کد خبر: ۱۲۲۳۹۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۲ - ۰۶ دی ۱۳۹۶ - 27 December 2017
دیدار دیروز میان وزرای خارجه چین، افغانستان و پاکستان در پکن ریشه در تلاش‌های مستمر چین برای نزدیک کردن حل مساله افغانستان از طریق ابتکارهای چینی است.
بانكداري ايراني - روزنامه اعتماد در گزارشی، نوشت: دیدار دیروز میان وزرای خارجه چین، افغانستان و پاکستان در پکن ریشه در تلاش‌های مستمر چین برای نزدیک کردن حل مساله افغانستان از طریق ابتکارهای چینی است.

در ادامه این گزارش آمده است: این ابتکارها شامل چند گروه کاری از جمله نشست سه‌جانبه چین، افغانستان و پاکستان می‌شود و یک ابتکار دیگر با حضور روسیه به عنوان نشست چهارجانبه و ابتکار دیگری با حضور پاکستان، روسیه و طالبان، از سوی چین به صورت موازی پیگیری می‌شود. 

بنیاد اصلی این ابتکارها یکی دغدغه‌های امنیتی چین در مورد رویدادهایی است که در افغانستان و جنوب آسیا اتفاق می‌افتد و دیگری فرصت‌های اقتصادی و تجاری است که برای چین در افغانستان ایجاد شده و پکن تلاش می‌کند بیشترین بهره را از آنها ببرد.

اصلی‌ترین نگرانی امنیتی چین، مربوط به رشد افراط‌گرایی مذهبی در منطقه است که می‌تواند بر امنیت و ثبات منطقه سین‌کیانگ چین اثر بگذارد و برای چین نگران‌کننده است. از سوی دیگر به بهانه تندروی و افراط‌گرایی مذهبی، اکنون محور دهلی‌نو و واشنگتن در منطقه در حال تقویت شدن است و امریکایی‌ها در استراتژی جدید خود در افغانستان ائتلاف سه جانبه‌ای با حضور هند، امریکا و افغانستان ایجاد کرده‌اند. این نگرانی‌ها از سوی پکن باعث شده است که چینی‌ها تلاش کنند از ظرفیت پاکستان برای حل مساله استفاده کنند. 

پاکستان به تصور همه از جمله چینی‌ها منشأ تندروی و افراطی‌گری در منطقه است. البته در خارج از منطقه جنوب آسیا و آسیای مرکزی، منشأ اصلی فکری افراطی‌گری عربستان سعودی است، اما در منطقه جنوب آسیا ریشه‌های حضور این تفکر در پاکستان خانه کرده است. چین امیدوار است به دلیل روابط نزدیکی که با اسلام‌آباد دارد بتواند برای کاهش رادیکالیسم با این کشور همکاری کنند، هم بتوانند برای حل بحران در افغانستان کمک‌کننده‌ باشند. 

از این طریق پکن توانسته است با یک تیر سه نشان بزند؛ از یک سو بهانه‌های حضور امریکا در افغانستان از بین می‌رود و هم زمینه برای نفوذ چین در افغانستان فراهم می‌شود و هم زمینه‌های تهدیدهای مشترکی که از سوی هند متوجه پاکستان و چین باشد کاهش پیدا می‌کند.

تا الان پاکستانی‌ها سعی کرده‌اند که آثار افراطی‌گری در جنوب آسیا بر چین کمتر باشد، اما مادامی که افغانستان درگیر مساله تروریسم و افراطی‌گری است، آثار آن خود به خود به مرزهای چین سرریز می‌کند. نباید اویغورهای ساکن منطقه قبایلی پاکستان را نادیده گرفت، نمی‌توان نقش اویغورها را در آنچه داعش افغانستان نامیده می‌شود و نقش آنها در گسترش افراطی‌گری در منطقه آسیای مرکزی نادیده گرفت. این یک واقعیت است که وقتی بحران ایجاد می‌شود، خود به خود به همسایگان سرریز می‌کند و همه‌چیز در کنترل دولت‌ها نخواهد بود. چینی‌ها امیدوار هستند که ابتکارهای چینی برای حل مساله افغانستان نتیجه‌بخش باشد.

حرکتی که چین انجام می‌دهد، اگر موفق باشد به نفع ایران خواهد بود. اگر چالشی به نام طالبان در افغانستان حل شود و به موازات آن زمینه برای نفوذ امریکایی‌ها در افغانستان کاهش پیدا کند، یک فرصت برای ایران ایجاد شده است. 

واقعیت این است که نگاه اصلی چینی‌ها به عنوان یک رقیب جهانی به امریکا و نفوذ امریکا در منطقه است. حتی افراطی‌گری و تروریسم در جنوب آسیا و آسیای مرکزی که می‌تواند آثار امنیتی بر چین داشته‌باشد، نسبت به حضور امریکا در منطقه از اولویت کمتری برخوردار است. 

تهدید اصلی چین نفوذ امریکا در منطقه است و هر ابتکاری که چین برای کاهش این نفوذ انجام دهد، در نهایت به صورت خودکار به نفع ایران است. هر چند که چین این ابتکار را در جهت منافع خودش انجام می‌دهد، اما نتایج آن به صورت خودکار منافع ملی ایران را نیز تامین می‌کند.

در عین حال، ممکن است تصور شود که روابط چین و پاکستان، در ابتکار «یک جاده، یک کمربند» برای دسترسی ترانزیتی به آسیای مرکزی، بر منافع ایران در همکاری با هندوستان در کریدور شمال- جنوب تاثیر داشته‌باشد. اما نباید فراموش کرد که ایران خواه ناخواه چه از طریق دریا و چه از طریق زمین در مسیر ترانزیتی ابتکار «یک جاده، یک کمربند» قرار دارد. 

هندی‌ها ممکن است از این همکاری‌های پکن و اسلام‌آباد دچار آسیب شوند به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری زیادی بر مسیر ترانزیتی ایران کرده‌اند. موقعیت ژئوپولیتیک ایران باعث می‌شود که در هر دو مسیر نقش محوری دارد. برای ایران همکاری با چین و هند، دو راهکار موازی و هر دو در جهت منافع ملی ایران است. امروزه تنوع جاده‌ها و خطوط لوله و مسیرهای ارتباطی از جمله استراتژی‌هایی است که همه کشورها در پیش گرفته‌اند. 

هیچ کشوری از جمله ایران علاقه ندارد وابسته به یک خط لوله یا یک مسیر ترانزیتی یا یک جاده باشد. تنوع بخشی به راهکارها در دستور کار همه کشورها وجود دارد. در نتیجه ایران هم در ابتکار چین با عنوان «یک جاده، یک کمربند» نقش محوری دارد و هم در کریدور شمال- جنوب با مشارکت هندوستان، کشوری کلیدی به حساب می‌آید.

*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،10،6
برچسب ها: افغانستان ، پاکستان ، چین
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: