کد خبر: ۱۲۴۳۸۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ - ۲۹ دی ۱۳۹۶ - 19 January 2018
این روزها بیشتر زندگی‌ها به یک مو بند است. فقدان شناخت زوج‌ها از همدیگر در شکل‌گیری طلاق نقش بسزایی دارد. مساله‌ای که از همان ابتدای ورود به مدارس جای آن خالی است.
 بانكداري ايراني - روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: این روزها بیشتر زندگی‌ها به یک مو بند است. فقدان شناخت زوج‌ها از همدیگر در شکل‌گیری طلاق نقش بسزایی دارد. مساله‌ای که از همان ابتدای ورود به مدارس جای آن خالی است.

در ادامه این گزارش می خوانیم: طلاق در میان تحصیل‌کردگان آمار بالایی دارد. این نظر را معاون وزیر آموزش و پرورش در شرایطی اظهار کرده که در سال‌های اخیر همواره شاهد افزایش میزان طلاق و کاهش میزان ازدواج بوده‌ایم. دلایل مختلفی برای افزایش طلاق برشمرده می‌شود، اما تمامی این دلایل به نداشتن مهارت‌های لازم برای مدیریت بحران و ایجاد تفاهم بر می‌گردد. آمار تحصیل‌کردگان در جامعه ما افزایش چشمگیری داشته است، اما تحصیلات بالا نتوانسته مهارت مدیریت بحران را نیز آموزش دهد و به این صورت شاهد افزایش آسیبی مانند طلاق در میان تحصیل‌کردگان هستیم که این خود می‌تواند نشان‌دهنده ضعف نهاد‌هایی مانند آموزش و پرورش باشد.

این روزها بیشتر زندگی‌ها به یک مو بند است. با کوچک‌ترین اتفاقی زوج‌ها از کوره در می‌روند و قصد دارند که حرف خود را بر کرسی بنشانند. در واقع آنها هر دو من هستند و با غلبه بر دیگری خود را پیروز میدان می‌دانند، در حالی که درک تفاوت‌ها و قدم برداشتن برای آن خلاصه زندگی مشترک است. با وجود این، فقدان شناخت زوج‌ها از همدیگر در شکل‌گیری طلاق نقش بسزایی دارد. مساله‌ای که از همان ابتدای ورود به مدارس جای آن خالی است، آن چنان که در محتوای دروس دانش‌آموزان کمتر نشانی از آموزش مهارت زندگی است و در دانشگاه‌ها هم وضعیت به همین شکل است. 

بنابراین با جوانان تحصیلکرده‌ای مواجه هستیم که بدون داشتن آگاهی زیر یک سقف رفته و زندگی مشترک خود را شروع می‌کنند. با این اوصاف هم باید بگوییم که اگر برخی از زوج‌ها زندگی موفقی دارند، حاصل نظام آموزشی نیست، بلکه این افراد خود به مهارت‌های زندگی دست یافتند بدون آنکه ردپای آن را در کتب درسی خود دیده باشند. این در حالی است که میزان گفت‌و‌گو هم در خانواده‌ها کاهش پیدا کرده و زوج‌ها برای حل مسائل خود با یکدیگر صحبت نمی‌کنند. در سال گذشته آمار طلاق استان تهران هم سیر صعودی داشت. 

تعداد کل طلاق‌های ثبت شده در سال 95 برابر با 39‌هزار و 282 مورد بود که نسبت به سال پیش از آن، بیش از 22‌درصد افزایش داشت. در سال 94 طلاق‌های ثبت شده برابر با 30‌هزار و 575 مورد بود. بیشترین طلاق‌های ثبت شده هم مربوط به شهرستان تهران با 26‌هزار و 381 مورد بود و شهرستان‌های شهریار و ری با 2440 و 2437 مورد در رده‌های بعدی قرار داشتند. بررسی مدت زمان زندگی زوج‌ها هنگام طلاق حاکی از این است که در سال گذشته 11‌درصد از طلاق‌ها در اولین سال زندگی مشترک و 40‌درصد دیگر حداکثر تا پنج سال پس از آغاز زندگی ثبت شده است.

**ضرورت آموزش راه و رسم زندگی در مدارس
روز گذشته معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش به دنبال این است که به دانش‌آموزان رسم زندگی کردن بیاموزد. علی زرافشان در همایش تجلیل از مدیران ممتاز کشوری برنامه تعالی مدیریت مدرسه استان کرمانشاه که در تالار شهید بهشتی کرمانشاه برگزار شد، با تاکید بر اینکه برنامه تعالی مدیریت مدرسه به دنبال ارتقای کیفیت آموزش است، اظهار کرد: این برنامه می‌کوشد تا با یک مدیریت مشارکتی مبتنی بر سند تحول بنیادین مدرسه را به سمت تغییر و تحول ببرد. 

او با بیان اینکه برنامه تعالی مدرسه هرسال به سمت تعالی بیشتر می‌رود، ادامه داد: این برنامه با تکیه و توجه به محتوای سند تحول می‌تواند موفق عمل کند. 

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش با طرح این پرسش که در مدارس متعالی چه اهدافی باید دنبال شود، اظهار کرد: این مدارس باید به دنبال دستیابی به این باشند که مهارت‌ها و شایستگی‌های دانش‌آموزان را برای مفید بودن در جامعه بالا ببرند و به آنها راه و رسم زندگی کردن بیاموزند. 

زرافشان افزود: آموزش و پرورش زمانی می‌تواند ادعا کند موفق عمل کرده که شرایطی را فراهم کند که همه ظرفیت‌های دانش‌آموزان قابلیت رشد و بروز پیدا کنند. 

او با اشاره به اینکه تحصیل علم زمانی خوب است که فرد را برای بهتر زندگی کردن سوق دهد، اضافه کرد: اگر دانش‌آموزانی پرورش داده شوند که در زندگی فردی و اجتماعی مفید باشند، می‌‌توان ادعای موفق عمل کردن آموزش و پرورش را داشت، وگرنه پرورش عالمانی که توان زندگی کردن ندارند که هنر نیست. 

زرافشان با اشاره به آمار بالای طلاق در بین تحصیل‌کردگان، عنوان کرد: آمارهای اینچنینی نشان می‌دهد که آموزش و پرورش نتوانسته موفق عمل کند و افرادی را تعلیم داده که حتی توانایی تفاهم کردن را هم ندارند. 

او با اشاره به بیشتر شدن دیگر آسیب‌‌های اجتماعی مثل خشونت در جامعه اظهار کرد: در سال‌های اخیر میزان خشونت افزایش یافته و افراد به هر بهانه کوچکی با هم درگیر می‌شوند و این یعنی جامعه گفت‌و‌گو کردن را بلد نیست.

**تحصیل‌کردگان با تحصیل‌نکردگان تفاوتی ندارند 
«تحصیل‌کردگان جامعه هم ممکن است خیلی منطبق با انتظارات اجتماعی عمل نکنند. وقتی پدیده‌ای باب می‌شود، هیچ‌دلیلی ندارد که تحصیل ‌کردگان خارج از آن عمل کنند. در واقع تحصیل‌ کردگان هم ممکن است به خیلی از مسائل تن ندهند. از این رو داشتن تحصیلات موجب نمی‌شود که آمار طلاق کاهش یابد. بنابراین نمی‌توان از تحصیل‌ کردگان انتظار داشت که هیچ‌گاه از هم جدا نشوند.» 

اینها را ثریا عزیزپناه، پژوهشگر مسائل اجتماعی به خبرنگار «آرمان» می‌گوید. او می‌افزاید: اگر شرایط زندگی باب میل تحصیل‌کردگان نباشد، نمی‌توانند به دلیل انتظارات جامعه در زندگی مشترک باقی بمانند.

او ادامه می‌دهد: این در حالی است که ممکن است گاهی انتظارات جامعه از گروه‌های مختلف بجا نباشد و این تقسیم‌بندی‌ها همواره در جامعه ما رواج دارد، یعنی از هر فرد به نوبه خود انتظار می‌رود. اینکه انتظارات چقدر مطابق با واقعیت است، مساله مهمی است.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی اظهار می‌کند: یکی از دلایل طلاق تحصیل‌کردگان این است که با اتکا به تحصیل و موقعیتشان، درکشان از شرایط تغییر می‌کند و دلیلی برای ادامه زندگی مشترک نمی‌بینند. 

او یادآور می‌شود: ما در ابتدا پدیده طلاق را شوم قلمداد می‌کنیم و بعد با رفتن افراد به سمتش ضد ارزش‌ها شکل می‌گیرند.

او بیان می‌کند: انتظارات اجتماعی در برهه‌های مختلف زمانی تغییر می‌کنند و اقشار و گروه‌های مختلف پاسخگوی آن نیستند.

عزیزپناه خاطرنشان می‌کند: ما نمی‌توانیم گروهی را جدا کنیم و انتظار داشته باشیم که سمت طلاق نروند.

او عنوان می‌کند: عکسش هم ممکن است، یعنی افرادی با تحصیلات بالا یا پایین، سطح درکشان از جهان پیرامون، زندگی شخصی و طرف مقابلشان به شکلی باشد که در تعهد اجتماعی و خانوادگی ماندگار بمانند. 

این پژوهشگر مسائل اجتماعی اضافه می‌کند: از سوی دیگر، باید بگویم که تحصیل‌کردگان با تحصیل نکردگان تفاوت چندانی ندارند، چرا که جای هم زیستی مسالمت‌آمیز و قبول مسئولیت در آموزش رسمی ما خالی است. البته مسائل زیادی در شکل‌گیری طلاق دخیل هستند، اما بهتر است که طلاق را به عنوان یک مساله نگاه کنیم نه آسیب اجتماعی. گرچه برخی از پیامدهای طلاق در آسیب اجتماعی طبقه بندی می‌شوند.

عزیزپناه توضیح می‌دهد: فقدان مهارت‌های لازم، عدم مسئولیت پذیری، بردباری و عدم تحمل و حس مسئولیت پذیری می‌توانند موجب به هم خوردن زندگی‌ها شوند. او در پایان می‌گوید: در واقع آموزش‌ها برای شناخت افراد از هم کافی نیست. بنابراین از تحصیل‌کردگان نباید انتظار اضافه داشته باشیم.

*منبع: روزنامه آرمان، 1396.10.28
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: