دو پژوهشگر اقتصادی نگرانی سهامداران از افزایش نرخ سود بازار بین بانکی را بی مورد دانسته و مدعی شدند بهره بین بانکی با نرخ سود سپرده و وام، کمترین ارتباط را دارد !
به گزارش بانکداری ایرانی، کلثوم روشنی و فاطمه لبافیفریز درباره نرخ سود بازار بین بانکی که اخیرا" به ۲۱.۳۱ درصد رسید و موجب نگرانی فعالان بازار سرمایه شد با انتشار متنی تحت عنوان "ارتباط بهره بانکی و بازار سهام " در دنیای اقتصاد اعلام کردند: در روزهای اخیر واکنش فعالان بازار سرمایه به افزایش نرخ بهره در بازار بین بانکی خبرساز شده و نارضایتی فعالان این بازار مالی به حد اعلا رسید و با این عنوان که اهالی بورس نگرانند با افزایش نرخ سود سپردهها بر اثر رشد نرخ بهره بین بانکی، رکود بر تولید حاکم شود.
ارتباط حداقلی نرخ بهره بین بانکی با نرخ سود سپرده و وام
در جواب این سوال، نکاتی حائز اهمیت است. موقعیت نرخ بهره در اقتصاد به چه نحوی است؟ آیا این نرخ با سایر نرخهای بهره بانک ها در ارتباط است؟ در پاسخ باید گفت عملا کمترین ارتباط ممکن بین نرخ بهره بین بانکی و نرخ سود سپرده و تسهیلات بانک ها وجود دارد و نرخ سود سپرده و تسهیلات توسط شورای پول و اعتبار تعیین میشود. بنابراین در چنین ساختاری صحبت از این گزاره که نرخ بهره بینبانکی میتواند محرک مهمی در توضیح روند حرکتی بازار سرمایه باشد، منطقی به نظر نمیرسد.
حال این سوال مطرح است که در چه صورتی نرخ بهره بین بانکی میتواند بر بورس اثر معناداری داشته باشد؟ پاسخ آن است که تغییرات نرخ بهره بین بانکی در صورتی که تغییر آن بر نرخ بهره بانک ها (نرخ سود سپرده و تسهیلات بانکی) موثر واقع شود میتواند به یکی از عوامل موثر در توضیح روند حرکتی بازار سرمایه تلقی شود اما آنچه واقعیت دارد تعیین دستوری نرخهای بهره از سوی شورای پول و اعتبار و عدم برقراری ارتباط تئوریک بین نرخ بهره بین بانکی و نرخهای بهره است .
بنابراین این گزاره مبنی بر اثرگذاری نرخ بهره بین بانکی بر بورس صحیح نیست. به فرض درست بودن شود این گزاره هم اهالی بازار سرمایه با مفروض قرار دادن گزاره انتظار کنترل و جلوگیری از افزایش نرخ بهره بین بانکی را دارند تا از این طریق موجبات رونق بازار فراهم شود.
یک واقعیت کلی هم نادیده گرفته شده و این است که سیاستگذار پولی برای کاهش نرخ بهره بین بانکی باید اقدام به افزایش پایه پولی و تزریق پول پر قدرت بانک مرکزی کند که به معنای رشد بیشتر نقدینگی بوده و با توجه به واقعیتهای اقتصاد مبنی بر استمرار نرخهای تورمی دو رقمی در 50 سال گذشته، نتیجهای جز افزایش فشارهای تورمی نخواهد داشت و نه تنها در تعارض کامل با اهداف و سیاستهای کلان قرار دارد بلکه کمکی هم به بهبود وضعیت بورس نخواهد کرد و تنها منجر به توهم پولی بین اهالی بورس شده و عملا تمام مردم را درگیر بازی باخت-باخت میکند.
برای جمعبندی هم بهدلیل تعیین دستوری نرخهای سود سپرده و تسهیلات در اقتصاد و به تبع آن عدم ارتباط تئوریک بین نرخ بهره بین بانکی و نرخهای بهره بانک ها و عدم تغییر نرخها نمیتوان مدعی اثرگذاری نرخ بهره بینبانکی بر بورس شد.