روزنامه آفتاب یزد در گفت وگویی با احمد شیرزاد، نوشت: دولت قبلی آمریکا دولتی سیاستپیشهتر بود و تمام تلاش آن دولت، الگوسازی از برجام بود. اما صرفنظر از جنبههای متقابل روابط ایران و آمریکا و از سوی دیگر روابط ایران و اروپا، این قرارداد باید بهعنوان یک الگو در روابط بینالملل مطرح شود.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: مطلع ترجمه مقالهای با عنوان«در صورت خروج یا نقض برجام از سوی آمریکا آنگاه هیچ ملتی نباید/ نمیتواند به دیپلماسی آمریکا اعتماد کند» در یک کانال تلگرامی که برگردانی است برگرفته از مقالهای در یک سایت به اندازه کافی توجهمان را به خودش جلب میکند. مقاله موردنظر به قلم پروفسور رائول منچاندا کسی که از سوی مجله نیوزویک بهعنوان یکی از برترین وکلای مدافع آمریکا در سال 2013 - 2012 معرفی شده بود به رشته تحریر درآمده است.
در متن این یادداشت آمده: «خروج ترامپ از موافقتنامه آب و هوایی پاریس یا معاهدات موسوم به همکاریهای بینالمللی(Trans -Pacific) بهدلیل قرارنگرفتن احدی از کشورهای جهان در معرض مخاطرات آنی و واقعی (در صورت مرگ معاهدات فوق) بازخوردهای چندان مهمی را برای آمریکا به همراه نداشته و بهنوعی در راستای اقدامات تلافیجویانه آمریکا و بهانهای در راستای ترمیم ساختار اقتصادی این کشور در دنیای تجارت بینالمللی، اقتصاد و روابط بینالمللی قابل فهم است. اما داستان خروج از برجام یا نقض آن متفاوت بوده و با توجه به ترتیبات حاکم بر روند اجرایی این موافقتنامه، تصمیم فوق را میتوان اقدامی احمقانه و دارای آثاری شگرف دانست.»
در ادامه میخوانیم: «نویسنده خروجی شکلگیری جنگهای تمامعیار بینالمللی در دنیای امروز را بهدلیل توسعه فناوریها و اجتنابناپذیربودن ورود مستقیم به جنگهای هستهای پایان انسانیت دانسته و معتقد است اگر نگوییم کل مردم جهان، قطعا طی این مسیر به هلاکت میلیاردها انسان خواهد انجامید.»
منچاندا پس از پرداختن به نحوه شکلگیری برجام و نقشآفرینی کشورهای اطراف مذاکره، آن را یکی از بزرگترین دستاوردهای دیپلماسی در تاریخ بشری و در مسیر اجتناب از بروز جنگ سوم جهانی دانسته است. ظرفیتی که بهزعم وی باید در مسیر برقراری صلح و تعادل در جهان هزینه شده و رهبران تمامی کشورها بدان متعهد باشند.
از محتوای این مقاله چنین برمیآید که این حقوقدان آمریکایی معتقد است تنها در این شرایط (احترام به برجام) است که مقامات آمریکایی میتوانند در چشمان رهبران کرهشمالی نگریسته و بگویند: «میتوانید به ما اعتماد کنید.» و اینکه در غیر این صورت نمیتوانیم از هیچ یک از کشورهای جهان حتی توقع متعهدبودن داوطلبانه به معاهدات و توافقات بینالمللی داشته باشیم.
نویسنده در بخشهای دیگری از مقاله و بهزعم خود نیز مدعی شده است:«جامعه جهانی در اینکه برجام در خلع سلاحکردن ایران یا متوقفکردن جاهطلبیهای هستهای این کشور آن هم بدون شلیک حتی یک گلوله سازوکار موفقی بوده، متفقالقول است.» نویسنده بر این باور است که در صورت حکمرانی افراد باهوشتر در آمریکا (کنایه به ترامپ و این طیف از افراد در تاریخ سیاسی آمریکا) آنگاه امروز میتوانستیم شاهد تجارت چندین تریلیون دلاری با بسیاری از کشورهای جهان باشیم دقیقا همان کاری که اروپاییان بدان مشغولاند.
نویسنده در پایان ضمن دعوت مقامات آمریکایی به پیروی از ادبیات بهزعم وی پرمغز و تاریخی توماس جفرسون«صلح، تجارت و دوستی صادقانه با همه ملل جهان بدون پیوستن به هیچ اتحادی» معتقد است:«تبعیت از سیاست فوق آثار شگرفی بر تقویت احساس «عدم نیاز به پیگیری منافع ملی در سایه حمله به دیگران، ایضا مورد حمله قرارگرفتن» به همراه خواهد داشت.» مجموعه تحولاتی که دقیقا مانند عنصر هوا بهعنوان عامل حیات همه انسانها در سیارهای مشترک، به نوبه خود بالندگی سلامت اقتصادی، تجاری و پولی میان کشورهای جهان و تقویت حس همگرایی بینالمللی را به همراه خواهد داشت.
**قصه برجام از نگاه آمریکاییهایی که مثل ترامپ فکر نمیکنند!
برجام به آسانی به دست نیامده که به آسانی از دست برود! این درستترین ادعا در حوزه برجام میتواند تلقی شود. اینکه ترامپ میخواهد برجام را نقض کند یک سوی ماجراست، اما سوی اصلی ماجرا آن است که چگونه و با اتخاذ کدام شیوه و روش کمهزینه؟
همگان بر این مسئله واقف هستند که ترامپ، نه در شولای سیاست که در لفافهای از تجارت میکوشد بازی را با هزینه طرف مقابل به انتها برساند آن هم با نتیجهای دلخواه! پس باید پذیرفت که ترامپ نقضکننده برجام آن هم بدون دخالت موثر ایران نخواهد بود به تعبیری سادهتر ترامپ میخواهد برجام را با کمک و شروعکنندگی ایران برهم بزند، زیرا حداقل این را میداند که برهمزدن برجام فاصلهای کهکشانی با برهمزدن معاهده پاریس و غیره و ذلک دارد.
برجام اگرچه در مسیر تصویب و اجراییشدن بارها و بارها دستخوش حواشی عدیدهای شده، اما در نهایت آنهایی که زیر این معاهده را امضا کردهاند اساسا مسیری برای برونرفت یکجانبه و باری به هرجهت در آن قرار ندادهاند مگر آنکه هزینههای احتمالی این برونرفت یکجانبه و خودسرانه پرداخت شود یا در یک حالت کاملا رویاگونه، همه کشورهای امضاکننده به اتمام آن رای دهند.
در این میان داستان برجام تنها و تنها اقتصادی نیست که منحصر به خرید چند فروند هواپیما شود یا داد و ستدهای بانکی، برجام معاهده است مفصلتر با ریزهکاریهای حقوقی تاثیرگذار که به آن ابعاد گستردهای میتواند دهد و لابد آن وکیل سرشناس آمریکایی، به اندازه کافی در طول و عرض آن کنکاش داشته است که بهراحتی برهمخوردن برجام و جنگ جهانی سوم را در کنار هم قرار میدهد.
در همین زمینه و با این نگاه که برجام در بیرون مرزهای جمهوری اسلامی ایران، علیالقاعده موافقان و مخالفانی دارد که برای موافقت و مخالفت دلایل محکمی نیز میتوانند ارائه دهند با دکتر احمد شیرزاد، کارشناس مسائل سیاسی و هستهای به گفتگو میپردازیم.
**زیرپا گذاشتن برجام از سوی ترامپ چه تبعاتی دارد؟
دولت قبلی آمریکا دولتی سیاستپیشهتر بود و تمام تلاش آن دولت، الگوسازی از برجام بود. صرفنظر از منافع متقابل ایران و آمریکا، در آن زمان تحلیل همه از این مسئله، یک بازی بُرد- بُرد بود و هنوز این اعتقاد وجود دارد، اما صرفنظر از جنبههای متقابل روابط ایران و آمریکا و از سوی دیگر روابط ایران و اروپا، این قرارداد باید بهعنوان یک الگو در روابط بینالملل مطرح شود.
علت مخالفت بسیاری از خردمندان جهان با گسترش سلاحهای هستهای و حساسیت بسیاری از کشورها در سطح آژانس روی پرونده ایران - برعکس تحلیلی که در کشور ما وجود دارد این مسئله صِرف ایران نبود- این بود که اگر ایران به فناوری استراتژیک هستهای دست یابد، بعد از آن ترکیه، عربستان، رژیمهای کوچک منطقه و... نیز دست به این کار خواهند زد و منطقه خاورمیانه به یک زرادخانه اتمی تبدیل خواهد شد. این امر میتواند بسیار خطرناک باشد.
قرار بود این الگو در سطح جهانی برای دهههای متوالی مطرح شود و در دستورکار آژانس قرار گیرد. به این معنا که کشورها زیر بار پیمانها بروند و مطمئن باشند امنیت آنها تضمین و حقوق علمی آنها به رسمیت شناخته خواهد شد و اجازه توسعه، تحقیق و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای خواهند داشت، اما به این شرط که به معاهدات بینالمللی پایبندی محکم خود را نشان دهند. اگر این امر زیر پا گذاشته شود، اولین پیام به کرهشمالی خواهد بود.
آمریکا با این اقدام مستقیما به کرهشمالی این پیغام را میدهد که مبادا بر سر کنترل تسلیحات هستهای با آمریکا به توافق برسد، زیرا در این صورت آمریکا هر زمان که بخواهد آن را نادیده خواهد گرفت و به پیمانها هیچ اهمیتی نخواهد داد، بنابراین به نظر من این مسئله از بُعد الگوسازی در روابط بینالملل به ضرر جامعه جهانی تمام خواهد شد.
قطعا چهرههای برجسته صلح و دوستی در آژانس بینالمللی انرژی هستهای، نگران گسترش تسلیحات هستند. این امر میتواند بسیار خطرناک باشد. آمریکا به صراحت اعلام میکند مذاکره با من بیمعناست. در دوره تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا، ترامپ علاقه داشت این پیام را به همه اعلام کند که بهدنبال برجام نروید، زیرا در نهایت من باید تصمیم بگیرم این برجام باقی بماند یا خیر. به لحاظ دیپلماتیک و عرف سیاسی بینالمللی این پیغام بسیار خطرناک است. در واقع در سراسر دنیا مردم باید در این انتظار باشند که دولت آینده چه کسی خواهد شد و اساسا هیچ معاهدهای پابرجا نخواهد ماند.
زمانی که روی معاهدات، حتی اگر بین دو یا سه کشور باشد، کلمه بینالمللی قرار میگیرد، حساسیتهایی روی آن بهوجود خواهد آمد. اینکه آمریکا موافقتنامه آب و هوایی پاریس را برهم میزند یا اعلام میکند در معاهدات یا همکاریهای بینالمللی نظیر ترنس ـ پاسیفیک نخواهد ماند یا اقدامی را با مکزیک و ونزوئلا انجام خواهد داد، این مسائل داخلی و سیاست خارجی محدود آمریکاست. اما در اینجا با یک معاهده بزرگ بینالمللی روبهرو هستیم که برجامی با این ابعاد، نظیری ندارد. آیا این حاشیهسازیهای آمریکا برای برجام حاوی این پیام نیست که نگاهها را از روی اسرائیل بردارد؟ کشوری در منطقه که تمام این راهها را رفته است و هیچکدام از کنوانسیونهای بینالمللی نیز پاسخگو نیست.
شاید برجام از جهاتی قابل قیاس با پیمان پاریس نباشد. در پیمان پاریس مانند بسیاری از کنوانسیونها در سطح جهانی، راههایی برای ورود یا خروج از آنها وجود دارد. حتی در پیمان NPT نیز سازوکارهایی برای خارجشدن از آن پیشبینی شده است. یا بهعنوان مثال، پیمان منع سلاح شیمیایی. معمولا کشورها از این پیمانها خارج نمیشوند، زیرا به لحاظ پرستیژی برای آنها بسیار بد خواهد بود، اما در کل سازوکاری برای خروج از این پیمانها وجود دارد.
پیمانهای منطقهای مانند پیمانی که آمریکا با مکزیک داشت، نیز همینگونه است، اما برجام جلو یک بحران بینالمللی که میتوانست رخ دهد را گرفت. از دید قطعنامه سازمان ملل، این امر میتوانست تهدیدی برای امنیت بینالمللی باشد. طی مذاکرات چندجانبه بینالمللی، این بحران حل و فصل شده است. برگشت به عقب مانند این است که کسی پیمان پایان جنگ جهانی دوم را نقض کند، این امر بهعنوان یک رویدادِ غیرقابل بازگشت تاریخی در یک منطقه و در یک زمان امکانپذیر نخواهد بود.
**پس بنا به گفته شما، هیچ بندی برای خروج از برجام پیشبینی نشده است یا اینکه وجود دارد، اما تبعات سنگینی در پی دارد؟
بله، کمیسیونی ناظر وجود دارد که تخلفات کشور از انجام برجام را بررسی میکند. تمام جزئیات این پیمان را بهخاطر ندارم، اما تا جایی که به یاد دارم مکانیزمی برای لغو کلی این معاهده وجود ندارد. سازوکارهای نظامی برای جلوگیری از نقض این معاهده توسط کشورها پیشبینی شده است و اینکه در صورت بروز آن، به کجا باید شکایت برد. البته این تحلیل را نمیپذیرم که آمریکاییها قصد دارند با هیاهوی تبلیغاتی ماجرای اسرائیل را پوشش دهند. توجیه اسرائیل برای داشتن سلاحهای هستهای و توسعه غیررسمی زرادخانه هستهای، وجود بحران در منطقه است. اسرائیل برای اینکه به سیاستهای یکجانبه و تهدیدکننده خود در منطقه ادامه دهد، بهنوعی به وجود بحران کمخطر برای خود در منطقه نیاز دارد.
**پس کلام شما اینگونه تعبیر میشود که اسرائیل تضمین میخواهد؟
اسرائیل رژیمی است که به بحران نیاز دارد، اما در میان بحرانهای مختلف، بحرانی که برای او کمهزینهتر است را انتخاب میکند. اگر این بحران بین اسرائیل، سوریه و لبنان اتفاق بیفتد، آرامش این کشور بههم خواهد خورد. بنابراین ترجیح میدهد این بحران بهصورت اسمی و تبلیغاتی بین ایران و اسرائیل وجود داشته باشد تا بتواند از طریق آن به کمکهای ایالت متحده آمریکا و سلاحهای فوق پیشرفته این کشور دسترسی داشته باشد.
همچنین توجیهی در افکارعمومی غربیها برای توسعه سلاحهای هستهای داشته باشد. بحران برای این کشور حیاتی است. به شکلهای مختلف علاقه داشتند بحران هستهای ایران پابرجا بماند. شبیه چنین منافعی را عربستان سعودی در منطقه داشت. البته عربستان اشتباه فاحش استراتژیک کرد و باید این اشتباه را تصحیح کند. امیدوار هستیم در دوره آینده ریاستجمهوری ایران امکان تصحیح این اشتباه وجود داشته باشد.
**خبری مبنی بر اینکه سران عربستان از عراق خواستهاند بین ایران و عربستان میانجی شود، منتشر شده است؟
در مقطعی که بحران بین ایران و عربستان بالا گرفت، به نظر میرسید آنها نیز مشتاق هستند مسئله هستهای ایران زنده باقی بماند که به نفع رقبای منطقهای ایران و از سویی به نفع اسرائیل بود. با وجود اینکه سیاست رسمی ترکیه حمایت از برجام است، میتوان احساس کرد بهعنوان رقیب منطقهای هر چه ایران در شرایط تحریمی بیشتری قرار بگیرد و اقتصاد کشور عقب بماند، برای آنها خوشحالکنندهتر است. بسیاری از کشورها در منطقه نمیخواستند این اتفاق بیفتد. این اتفاق فقط به نفع سیاست، اقتصاد و قدرت منطقهای ایران بود. مردم ایران در انتخابات اخیر نشان دادند حامی برجام هستند.
اگر آمریکا نخواسته باشد با دیده احترام به برجام نگاه کند، چالش بزرگتری تحت عنوان کرهشمالی را پیشرو خواهد داشت. به عبارتی زدن زیر میز برجام یک پیام مستقیم تهدیدآمیز به کرهشمالی است. با این شرایط کرهشمالی به آمریکا اعلام خواهد کرد شما نتوانستید برجام را تحمل کنید پس چگونه از یک کشور اتمی شده میخواهید بر سر مسئله سلاحهای هستهای با شما مذاکره کند؟ لطفا بحث پایبندی و عدم پایبندی و نگاه آمریکا به برجام با وجود کشورهایی مانند پاکستان، هند و کرهشمالی که قدرت اتمی دارند را از این منظر تحلیل کنید.
از سویی بحث مربوط به ایران و آمریکا و از سویی مسئله آمریکا و کرهشمالی است که زوایای متفاوتی دارد. بخش مشترکی که این دو مقوله را به هم مربوط میکند، بحث منع گسترش سلاحهای هستهای است. آمریکا یک الگوی دیپلماتیک موفق دارد که حاصل کار دولت گذشته آن است و بیشترین مشکل دولت جدید آمریکا نیز همین مسئله است. اینطور بهنظر میرسد مهمترین جرم برجام این است که به دست اوباما و کری امضا شده و همین امر حساسیت را در جمهوریخواهان کنگره نیز بهشدت برانگیخته است.
**این حساسیت در ایران نیز مشاهده میشود که چرا برجام توسط روحانی امضا شده است؟
بله، همینطور است. آمریکا باید یک استراتژی مشخص در ارتباط با منع گسترش سلاحهای هستهای در پیش بگیرد. بهنظر میرسد تهدیدهایی که اخیرا آمریکا نسبت به کرهشمالی انجام داده روش جدیدی است که ترامپ به آن میاندیشد. قصد دارد با ایجاد فضای ارعاب، امتیازات بیشتری به دست بیاورد. بهنظر میرسد تا این جای کار این روش جواب نداده و ترامپ در این مسئله روش اشتباهی را در پیش گرفته است. حتی خود جمهوریخواهان داخل آمریکا مانند سناتور مک کین نسبت به این مسئله هشدارهایی میدهند.
ممکن است افراد زیادی در کنگره نسبت به برجام شک و تردیدهایی داشته باشند، اما پاسخ دادن به مسئله هستهای ایران و کرهشمالی با تهدیدهای مستقیم هستهای، روشی بسیار مخاطرهآمیز است. اگر آمریکا دست به اقدامی بزند، بدون تردید یک اقدام بزرگ تاریخی خواهد بود و محکومیت آمریکا را بهدنبال خواهد داشت. اگر فقط در حد حرف باشد نیز بعد از مدت کوتاهی، آبروی آمریکا خواهد رفت. انتقاد وارد شده به ترامپ در روزهای اخیر این است که با زبانی صحبت کرده که آبروی آمریکا را خواهد برد و این نوع زبان و تهدید نابجا بوده است.
بدونشک اگر آمریکا بخواهد زیر الگوی گذشته اوباما- الگوی توافق و امضای معاهداتی که منافع دو طرف در نظر گرفته میشود- بزند، قطعا بحران کرهشمالی بهصورت لاینحل ادامه خواهد یافت و آمریکا کاملا آچمز خواهد شد. به این ترتیب هر نوع پیشنهاد آمریکا برای انجام مذاکرات با کرهشمالی مورد استقبال واقع نخواهد شد و مورد اعتماد کسی قرار نخواهد گرفت.
در این صورت اگر به فرض آمریکا قصد امضای پیمانی چندجانبه با کرهشمالی داشته باشد که چین نیز پای آن را امضا کند - برای آمریکا اهمیت دارد در هر موافقتنامه صلح با کرهشمالی، چین نیز حضور داشته باشد- همینطور روسیه، در این شرایط آنها اعلام خواهند کرد در تجربه قبلی، پیمانی با آمریکا امضا کردند که بهدلیل مسائل تبلیغاتی جناحی آمریکا، این کشور زیر معاهده زد، بنابراین عملا راه را خواهد بست. به اعتقاد من، خوشبختانه از زاویه دید منافع کشور ما، آمریکا در وضعیتی قرار گرفته که نمیتواند به سیاست برجامگریزی خود ادامه دهد.
**هر جا پای تقابل پیش میآید، افرادی هستند که مدام جمله تکراری «برهم خوردن برجام چندان به نفع ایران نیست» را بیان میکنند، مگر این مسئله به نفع آمریکا خواهد بود؟ اینکه ترامپ میخواهد برخلاف جهت آب شنا کند به خود او مربوط است، اما جامعه بینالملل نیز تا ابد ساکت نخواهد نشست تا ترامپهایی پیدا شوند و هر کار دوست دارند انجام دهند. این تئوری که قطعا ایران بازنده برهم خوردن برجام است، نمیتواند درست باشد، اینطور نیست؟
نحوه چگونگی بههم خوردن برجام بسیار اهمیت دارد. اگر برجام بهصورت یکجانبه از سوی آمریکا بههم بخورد، کشور ضررهایی را متحمل خواهد شد، اما اگر ایران این ضررها را تحمل کند، میتواند در عرصه سیاسی با اقتداری بهتر و بیشتر از قبل ادامه دهد، بدون اینکه بخواهد وارد مسیر هستهای گذشته شود. اگر آمریکا بخواهد یکجانبه و بدون هماهنگی با اروپا و آژانس بینالمللی انرژی هستهای اقدامی علیه ایران انجام دهد، قطعا آمریکا بازنده جدی خواهد بود.
البته در کوتاهمدت ضررهایی برای ایران نیز خواهد داشت. به نظر من در چنین شرایطی با تدبیر و برنامهریزی مناسب باید از شرایط بهرهگیری خوبی کرد. اگر تحت تاثیر توطئهها و فضاسازیهای ایجاد شده توسط آمریکاییها و کجسلیقگی بعضی از دلواپسان داخلی، ایران برهم زننده برجام باشد، خسارت بسیار جدی به کشور وارد خواهد شد و کاملا به شرایط قبل از برجام و حتی بدتر از آن برخواهد گشت. این سناریویی است که آمریکا ترتیب داده است تا ایران برهم زننده برجام باشد.
بسیار مهم است که ایران در چنین دامی نیفتد و ممکن است کشورهای دیگر در منطقه نیز آمریکا را در این راستا همراهی کنند. اگر ایران با تدبیر و همدلی در داخل کشور، سیاستی واحد و یکپارچه در مقابل این توطئهها در پیش بگیرد، قطعا میتواند این بحران را پشتسر بگذارد. اگر ایران بتواند بحرانها را درست مدیریت کند، شرایط تغییر خواهد کرد و میتواند نتایج بهتری در آینده بهدست آورد.
**سیاست اتخاذ شده از سوی دستگاه دیپلماسی ایران فعلا بردباری و جوابهای دیپلماتیکگونه و توام با آرامش و مداراست. طبق گفته شما، این بحرانها قطعا دائمی نخواهد بود. آیا راهکاری وجود دارد که ایران بتواند در صورت برهم خوردن برجام حداکثر هزینه را برای آمریکا پیشبینی کند؟
به نظر من تبعیت از سازوکار برجام بهترین راهکار و مسیر است. اخبار مبنی بر این است که قصد دارند از طریق بازدید از مراکز نظامی به ایران فشار وارد کنند. این الگوها سالها قبل موفق بوده و از این طریق ایران را تحت فشار قرار دادند، اما دوره این الگوها سپری شده است. با فرآیندهای در پیش گرفته شده توسط نمایندگان ایران در سطح سیاسی به این روشها پاسخ داده شده و کشور از آن عبور کرده است. اگر آمریکا بخواهد دوباره همین مسیرها را باز کند، ایران نباید راهی برای آمریکا ایجاد کند تا بتواند از طریق میانبرهایی در این مسیرها حرکت کند. اگر مقامات رسمی کشور نشان دهند ایران کشوری قانونمدار است، هیچ سرنخ قابل اتکایی به دست آمریکاییها نخواهند داد.
**روش اتخاذ شده از سوی دستگاه دیپلماسی در مورد برجام را تایید میکنید؟
بله، قطعا
*منبع روزنامه آفتاب یزد؛1396.5.25