هفته پیش در پروندهای مفصل به بررسی ابعاد مختلف سریال «آقازاده» تا پایان قسمت هشتم آن پرداختیم. در آن پرونده از این نوشتیم که نقاط قوت و ضعف این سریال تا پایان قسمت هشتم آن چه بوده و سعی کردیم هر ۲ بعد مثبت و منفی این اثر را شرح بدهیم، اما پخش قسمتهای نهم و دهم این سریال در آخر هفتهای که گذشت جنجالهای بسیاری را در فضای مجازی ایجاد کرد؛ جنجالهایی که بعید نیست به شکل عامدانه از سوی سازندگان این سریال در آن قرار داده شده باشد.
پخش سکانس عجیب خواندن صیغه یکساعته، در قسمت جدید این سریال آن هم در شرایطی که تاکنون چنین موضوعاتی در آثار نمایشی پس از انقلاب سابقه نداشته، با واکنشهای متفاوتی در فضای مجازی روبهرو شد و بسیاری از کاربران فضای مجازی نسبت به انتشار بیپرده و قبحشکنانه چنین موضوعاتی واکنش نشان دادند.
البته نگارنده این سطور و بخش عمدهای از منتقدان نیز نسبت به اصل موضوع نمایش داده شده در این سکانس که همان مساله خواندن صیغه محرمیت میان ۲ جوان عاقل و بالغ است، انتقادی نداشتند، بلکه مساله اصلی درباره چگونگی نمایش این موضوع است بویژه آنکه نمایش موضوعاتی از قبیل حکم شرعی صیغه یا موضوعاتی از این دست آن هم در مدیومی همچون شبکه نمایش خانگی که دامنه مخاطبان آن شبیه تلویزیون است، اساسا نیازمند توجه به ظرافتهایی است که نمیتوان انتظار داشت هر کسی وارد این حوزه شود.
اما وقتی دیده شدن به هر قیمتی بر اصل موضوع غلبه میکند، طبیعی است که سازندگان «آقازاده» نیز بدون توجه به پیامدهای نمایش عریان چنین موضوعاتی، دست به نمایش آن بزنند. آن هم در شرایطی که این سریال بدون ردهبندی سنی +۱۸ در شبکه نمایش خانگی عرضه شده و بدونشک بسیاری از خانوادهها از جمله خانوادههایی که پسران و دختران نوجوان و جوان دارند، علاقهای به نمایش چنین موضوعاتی برای فرزندانشان ندارند.
نکته بد ماجرا اینجاست که نمایش این سکانس اروتیک از اساس هیچ تاثیری نیز در پیشبرد قصه نداشت و براحتی میشد از نمایش آن صرفنظر کرد. متاسفانه این تنها سکانس اروتیک آقازاده نبود و اشارههای مکرر سریال به قصه زنانی که برای فریب سیاستمداران در مسیر آنها قرار میگیرند و مواردی از این دست، اتفاقی است که حداقل از منظر باز کردن تکرار نمایش چنین موضوعاتی در شبکه نمایش خانگی بشدت خطرناک است.
از این جهت خطرناکتر است که بدانیم سازمان هنری- رسانهای اوج به عنوان یکی از مهمترین دستگاههای فرهنگی منتسب به جبهه انقلاب، برای انتقال پیامی که هنوز ماهیت آن هم بدرستی مشخص نشده، دست به نمایش چنین صحنههایی بزند. تقارن نمایش این سکانس جنجالی با ماه محرم که البته احتمالا اتفاقی غیرعمدی بوده نیز بر تاسفبارتر شدن ابعاد این ماجرا میافزاید. از جهت دیگر نمایش این سکانس حتی از بعد فنی هم اشتباه است، بویژه آنکه قرار گرفتن جوان مثبت و قهرمان قصه نیز در چنین موقعیتی، ثمرهای جز تخریب چهره او در ذهن مخاطبان ندارد.
استفاده از برخی گزارهها در تصویرسازی این سکانس پرماجرا نیز مایه نگرانی است و انتساب چنین موضوعات و رفتارهایی به یک قشر متدین، شاید به مرور تبدیل به کنایهها و نیشخندهایی در سطح اجتماع شود.