بانکداری ایرانی ـ بحران پنهان یا ترازنامه ای معضلی است که بانکهای بد با خلأ نظارتی بانک مرکزی به کمک ترفندهایی درصدد پوشش زیان دهی و شکاف بین بدهیها و داراییهای خود هستند که در بلند مدت می تواند منجر به بحران آشکار و خطرناک شود.
طی چهار دهه گذشته، حدود 147 بحران بانکی در جهان اتفاق افتاده که بحران مالی سال 2008، اقتصاد بیش از 25 کشور جهان را تحت شعاع خود قرار داد.معضل بحران بانکی در ایران نیز موضوعی است که طی سالهای اخیر بتدریح در دید کارشناسان پر رنگتر شده و بیشتر مورد بحث و گفت وگو قرار گرفته است. علامتهای مختلفی همچون بالا بودن زیان انباشته بانکها، مطالبات غیرجاری بانکها و نرخ بهره بالا از جمله سیگنالهای خطرناک موجود در نظام بانکی ما دانسته می شود.
عموما در اذهان و افکار عمومی بحران بانکی را مساوی با هجوم مشتریان برای خارج کردن سپرده ها از سیستم بانکی تلقی می کنند. به شکلی که در صورت وقوع این معضل، تقاضاهای انبوه برای خروج نقدینگی از بانک به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و... باعث می شود بانک از پرداخت تعهدات و بدهی خود در برابر سپرده گذاران و یا از بازپرداخت وام هایی که از سایر بانکها اخذ کرده (وام بازاربین بانکی) عاجز شود و به تبع آن بانک منابع ریالی که شریان حیاتی اش به عنوان واسطه گری مالی است را از دست بدهد.
bank run چیست؟
زمانیکه هجوم بانکی رخ میدهد سپرده گذاران برای برداشت سپرده های خود به طور گسترده بـه بانک مراجعه می نمایند، زیرا انتظار دارند بانک به زودی ورشکسته شود. در این شرایط بانـک مجبـور مـی شـود دارایی های نقد خود را به وسیله فروش دارایی های منقول و غیرمنقول خود و تبدیل آن به منابع نقدی را افزایش دهد و این موضوع موجب تشدید خسارت به بانک میشود. این پدیده به عنوان هجوم بانکی یا bank run در ادبیات مالی جهان شناخته می شود.
هجوم بانکی اگر به مرحله حاد خود برسد حتی یک بانک با داشتن شرایط ایده آل مطابق با شاخصهای بانکداری یعنی: 1.ارزش داراییهای بالایی در ترازنامه خود داشته و این رقم بیش از بدهی هایش است 2. دارای کفایت سرمایه مناسبی هم باشد؛ به دلیل هجوم گسترده مشتریان برای دریافت سپرده های خود در مدت کوتاهی دچار افت جریان نقدینگی می شود و سپس بلافاصله در چاه ورشکستگی سقوط می کند.
در نظام مالی که دچار هجوم بانکی فراگیر شود مردم با احساس خطر ورشکستگی بانک و ترس سوخت شدن دارایهای شان زنجیره وار اقدام به خارج کردن سپرده می کنند بدین گونه که گروه اول در دوره اول سپرده های خود را برداشت می کنند و گروه دوم به محض اطلاع از برداشت سپرده توسط گروه اول، سپرده های خود را از بانک خارج می سازند.
کلید خوردن بحران پنهان با دست بردن در ترازنامه ها
اما این قضیه به یک باره به عنوان داستان سقوط و ورشکستگی سیستم بانکی شناخته نمی شود بلکه به عقیده نخبگان پولی و بانکی اصولا قبل از اینکه این فاجعه مالی-بانکی به صورت گسترده فراگیر شود ابتدا علائمی از جمله «بحران پنهانی»، «سیگنال دهی بحران» را از خود در سیستم مالی کشور نشان می دهد.
بحران بانکی پنهان به شرایطی اطلاق می شودکه یک بانک میزان بدهی هایش بیش از ارزش داراییهایش در ترازنامه باشد و سرمایه موجود بانک هم توان پاسخگویی به بدهی هایش را نداشته باشد. کاهش ارزش دارایی های بانک به دلایل مختلفی همچون: افزایش مطالبات معوق شده، کاهش ارزش ریالی سرمایه گذاری صورت گرفته در بازار توسط شرکتهای بانکی و یا پیشی گرفتن سرعت رشد بدهی ها نسبت به رشد دارایی به وقوع می رسد. البته باید توجه داشت که زیان دهی ترازنامه ای لزوما هجوم بانکی را در پی ندارد. یعنی با بحران پنهان بانک هنوز با هجوم سپرده گذاران مواجه نشده در حالیکه آرام آرام در حال فرو رفتن در گرداب ورشکستگی و مواجه شدن با پدیده هجوم بانکی است.
نمایش دارایی های خیالی
متاسفانه این موضوعی است که گریبانگیر عمده بانکهای وطنی شده است و بانکها هم با خلأ نظارتی بانک مرکزی به جای حل مسئله صورت مسئله را تغییر داده اند و با سعی هرچه تمام تر در تلاش برای سرپوش نهادن بر زیان دهی و پر کردن شکاف میان دارایی ها و بدهی های خود هستند و برای این مقصود عمدتا از ترفندی به نام « ایجاد دارایی موهوم» در ترازنامه های خود بهره می برند. عمدتا این ترفند به دو شکل در ترازنامه ها و صورت های مالی بانکی مورد استفاده قرار می گیرد:
1. جاری کردن مطالبات"غیرجاری": به وسیله استمهال کردن مطالبات معوق و غیرقابل وصول. بدین معنا که در سیستم بانکداریاگر مشتری، تسهیلات دریافتی خود را بازپرداخت نکند آنگاه مطالبات جاری بانک تبدیل به مطالبات غیرجاری می شود و در این شرایط مجبور است در ازای معوقات ذخیره گیری مطالبات مشکوک الوصول را داشته باشد که منجر به کوچک شدن دارایی و افزایش بدهی اش می شود که این عمل برای بانک گران تمام می شود؛ درحالیکه با مهلت دادن اسمی به وام گیرنده و استمهال، این بدهی ها را از ترازنامه خود می زداید با وجود اینکه میزان بدهی که وام گیرنده دارد هنوز پا بر جا است.
2. انعکاس دارائی های خیالی: به گونه ای که با ثبت ارزش های بالا و غیرواقعی بر دارایی های مشهود و غیرمشهود خود و همچنین با نشان دادن سودهای کاذب از سرمایه گذاری خود سعی در رسیدن به هدف خود دارند. بدین صورت که بانکها با معاملات صوری با یکدیگر و یا با شرکت های زیرمجموعه خودشان، ارزش دفتری چندین برابری برای دارایی های ثابت و سرمایه گذاری های خود ثبت می نمایند.
روانشناسی پرداخت سودهای نجومی
به طور خلاصه اکنون در کشور شاهد بانکداری هستیم که از یک سو در تکاپو و رقابت ناسالم برای جذب هرچه بیشتر سپرده با سودهای غیرقانونی از دست مردم هستند تا بتوانند جوابگوی انبوه سودهای سپرده گذاران گذشته خود باشند و از سوی دیگر با ایجاد دارایی های موهوم و دستکاری در ترازنامه ها حتی المقدور خود را در بین اذهان عمومی و کارشناسان سرپا و سالم نشان دهند. به گفته کارشناسان اگر علاقه بانکها برای وعده های سود های نجومی سپرده باوجود اینکه علائم مریضی ورشکستگی در آنان دیده می شود و خودشان بیش از سایرین به آن آگاه هستند ریشه یابی شود به دو علت می رسیم:
انعقاد قراردادهای صوری و فرار از شراکت در سود و زیان: طبق قانون عملیات بانکداری بدون ربا بانکها از اعطای سود ثابت به سپرده گذار منع شده اند وموظف به پرداخت سود علی الحساب به سپرده گذار هستند. در حالی که این هدف فقط به وسیله عمل واقعی به قراردادهای فقهی در نظر گرفته شده در قانون حاصل می شود. بدین گونه که بانکها در قرارداد خود با وام گیرنده باید موظف باشد که طبق مفاد قانونی و شرعی عقود با در سود و زیان مشتری با او شریک باشد و تبع آن اگر ضرری حاصل شد هم بانک و هم سپرده گذار که پولش را در اختیار بانک قرارداده نیز ریسک ضرر در سرمایه گذاری بانک به عنوان وکیل را به خود بپذیرد. ولی می بینیم که بانکها با قراردادهای صوری و فرار از شراکت در سود و زیان با وام گیرنده در دام سیکل پرداخت سود ثابت به سپرده ها افتاده اند. در حالی که این کار از یک سو مخالف صریح قانون و شرع است و از سوی دیگر بانکداری مدرن امروزی دنیا به این مدل از بانکداری مشارکتی روی آورده و این مدل بانکداری اسلامی را راه حل کاهش به وقوع پیوستن بحران های اقتصادی دانسته است.
رقابت برای حفظ بقا: انگیره حفظ بقا برای بانکها و موسسات مالی غیربانکی آنچنان قوی است که آنها حتی حاضرند با تحمل زیان ناشی از هزینههای فزاینده تامین مالی خود و جذب سپرده، چندصباحی ورشکستگی خود را به تعویق بیندازند. و شاهد آن هستیم که حتی بانکهای دولتی نیز ناچار اند برای حفظ سپردهگذاران خود، نرخهایی نزدیک به نرخ بانکهای نامعتبر پیشنهاد دهند.
جذب سپرده بهتر از قرض گرفتن از بانک مرکزی: بانکها با روی آوردن به اضافهبرداشت از بانک مرکزی و و پرداخت نرخ و جریمه های بالا در این نوع قرض گرفتن، هزینههای سنگینی را متحمل شدهاند. بنابراین برای تامین نقدینگی خود و اجتناب از جرایم ناشی از اضافهبرداشت به سمت جذب سپرده مردمی با نرخی کمتر از نرخ بانک مرکزی تمایل پیدا کرده اند.
منبع باشگاه خبرنگاران پویا - یادداشت از محمدعلی قشقایی