به گزارش روزنامه ایران، همین چند روز قبل دختری 19 ساله در تماس با دفتر روزنامه از بلایی که یکی از رانندههای مسافربر نما سرش آورده بود برایمان گفت. اینکه در یک بعدازظهر گرم تابستان راننده جوان یک پراید او را برای رساندن به مقصدش سوار کرده اما بین راه با پیچیدن در خیابانی خلوت هم کیف و موبایلش را ربوده و هم پس از آزار و اذیت او را کنار کوچه رها کرده و گریخته است. آنقدر حالش بد بوده که نتوانسته شماره پلاک خودرو را بردارد اما در کلانتری به چهره نگاری او پرداخته و منتظر است تا شاید مرد شیطان صفت دستگیر شود.
حتی تصور وقوع چنین اتفاقی برای یک دختر و زن جوان یا زنی میانسال که یک مادر و همسر است بسیار عذاب آور و دردناک بوده چه برسد به اینکه چنین اتفاقی رخ دهد و بیتردید هیچ گاه زخمهای روحیاش التیام نخواهد یافت. این در حالی است که کارشناسان این حوزه عوامل بسیاری را برای ریشهیابی این جرم بررسی کردهاند. برخی پوشش و آرایش زنان را علت بروز این فاجعه میدانند، عدهای مشکلات اقتصادی، کمبودهای عاطفی، ضعف فرهنگی و افزایش سن ازدواج را بیاثر ندانسته و این موارد را از عناوین اصلی وقوع چنین جنایاتی برمی شمارند.
هر چند مسئولان تمایلی به بیان آمار واقعی این گونه جرایم در کشور ندارند اما بهدنبال ریشهیابی و رفع مشکلاتی که منجر به چنین حوادثی میشود هم نیستند.
سهلانگاری عامل اصلی وقوع جرم
مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در مورد این پدیده میگوید: تعرض به حریم زنان به اشکال مختلف در اکثریت جوامع وجود دارد اما در کشور ما با توجه به باورهای دینی و تفکرات فرهنگی این امر کمتر دیده میشود و از نگاه آسیب شناسی اجتماعی 60 درصد از قربانیان آسیبهای شهری به خاطر بیتوجهی، نافرمانی قانونی و سهلانگاری خودشان درگیر موضوع میشوند. مثلاً بارها گفته شده که از افراد غریبه خوراکی نگیرید ولی باز میبینیم که خانمی بهخاطر خوردن بستنی آلوده به قرصهای خواب آور از سوی یک راننده مسافربرنما، بیهوش شده و پس از بههوش آمدن خود را کنار خیابان دیده است. یا حتی استفاده از خودروهای مسافربر شخصی که متأسفانه با وجود هشدارهای بسیار باز هم خانمها توجهی نمیکنند.
این آسیب شناس در ادامه خاطرنشان میکند: ساماندهی مسافربرهای شخصی با توجه به مشکل بیکاری یکی از وظایف مسئولان خدمات شهری است اما اینکه وقت و بیوقت بانوان به خود اجازه میدهند که در مسیرهای دور، تاریک و حتی خارج از شهر از خودروهای ناشناس استفاده کنند، خود عاملی برای ارتکاب جرایم است.
از نگاه رفتاری قرار گرفتن در برابر تحرکات جنسی مخصوصاً از سوی کسی که تربیت خانوادگی و ارزشهای معنویاش کمرنگ است، میتواند بسیار مخاطرهآمیز باشد.
ابهری در جواب این پرسش که آیا فرد خاطی به عاقبت کارش نمیاندیشد، میگوید: از نگاه روانشناسی افراد متجاوز بدون تفکر به عاقبت کار یا اینکه ممکن است این هوس آخرین فرآیند زندگیشان باشد و با مجازات بلند مدت یا اعدام هم روبهرو شوند و فقط بر اساس آتشفشان درونیشان بدون توجه به معقولات، دست به ارتکاب جرایم میزنند. متأسفانه ضعف مدیریت غریزه جنسی در چهل سال گذشته باعث شده تا هنوز نتوانیم برای فاصله بین بلوغ و ازدواج که گاه تا 30 سال است مدیریت درست و اندیشه کارآمدی داشته باشیم.
وی با بیان چند راهکار خاطرنشان میکند: با توجه به 40 سال سابقه میدانی و پژوهشی در زمینه آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میکنم امکانات ازدواج برای جوانان آسانتر شود و دیگر اینکه زمینه تخلیه انرژی نیروهای جوان از طریق ورزش فراهم شود. ایجاد امکان ازدواج موقت هم راهکار مناسبی برای ممانعت از پدیدههای اینچنینی است.
جمعیت جوان مراقبت میخواهد
سرهنگ غلامحسین بیابانی در این باره میگوید: وقتی جمعیت غالب کشور جوان باشند باید انتظار افزایش خشونت هم داشته باشیم. بهطوری که شما وقتی در خیابان به یک پیرمرد تنه میزنید با یک عذرخواهی قضیه خاتمه پیدا میکند اما وقتی با یک جوان برخورد کنید در بسیاری از مواقع به درگیری کلامی یا فیزیکی ختم میشود. نکته بعدی بازیهایی است که جوانان امروز با آن بزرگ میشوند در اغلب بازیها خشم، خشونت و ضرب و شتم، تم اصلی است و کودک با آنها بزرگ شده و با خشونت عجین میشود.
وی تصریح میکند: در جامعهای که خشونت افزایش پیدا میکند، اخلاقیات از بین میرود. ضمن اینکه وقتی خانمها با پوشش غیرموجه به خیابان میآیند امکان وقوع چنین جرایمی بسیار بالا میرود.
این کارشناس انتظامی در پاسخ به این سؤال که در بسیاری از پروندههای آزار و اذیت، بیحجابی و پوشش نامناسب عامل ارتکاب جرم نبوده است، خاطرنشان میکند: البته همه افرادی که مورد سوء قصد قرار میگیرند غالباً بد حجاب نیستند و گاهی افراد موجه هم درگیر افراد سوءاستفاده گر میشوند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که رسانهها در طول 60 - 50 سال اخیر بجای آگاهی دادن و اطلاعرسانی کردن بیشتر بهدنبال انتشار و مطرح کردن اخبار جنایی هستند که قبح قضیه را در جامعه از بین میبرد و اغلب روی سه محور کار میکنند. نخست اینکه بهدنبال جرایم نادر هستند نه رایج و دوم اینکه اخباری را منتشر میکنند که حداقل 24 ساعت دوام داشته باشد و همینطور اخبار با خشونت بیشتر را به سبب جذابیتهای خبری منتشر میکنند که در همه موارد این اخبار میتواند مروج خشونت در جامعه باشد. این در حالی است که اگر رسانهها بهدنبال افزایش سطح سواد و آگاهی مخاطبان شان باشند قطعاً وضعیت بهتری در جامعه رخ خواهد داد.
گم شدن در هیاهوی شهر
رانندگی همانند سایر مشاغل رفتارهای مختص به خود را میطلبد. وقتی هرکسی با هر خرده فرهنگی بهدنبال مسافرکشی میرود و هیچ نظارتی هم بر کار و رفتار او نیست برخی به خود اجازه میدهند دست به هر کاری بزنند.
امانالله قرایی مقدم - جامعه شناس- میگوید: شهرها بخصوص شهرهای بزرگ دنیای بیگانهها و دنیای بیهویتی هاست. در واقع خودکنترلی بسیار ضعیف میشود. خلافکاران در انبوه انسانها گم میشوند و همین گم شدن در انبوه انسانها باعث میشود هرکدام از خلافکاران به سبب آنکه در هیاهوی شهرها گم میشوند و کمتر قابل شناسایی هستند دست به هر جرم و تخلفی بزنند. حتی میتوان این گونه استنباط کرد که افراد خلافکار بهصورت روبات در میآیند و دیگر هیچ احساسی در وجودشان نیست و همین امر باعث میشود براحتی دست به تعرض و آزار و اذیت زنانی بزنند که حتی با چشمانی گریان و التماس از آنها میخواهند که رهایشان کنند اما خلافکاران به سبب افکار روباتیکشان توجهی به التماسهایشان نمیکنند.
شکایت های واهی
عبدالله رستگار- حقوقدان و وکیل دادگستری- نیز در مورد این ناهنجاری میگوید: متأسفانه در برخی از پرونده های آزار و اذیت که شاکی مدعی است از سوی راننده مورد تعرض قرار گرفته مأموران پلیس و بازپرس پرونده بعد از تحقیق و بررسی متوجه واهی بودن شکایت و ادعای غیر واقعی شاکی شده و مشخص می شود اختلاف های مالی یا انتقامجویی عامل اصلی شکایت بوده است. همین امر باعث شده آمار واقعی از اینگونه پرونده ها به دست نیاید.
این کارشناس حقوقی در پاسخ به این سؤال که متجاوزان با چه انگیزهای بهدنبال شکار طعمههایشان میروند، تأکید میکند: به اعتقاد من متجاوزان انگیزه ندارند و فقط بهدنبال اهدافشان هستند و هدف بیشتر آنها نیز سرقت است اما وقتی میبینند که شرایط برای بهرهبرداری مهیاست بهدنبال تجاوز و آزار و اذیت هم میروند. در اغلب پروندهها متجاوزان بیشتر از یک نفر هستند تا امکان خطایشان به حداقل برسد البته در پروندههایی که من بررسی کردهام تنها خفاش شب بود که اقدام به سرقت و تجاوز میکرد.
رستگار در ادامه میافزاید: احساس امنیت از خود امنیت به مراتب مهمتر است. متأسفانه در رسانههای ما امروزه بیشتر از آنکه بهدنبال آموزش به مردم باشیم، آدم ربایی را ترویج میکنیم. شما به سریالهای داخلی و خارجی تلویزیون نگاه کنید میبینید که انواع و اقسام شیوههای آدم ربایی را به شکل محسوس ونامحسوس آموزش میدهد اما در هیچ یک ازمجموعههای ایرانی نمیبینیم که به مردم آموزش دهد که تو میتوانی در مواقع خطر مثلاً فرمان خودرو را بچرخانی یا با ته میله پشت سری صندلی شیشه را بشکنی و فرار کنی. در رسانههای مکتوب هم وضع به همین منوال است وقتی پروندههای قتل و تعرض را با جزئیات مینویسیم اگر کسی راهی را بلد نباشد هم او را وسوسه میکنیم تا تجربه کند.