در وضعیت کنونی چند نکته کلی و فراگیر را میتوان گفت و نوشت:
یکم، نقش اصلی و کارآمدی ممتاز صنعت بیمه، مدیریت ریسک و کاهش سوخت ملی ناشی از حوادث است.
اگر صنعت بیمه فقط در پی جمع آوری حق بیمه و پرداخت خسارت باشد و باعث کاهش شدت و تواتر حوادث نشود کارآمدی لازم و مطلوب را نخواهد داشت و حتی ممکن است موجب افزایش بی مبالاتی شود و در نهایت به زیان کشور عمل نماید.
دوم، چهار عامل باعث سستی شرکتهای بیمه در مدیریت ریسکهای تحت پوشش و کاستی در کارآمدی آنها میشود:
۱- شیوع شعار "رشد حق بیمه" بین شرکتهای بیمه و فرامین گردانندگان آنها به زیرمجمموعه خود برای رسیدن به اهدافی که در بودجه بندی سالانه نوشته میشود بدون آنکه اولویت را به کارایی و کارآمدی شرکت بدهند.
۲- شتاب شبکه فروش و شعب شرکتهای بیمه در صدور هرچه زودتر بیمه نامه برای آنکه به کارمزد و کارانه هرچه بیشتر برسند.
۳- نزاع شرکتهای بیمه روی ارائه نرخ یا مقدار حق بیمه هرچه کمتر و در نتیجه نداشتن بنیه مالی برای اختصاص هزینه کافی به مدیریت مطلوب ریسک.
۴- ازدیاد بیمه گران اتکایی در بازار بیمه و شکل گیری رقابت بین آنها در پذیرش ریسک و در نتیجه آن، ضعیف شدن نقش کنترلی شان در رعایت مبانی فنی توسط شرکتهای بیمه واگذارنده و اطمینان زیانبار از اینکه بیمه نامه با هر نرخ و شرایطی که صادر شود مشکلی در واگذاری اتکایی نخواهد داشت.
سوم، بسیار خوب و لازم است که مدتی بعد از وقوع هر حادثه بزرگی که تحت پوشش صنعت بیمه بوده است بیمه گران مربوط، سندیکای بیمه گران و بیمه مرکزی گزارش مشترک یا جداگانه ای شامل پیشینه و فرآیند صدور بیمه نامه، زمینه ها و علل وقوع حادثه، نقاط ضعف و قوت صنعت بیمه در رفتار با آن ریسک و توصیه و راهکارهای لازم برای بهبود عملکرد اهالی صنعت بیمه منتشر نماید.