی احساس نکرده و نیازی هم به بودن آن احساس نمیکند، سرایی است که سالمندان را به آنجا تبعید میکنند تا دوری از خانه و خانواده را در دورانی که بنا به گفته خیلیها انسان کودکی دوباره را از نظر احتیاج به کمک و همراهی نیاز به محبت و مهر و خیلی از رفتارهای دیگر کودکی تجربه میکند.
اما خدا را شکر شهر من سرایی به نام سالمندان را به خود راه نداده است تا به فرهنگ انسانساز اسلامی عمل کند.
8.46 درصد از جمعیت قروه پیر هستند
به گفته مدیر شبکه بهداشت و درمان قروه، از 161 هزار و 844 نفر جمعیت قروه، 13هزار و 704 نفر، سالمند هستند که این میزان، 8.46 درصد این جمعیت را شامل میشود.
صادق ابراهیمی میگوید: از این تعداد 4 هزار و 793 سالمند روستایی و 8 هزار و 911 سالمند شهری هستند.
وی از افزایش شاخص سالمندی در قروه هم خبر داد و افزود: این شاخص از 20.2 درصد در سال 1380 به 32.5 درصد در سال جاری رسیده است و این افزایش، حاکی از کاهش تولدها و جمعیت زیر 15 سال در این شهرستان است.
مدیر شبکه بهداشت و درمان قروه تعداد سالمندان را به تفکیک جنسیتی هم اعلام کرد و اظهار داشت: 7 هزار و 17سالمند مرد و 6هزار و 686 نفر زن هستند.
وی با بیان اینکه تعداد سالمندان زن روستایی 2 هزار و 506 نفر است ، افزود: 2 هزار و 287 نفر از سالمندان مرد هم در روستاها ساکن هستند.
این مسئول درباره سالمندان شهری نیز گفت: 4 هزار و 730 سالمند مرد و 4هزار و 181 سالمند زن نیز ساکن مناطق شهری هستند.
به گفته ابراهیمی، از این تعداد سالمند، 12.4 درصد باسواد و 87.5 درصد بیسوادند.
وی تعداد سالمندان بالای 85 سال عمر را 624 نفر اعلام کرد و افزود: از جمعیت کل شهرستان، 47 هزار و 204 نفر روستایی و 114 هزار و 640 نفر شهری هستند.
مدیر شبکه بهداشت و درمان قروه در زمینه شاخصهایی که مرتبط با مشکلات سالمندان در این شهرستان است، گفت: 93.5 درصد با یک یا چند نفر همراه زندگی خود را سپری میکنند.
ابراهیمی افزود: 6.5 درصد سالمندان نیز تنها زندگی میکنند و این گنجینههای ارزشمند، از مشکلاتی هم رنج میبرند که مشکل تغذیهای یا همان چاق و لاغری، با 27.9 درصد بیشترین درصد مشکلات را در اختیار دارد.
ابراهیمی در این باره میگوید: 27.7 درصد از سالمندان از درد زانو شکایت دارند و 23.4 درصد از آنان هم دچار کمردرد هستند و کم تحرکی هم گریبانگیر 13درصد آنان است.
10.4 درصد از سالمندان قروهای پوکی استخوان دارند، 14.3 درصد دچار کاهش بینایی، 11.1 درصد کمشنوایی و 21.4 از بیماری دهان و دندان رنج میبرند.
استرس و فراموشی هم با نسبتهایی نزدیک به هم که به ترتیب 13 و 13.1 درصد است، این گنجینههای گرانسنگ کار و تلاش و زحمت و تجربه را آزار میدهد و 12.3 درصد از آنان بدخواب هستند.
اما مهمترین و بدترین عادتی که سالمندان قروهای دارند، کشیدن سیگار است که 22.2 درصد به این دود به اصطلاح آرامش بخش دروغین عادت دارند.
وی با اشاره به نقش آموزش در ارائه الگوی صحیح زندگی در دوران سالمندی، تصریح کرد: سالانه 6 هزار و 244 سالمند شهری و روستایی آموزشهای لازم را فرا میگیرند.