بانكداري ايراني - مهمترین ویژگی و خصلت تفکر حکیم عمر خیام، همانا، ژرفاندیشی و باریکبینی و دقت و جستوجوگری عمیق علمی وی بوده است؛ این صفت و خصلت در تمام وجوه و ابعاد زندگی و فعالیت فکری و علمی و ادبی خیام، همواره ظهور و تجلی داشته است.
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی، نوشت: نقش اصلی خیام، در تبارشناسی تفکر، به نگرش اتصالی و انقطاعی نسبت به تاریخ تفکر و سرگذشت اندیشهها برمیگردد، یعنی، فرهنگ و تمدن و ادب و علم و پیش رفت بشر، با ارتباط و اتصال تفکرات و پیوند پویشها و تنیدگی رویشها و اتحاد اندیشهها، نسبت دارد؛ حکیم عمر خیام در این اتصال اثر شگرف و نقش ممتاز داشته است. تبارشناسی تفکر، از این اتصالها سخن میگوید و نیز از انقطاعهای فکری و علمی خبر میدهد؛ خیام از حلقههای اصلی اتصال تفکرات و علوم باستان و دوره اسلامی، به مغرب زمین و متفکران جدید و اندیشمندان غربی و مسیحی و سایرین بوده است.
دوره تمدن اسلامی و ایرانی «در قرون وسطی» با خلاقیت و کشف و ابتکار و فعالیت فکری و علمی از قرن دوم هجری، شروع شد و در قرن چهارم، به اوج و عظمت خود رسید، و در اواخر قرن پنجم، خصوصا قرن ششم، اندکاندک نشانهای افول و انحطاط این فرهنگ و تمدن، نمایان و آشکار شد. حکیم خیام ایرانی متعلق به اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است، و شاید، از جمله آخرین متفکران و دانشمندان اثرگذار جدی «از مجموعه متفکران ایرانی و اسلامی» در تفکر و علم بعدی بوده باشد.
پیش رفت و بالندگی علم و دانش در زندگی آدمیان، حاصل فعالیت دانشمندان و اندیشمندان بوده است، چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی، در واقع، بر اساس تفکر متفکران، امکان رونق و رواج علم و فکر پدید میآید، و برعکس، با کم شدن فعالیت دانشمندان «کمی یا کیفی» دوران انحطاط و انقراض علمی شروع میشود. به گفته «جرج سارتن، در کتاب تاریخ علم، جلد اول» اصیلترین خلاقیتها و کشفها و فعالیتهای علمی، در نیمه اول قرن یازدهم، از آن عمر خیام ایرانی بوده است؛ و در زمینه، خصوصا، ریاضیات محقق شده است؛ بدینجهت، از نظر سارتن، نیمه سده یازدهم میلادی را، شایسته است، عصر خیام نامگذاری کنیم.
عمر خیام نیشابوری «غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری» در «سال 427» در نیشابور زاده شد، و در سال «510» هجری قمری، در زادگاهش دارفانی را وداع گفت؛ خیام، حکیم، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس، و شاعر و رباعیسرای در دوره سلجوقیان بوده است.
وی در زادگاه خویش «نیشابور» به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر، از جمله، امام موفق نیشابوری علوم زمانه خود را فراگرفت، و سپس به سمرقند رفت و اثر برجسته خود را در جبر تالیف کرد؛ و بعد از سمرقند به اصفهان رفت و در رصدخانه ملکشاه سلجوقی، به اصلاح و تدوین تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی پرداخت؛ هنوز موضوعات و مسایل علمی، از اهمیت خاصی برخوردار بود و این توجه از سوی حاکمان، مجال و مقال را برای تحقیقات دقیق از سوی متفکران فراهم ساخته بود؛ اما، با کشته شدن خواجه نظامالملک و ملکشاه سلجوقی، آن عنایت و التفات، نسبت به علم و دانش و عقلورزی، نحیف و ضعیف شد و به نوعی به فراموشی سپرده شد؛ در چنین شرایطی، خیام خردمند، اصفهان را به قصد خراسان ترک کرد و باقی عمر خود را در نیشابور و مرو، که پایتخت فرمانروایی سنجر، «پسر سوم ملکشاه» بود، گذراند.
البته، مرو، در آن زمان یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی و فکری جهان به حساب میآمد. «به تاریخ الحکما، شهرزوری و تاریخ ادبیات در ایران، ذبیحالله صفا، مراجعه شود». اصل اساسی در تبارشناسی تفکر، اثربخشی و اثرگذاری، متفکران برای جامعه بشری و زندگی انسان است؛ دستاوردهای علمی خیام، برای زندگی و نسل آدمیان، متعدد و بسیار درخور توجه است؛ وی برای نخستینبار در تاریخ ریاضی، به نحو دقت و تحسینبرانگیز، معادلههای درجه اول تا سوم را دستهبندی و منظم کرده است و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی، مبتنی بر مقاطع مخروطی، توانست برای تمامی آنها، راهحلی کلی ارائه کند؛ و برای معادلههای درجه دوم هم از راهحلی هندسی و هم از راهحل عددی استفاده کرد.
«جرج سارتن، تاریخ علم، ج، اول» این فعالیت خیام و دقتنظر وی و خلاقیتها و کشفهای ژرفاندیشانه او، در تبار تفکر ریاضیات و تفکر ریاضی و جبر، اثر ماندگار و مانا داشته است؛ مثلا، اگر تفکرات، رنه دکارت فرانسوی، را مورد توجه قرار دهیم، میبینیم چهار قرن قبل از دکارت، خیام توانسته است به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ «جبر» و تاریخ علم، دست یابد؛ یعنی، خیام پیشوا و تبار دکارت است؛ «در این خصوص». خیام همچنین، توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد، و در واقع، برای نخستین بار در تاریخ علوم، عدد مثبت حقیقی را تعریف کرد، و سرانجام، به این حکم رسید که هیچ کمیتی، مرکب از جزءهای تقسیمناپذیر نیست و از نظر ریاضی، میتوان هر مقداری را به بینهایت بخش تقسیم کرد و نیز، حکیم عمر خیام ایرانی، با همان دقت علمی، در جستوجوی راهی برای اثبات اصل «توازی» اصول اقلیدس، گزارههایی را بیان کرد که، کاملا، مطابق گزارههایی بود که چند قرن بعد توسط «والیس و ساکری» ریاضیدانان اروپایی، بیان شد، و راه را برای ظهور هندسههای نااقلیدسی، در قرن نوزدهم هموار کرد. مثلث حسابی پاسکال، ریشه و تبار در مثلث حسابی خیام دارد و حتی نیوتن نیز از خیام تاثیر پذیرفته است. «کتاب سیمای خیام، همایی، انتشارات فردوسی».
اگرچه شهرت و آوازه خیام، در قرون اخیر، به واسطه رباعیات و شعر وی در اقصای جهان طنینانداز شده است، و این کار را نخستینبار «ادوار فیتز جرالد» به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار داد، و نام خیام در کنار نامهای، هومر، شکسپیر، دانته و گوته، قرار گرفت؛ لیکن، تاریخنگاران و دانشمندان، بر استادی خیام در مباحث عقلی و تفکر عمیق وی اذعان کردهاند و او را واجد، اندیشههای عمیق دانستهاند.
«تاریخ علم، سارتن» حکیم خیام، در غرب پیروان زیادی پیدا کرده است، این خیامدوستان، هم از قشر خواص و اهل علم هستند، و هم از عموم مردم؛ خیام را با فلسفه و شعر و ریاضیات میشناسند؛ مثلا، تعیین وزن مخصوص اجسام که از تبارهای علمی گذشته به ارث رسیده بود، توسط خیام دنبال شد و تعادل مایعات را دوباره برای اندیشمندان بعدی یادآوری کرد. خیام به فارسی مینوشت، یعنی، همانند، حسن بن صباح، ناصر خسرو قبادیانی، نظامالملک، غزالی «در برخی آثارش، مثل، کیمیای سعادت» از تبار فردوسی، تاثیر پذیرفته بود؛ و این فارسینویسی، خود حکمتها و رازها دارد، مثل، بیانگر استقلال فرهنگی داشتن و بیداری و آگاهی از هویت خود و غیره.
شهرت و معروفیت خیام ایرانی، اگرچه مدیون دقت علمی و ذوق شعری و فعالیت ادبی وی بوده است، لیکن، خیام دارای تفکر عمیق و اندیشه دقیق و حکمت اصیل است؛ در حقیقت، بنمایه و ریشه تمام فعالیتهای خیام از تفکر و نگرش وی به هستی و زندگی و انسان و جهان نشات گرفته است؛ تبارشناسی تفکر، ما را به توجه و تامل در تفکر و فلسفه خیام دعوت میکند؛ تفکر خیام، رازآلود و اسرارآمیز و لایهلایه و معماگونه است؛ اساسا، خیام در جستوجوی، اسرار هستی و راز دهر و پرسش از معمای جهان و انسان و زندگی بوده است و در مسیر این پرسشها به پاسخهای همجنس و همآهنگ با فکر و نگاه و رویکرد خود رسیده است؛ راز وجود آفرینش چیست؟
معمای هستی چیست؟ زندگی چیست؟ اسرار ازل کدام است؟ خیام، دارای مسایل بنبادی و مجهولات ژرف است، هنر خیام این بوده است که با زبان ساده و همه فهم سخن خود را در قالب شعر و رباعیات، به فهم عامه مردم نزدیک کرده است، و عمیقا تلاش ورزیده است تا راه حل های منطقی و قابل قبول، و محسوس و عقلی پیدا کند؛ خیام، دارای فکر آزاد و ضمیری روشن و بیدار بوده است، تفکر او تفکر رازداری است، و به محدویت فکر و فهم بشر، تفطن و تعمق جدی پیدا کرده بود.
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد، نه تو مانی و نه من
این کهنه رباط را که عالم نام است آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که وامانده ی صد جمشید است گوری ست که خوابگاه صد بهرام است
از آثار حکیم خیام ایرانی، رساله فی براهین الجبر و المقابله؛ رساله جبر و مقابله؛ به کوشش، غلامحسین مصاحب؛ حکمت خالق در خلق و حکمت تکلیف، محمد صبری، 1230. در مورد صورت و تضاد؛ میزان الحکم.
«از جمله قدیمیترین منابع در خصوص خیام، چهار مقاله نظامی عروضی».
*منبع: روزنامه ابتکار،1396،10،23