بانكداري ايراني - پایگاه خبری دیپلماسی ایرانی در یادداشتی نوشت: سوریه برای روسیه فرصتی تاریخی برای برنامهریزی جهت یک حضور دوباره و خیزشی نو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.
در ادامه این یادداشت به قلم امالبنی پولاب، می خوانیم: سوچی بندر زیبای روسی در کنار دریای سیاه در نوامبر 2017 شاهد دو نشست بسیار مهم با میزبانی پوتین بوده که برای اثبات قدرت نمایی روسیه در عرصه خاورمیانه تاریخی خواهد شد.
ابتدا ولادیمیر پوتین، بشار اسد را به سوچی دعوت کرده تا در ملاقاتی با تعدادی از ژنرال های ارشد این کشور در وزارت دفاع و ستاد نیروهای مسلح نقش تعیین کننده روسیه را در نجات سوریه به اسد گوشزد نماید.
نشست بعدی با دعوت پوتین از دو کشور اصلی دخیل در وقایع سوریه یعنی ایران و ترکیه جهت مذاکره بر سر نقشه راه سوریه بود.
اما یک نشست دیگر مورد انتظار است و آن گردهمایی همه گروه های دینی، مذهبی، طایفه ای و قبیله ای برای تدوین کلیات قانون اساسی جدید سوریه است که به طور مسلم پس از آن سوریه هویت جدید ساخته شده اش را مرهون روسیه خواهد بود.
جنگ داخلی در سوریه با میلیون ها نفر بی خانمان و صد ها هزار کشته به پایان رسیده است. سال 2011 در بحبوحه تحولات بهار عرب بحران در سوریه با خواسته مردم برای تغییر رژیم آغاز شد و اینک پس از شش سال نبرد خونین میان گروه های مختلف درگیر، تنها چیزی که تغییر نکرده ابقای اسد در پست ریاست جمهوری است.
حضور گسترده روسیه در سوریه بخصوص از سال 2015 و با ارسال نیروهای نظامی و هوایی پوتین را در جایگاه پیش برنده دیپلماتیک قرار داد که بتواند آینده سوریه را حتی پس از پایان جنگ بدست گیرد.
همانگونه که پوتین گفته است: جنگ سوریه، روسیه را تبدیل به ابرقدرت خاورمیانه کرده و روسیه با اولین مداخله خارج از قلمرو خود از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 با هدف مبارزه با تروریسم توانست نظام استراتژیک را در منطقه خاورمیانه تغییر دهد. آیا نشست های سوچی این باور پوتین را تقویت خواهند کرد؟
نشست اول سوچی: بشار اسد در دیدار با پوتین در 21 نوامبر از پوتین برای حضور نظامی در کشورش تشکر کرده و اظهار داشت که در لوای حمایت پوتین موفقیت های بزرگ در صحنه جنگ و سطوح سیاسی بدست آمده و بسیاری از نواحی سوریه از دست تروریست ها آزاد شده و شهروندان سوریه قادر به بازگشت به سرزمینشان هستند.
نشست دوم سوچی: فراخواندن دو کشور دخیل در درگیری های سوریه یعنی ایران و ترکیه برای مذاکره به سوچی جهت اعلام اهداف روسیه به منظور تشکیل یک ساختار جدید در سوریه و انتخابات دوباره بوده و پوتین به خوبی واقف است که علیرغم توافق بر سر نقشه راه تعیین شده برای سرنوشت سوریه، تهران و آنکارا اختلاف نظر ها در جزئیات برآمده از منافع خود را نادیده نمی گیرند.
ترکیه که تاکنون 3.5 میلیون پناهنده سوری را در کشورش پذیرفته و میلیارد ها دلار برای اسکان آن ها خرج کرده است، انتظار دارد که گروههای کرد سوری مرتبط با کردهای ترکیه در سرنوشت سوریه دخالت داده نشوند و نارضایتی آنکارا از مشارکت گروه های کردی در اجلاس بعدی می تواند هدف اصلی اجلاس را تضعیف نماید. پوتین به خوبی از تقابل ترکیه در برابر حزب کارگر کردستان آگاه بوده اما نمی تواند روابط با گروه های کردی را رها کند و این مساله کماکان به عنوان یک مشکل در روابط میان مسکو و آنکارا باقی خواهد ماند.
این تنها نقطه بحرانی سیاست روسیه در آینده سوریه نیست. مسکو نمی تواند انتظار ایران را برای مدنظر قرار گرفتن برخی از ملاحظات در مسایل آتی سوریه با توجه به هزینه های متحمل شده را از نظر دور داشته باشد. برای روسیه ایجاد اعتماد برای حفظ این دو قدرت منطقه ای در اولویت پسابحران سوریه قرار دارد.
نشست آتی سوچی: همچنین هدف پوتین از یک گفتگوی ملی سوریه با شرکت گروه های سوری، ارائه یک راه حل سیاسی به منظور حفظ حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی سوریه یک فرایند مذاکره تمام عیار در سوریه است که پوتین علیرغم اینکه خلق سوریه جدید را پس از گفتگوهای آستانه به عهده گرفته، در مذاکرات خود با ترامپ عنوان کرده است.
بسیاری از تحلیلگران کنفرانس های برگزار شده در سوچی به رهبری پوتین را جایگزین هوشمندانه ای برای کنفرانس های صلح ژنو به رهبری ایالات متحده می دانند. شاید پوتین خودش را بیشتر از ترامپ محق در حل و فصل مسایل سوریه می داند زیرا طرح های استراتژیک پوتین بود که توانست حوادث سوریه را تا به امروز رقم بزند.
در این ارتباط ایلان گلدنبرگ متخصص مسائل خاورمیانه در پنتاگون و دپارتمان دولتی پرزیدنت باراک اوباما معتقد است که پوتین در سوریه برنده شده است و دلیل آن بخشی ناشی از اشتباه اوباما و بخشی دیگر مربوط به سیاست های ترامپ است.
بنظر می رسد که ترامپ باید از هشدار برژینسکی با عنوان «روسیه در سوریه اعتبار امریکا را بمباران می کند» عبرت می گرفت. از دید وی ایجاد ائتلاف منطقه ای ضد تروریستی روسیه عاملی برای به خطر انداختن اعتبار آمریکا در خاورمیانه بوده است.
پوتین در راستای منافع حیاتی مسکو از طریق دخالت فعال در درگیری های داخلی سوریه توانست روسیه را به عنوان کشوری حافظ صلح به جهان بشناساند.
از این منظر می توان گفت روسیه نه برای مبارزه با تروریست ها و نه صرفا برای حمایت از اسد، بلکه برای بودن و ماندن در خاورمیانه آمده است. سوریه و بهار عرب برای روسیه فرصتی تاریخی برای برنامه ریزی جهت یک حضور دوباره و خیزشی نو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده و نشست های سوچی پتانسیل های مورد نیاز برای ادعای پوتین در «تغییر نظام استراتژیک خاورمیانه» را فراهم خواهند کرد.
*منبع: پایگاه خبری دیپلماسی ایرانی/10آذر 96