با وجود فروکش نسبی التهابهای اقتصادی در روزهای اخیر و آغاز مجدد فعالیت بازار فیزیکی طلا، همچنان یکی از مسائل مهم و کمتر دیدهشده، انسداد درگاههای پرداخت اینترنتی پلتفرمهای صنفی فعال در حوزه خرید و فروش آنلاین طلاست که بیپاسخ و بدون راهکار باقی مانده است.
این پلتفرمها، از تاریخ جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، به دنبال اتخاذ برخی تصمیمات کلان و بدون اطلاعرسانی قبلی یا شفاف از سوی مراجع ذیربط، با انسداد درگاههای بانکی مواجه شدهاند؛ تصمیمی که تاکنون تداوم داشته و وضعیت این کسب و کارها را در هالهای از ابهام قرار داده است.
نکته قابل تأمل آنکه این محدودیت در شرایطی اعمال شده که بازار فیزیکی طلا بهطور کامل بازگشایی شده و حتی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا نیز مجددا به مدار فعالیت بازگشتهاند. در این میان، صرفا پلتفرمهای صنفیِ آنلاینی که به صورت مجاز و شفاف فعالیت میکنند، از ارائه خدمات خود بازماندهاند؛ موضوعی که به ایجاد نوعی تبعیض ساختاری در اعمال سیاستها منجر شده است.
بررسیها نشان میدهد این پلتفرمها، عمدتا تحت نظارت اتحادیههای صنفی و در چهارچوب ضوابط قانونی کشور فعالیت میکنند، از مجوزهای رسمی برخوردار بوده و عملکرد آنها طی سالهای گذشته با نظارتهای لازم و در قالب مقررات تعیینشده صورت گرفته است.
با این وجود، به نظر میرسد در تصمیمگیری اخیر، میان این کسب و کارهای صنفی با نهادهای فعال در بازار سرمایه نظیر صندوقهای بورسی طلا، تمایز روشنی قائل نشدهاند؛ امری که نهتنها به انسداد فعالیت قانونی این پلتفرمها انجامیده، بلکه منجر به تضعیف اعتماد عمومی نسبت به مسیرهای شفاف و قانونی سرمایهگذاری در فضای دیجیتال شده است.
در فقدان اطلاعرسانی شفاف و رسمی، ابهام و شایعه جای تحلیل و اطلاع دقیق را گرفته و در این میان، کاربران، فعالان صنفی و رسانهها، با پرسشهای بیپاسخ مواجهاند؛ از جمله اینکه دلیل اصلی این انسداد چیست، تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و چه نهادی مسوول پاسخگویی به وضعیت پیشآمده است؟
تداوم این وضعیت نهتنها امنیت سرمایه مردم را تهدید میکند، بلکه پیامدهای منفی اقتصادی، روانی و رسانهای گستردهتری را نیز به دنبال خواهد داشت.
درگاههای طلایی در بنبست
با وجود بازگشایی کامل بازار فیزیکی طلا و ازسرگیری معاملات در صندوقهای سرمایهگذاری طلا، درگاههای پرداخت اینترنتی پلتفرمهای صنفی فعال در حوزه خرید و فروش آنلاین طلا همچنان مسدود باقی ماندهاند. این موضوع که برخلاف روند عادی بازار و تحولات مثبت اقتصادی است، موجب نگرانی فعالان این بخش و کاربران آنها شده است.
پلتفرمهای آنلاین طلا برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری، تحت قوانین بازار سرمایه قرار ندارند و به صورت رسمی و قانونی زیر نظر اتحادیههای صنفی فعالیت میکنند. به همین دلیل، انتظار میرود تصمیمات مربوط به آنها با دقت و بر اساس تفاوتهای ساختاری اتخاذ شود، اما متاسفانه، تصمیمگیریهای یکسانانگارانه و بدون شفافیت، باعث آسیب به اعتبار و عملکرد این کسب و کارها شده است.
ادامه انسداد درگاههای پرداخت موجب کاهش اعتماد عمومی به مسیرهای رسمی سرمایهگذاری شده است. کاربران با نگرانی نسبت به نقدشوندگی داراییهای خود روبهرو هستند و این نگرانی در شرایطی که بازار طلا دچار نوسانات شدید است، تشدید شده است. همچنین، اختلال در فرآیند تسویه و برداشت وجه، بهویژه در دورههای پرنوسان، سبب افزایش بیاعتمادی و عدماطمینان نسبت به مدلهای سرمایهگذاری آنلاین میشود. این وضعیت باعث شده تا بخشی از سرمایهها به سمت بازارهای غیررسمی و غیرشفاف سوق پیدا کند.
همزمان، نبود اطلاعرسانی شفاف و دقیق از سوی مراجع ذیربط، فضای رسانهای را به سمت انتشار شایعات و ابهامات کشانده است.
این موضوع نه تنها به ضرر کسب و کارهای قانونی فعال در این حوزه است، بلکه به کل بازار طلا و اقتصاد دیجیتال کشور آسیب میرساند. بنابراین ضروری است که مراجع مسوول هرچه سریعتر با ارائه توضیحات شفاف و بازگشایی درگاههای پرداخت، اعتماد عمومی را بازگردانند و مسیر فعالیت قانونی پلتفرمهای آنلاین طلا را تضمین کنند. در ادامه باید تاکید کرد که تداوم این روند تبعاتی را به همراه دارد که بهطور مختصر به آن اشاره شده است.
۵ زنگ خطر در پشتپرده انسداد درگاهها
انسداد درگاههای پرداخت پلتفرمهای رسمی خرید و فروش طلا، نهتنها فعالیت این کسب و کارها را مختل کرده، بلکه پیامدهای عمیقی بر اعتماد عمومی و رفتار سرمایهگذاران داشته است. در ادامه، پنج پیامد اصلی این تصمیم ناگهانی بررسی میشود که زنگ خطری جدی برای نظام سرمایهگذاری رسمی کشور به شمار میرود.
سقوط اعتماد عمومی به مسیرهای رسمی سرمایهگذاری: سالها تلاش برای ایجاد بسترهای قانونی و شفاف در حوزه سرمایهگذاری آنلاین، به منظور جلب اعتماد کاربران انجام شده است. با این حال، انسداد درگاههای پرداخت پلتفرمهای رسمی و مجاز طلا، باعث شده که این اعتماد آسیب ببیند و کاربران نسبت به مسیرهای رسمی و قانونی تردید پیدا کنند. این بیاعتمادی میتواند به کاهش مشارکت در بازارهای شفاف و رسمی منجر شود و به جای آن، سرمایهگذاران را به سمت گزینههای غیررسمی و غیرقابل کنترل سوق دهد.
تشدید اضطراب کاربران نسبت به سرمایههای خرد: کاربران خرد که معمولا طلا را به عنوان یک دارایی امن و پناهگاه سرمایه انتخاب میکنند، در مواجهه با انسداد درگاههای پرداخت و کمبود اطلاعات شفاف، دچار نگرانی و استرس شدهاند. این اضطراب ناشی از عدماطمینان به امکان دسترسی و نقدکردن داراییهای خود، میتواند تصمیمات سرمایهگذاری آنها را تحتتاثیر قرار داده و به خروج سرمایه از این حوزه منجر شود.
شکلگیری شایعات و فضای رسانهای غیررسمی: در غیاب اطلاعرسانی شفاف و رسمی از سوی نهادهای متولی، فضای رسانهای به سرعت توسط شایعات و اخبار غیررسمی پر شده است. این شایعات که معمولا بر پایه اطلاعات ناقص یا نادرست شکل میگیرند، شرایط بازار را مبهمتر کرده و فضای عدماطمینان را تشدید میکنند. چنین وضعیتی نهتنها به روند عادی بازار آسیب میرساند بلکه اعتماد عمومی را نیز به طور جدی تضعیف میکند.
سرمایهگریزی به بازار سیاه و بیقانون: ناکارآمدی در مدیریت بازارهای رسمی و بروز اختلالات در دسترسی به خدمات قانونی، سرمایهگذاران را به سمت بازارهای غیررسمی و غیرمجاز سوق میدهد. این بازارها که فاقد نظارت و چارچوب قانونی هستند، ریسکهای قابلتوجهی برای سرمایهگذاران به همراه دارند و در بلندمدت میتوانند موجب اختلال در نظم اقتصادی کلان کشور شوند. این روند، نه تنها امنیت سرمایهگذاران را تهدید میکند بلکه زیرساختهای اقتصادی را نیز آسیبپذیر میسازد.
اختلال در نقدشوندگی و شکست اعتماد کاربران: یکی از پایههای اعتماد کاربران به پلتفرمهای سرمایهگذاری آنلاین، امکان دسترسی سریع و آسان به سرمایه و تسویه به موقع است. انسداد درگاههای پرداخت باعث شده این امکان با اختلال مواجه شود و کاربران نتوانند داراییهای خود را به موقع نقد کنند یا تسویه دریافت کنند. این وضعیت، علاوه بر تاثیر منفی بر اعتماد، میتواند منجر به نارضایتی و خروج سرمایهگذاران از این بازارها شود.
وقت پاسخگویی فرا رسیده است
بیش از ده روز از انسداد ناگهانی درگاههای پرداخت اینترنتی پلتفرمهای آنلاین خرید و فروش طلا میگذرد؛ در حالی که هنوز هیچ مقام مسوولی بهطور رسمی درباره دلایل و ابعاد این اقدام سخنی نگفته است. سکوت خبری در حالی ادامه دارد که بازار فیزیکی طلا و صندوقهای بورسی این حوزه به حالت عادی بازگشتهاند. این سکوت، زمینه را برای گسترش شایعات و بیاعتمادی فراهم کرده و سرمایهگذاران خرد را با سردرگمی و اضطراب مواجه کرده است.
پلتفرمهایی که فعالیت آنها متوقف شده، سالهاست با مجوز رسمی اتحادیههای صنفی و در چارچوبهای قانونی فعالیت میکنند. با این حال، برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری تحت نظارت بازار سرمایه که همچنان فعالاند، این پلتفرمها به یکباره از دسترس خارج شدهاند. تفاوت حقوقی و ساختاری میان این دو مسیر سرمایهگذاری مشخص است، اما در تصمیمگیری نهایی ظاهرا نادیده گرفته شده است.
در چنین شرایطی، ابهام در چرایی این انسداد، خود به یک بحران بدل شده است. اگر مشکل فنی یا قانونی وجود داشته، شفافسازی آن میتوانست از بیاعتمادی عمومی جلوگیری کند. در غیراین صورت، ادامه این وضعیت بدون توضیح، نهتنها به مدلهای سرمایهگذاری آنلاین آسیب میزند، بلکه سرمایهها را به سمت بازارهای غیررسمی و پرریسک سوق میدهد.
از سوی دیگر، سرمایهگذاران خرد که طلا را بهعنوان یک دارایی امن انتخاب کردهاند، اکنون در بلاتکلیفی کامل به سر میبرند. اختلال در نقدشوندگی و دسترسی به دارایی، اعتماد آنها را بهطور جدی تحتتاثیر قرار داده است. برای بازگرداندن این اعتماد، باید به دغدغههای واقعی مردم پاسخ داده شود، نه آنکه با سکوت، بحران را عمیقتر کرد.
همچنین، پرسشهایی درباره نقش و توانمندی اتحادیههای صنفی در تنظیم بازار آنلاین طلا نیز مطرح است. آیا این نهادها ابزار کافی برای حمایت از کسب و کارهای تحت پوشش خود دارند؟ آیا مسیر تعامل آنها با نهادهای نظارتی بهدرستی طراحی شده است؟ این مساله میتواند به بازنگری اساسی در حکمرانی بازارهای آنلاین منجر شود.
در نهایت باید گفت که استمرار این بلاتکلیفی، تبعات سنگینی برای اقتصاد دیجیتال و مسیرهای قانونی سرمایهگذاری به همراه خواهد داشت. حالا زمان آن است که نهادهای مسوول، پاسخگو باشند و تصمیمات پشتپرده را شفاف با افکار عمومی در میان بگذارند.
اعتماد با سکوت حفظ نمیشود
پنهانکاری و بلاتکلیفی، بزرگترین دشمنان اعتماد عمومی هستند؛ آنهم در بازاری مثل طلا که برای میلیونها ایرانی، پناهگاه امن سرمایه است. امروز بیش از ده روز از انسداد ناگهانی درگاههای قانونی خرید و فروش آنلاین طلا میگذرد، اما هنوز هیچ مقام مسوولی پاسخ روشنی نداده، هیچ نهاد ناظر بیانیهای صادر نکرده، و هیچ دستگاهی مسوولیت این تصمیم را بهعهده نگرفته است.
وقتی کاربر نمیداند چرا سرمایهگذاریاش متوقف شده، چطور باید اعتماد کند؟ وقتی مسیر مجاز و شفاف ناگهان و بدون توضیح بسته میشود، چه دلیلی برای ماندن در بازار رسمی باقی میماند؟ اگر اعتماد از دست برود، بازگرداندن آن کار سادهای نیست؛ بهخصوص در شرایطی که بازارهای غیررسمی، هر روز در سکوت متولیان، گستردهتر میشوند.
نکته خطرناکتر، سکوت نهادهایی است که وظیفه نظارت، پاسخگویی و حمایت از حقوق کاربران را دارند. آیا میتوان اقتصاد دیجیتال را تبلیغ کرد، اما در بزنگاه، هیچ تلاشی برای حفظ سازوکارهای شفاف انجام نداد؟ آیا میتوان از مردم خواست قانونمدار باشند، ولی در برابر اقداماتی که مستقیما منافع قانونی آنها را نشانه گرفته، شفافسازی نکرد؟
در این میان، رسانهها وظیفه دارند از حاشیه خارج شوند. در مقابل این بیپاسخماندنهای مکرر، رسانه باید به صدای بلند پرسشگری جامعه تبدیل شود. سکوت، فقط فضا را برای شایعه و بیاعتمادی باز میگذارد.
سؤال هنوز روی میز است؛ ساده، واضح و حیاتی: چرا درگاههای قانونی پرداخت سامانههای خرید طلا بستهاند؟ و چهکسی باید پاسخگو باشد؟