روزنامه شرق درباره رنجرهای ایرانی که در دنیا مطرح شدند به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: از در که وارد میشوند شور و اشتیاق جوانی و سرزندگی در وجودشان موج میزند؛ حس مثبتی به همراه خودشان دارند و انگار هرگز خسته نمیشوند. اینها همان دختران نینجای ایرانی هستند که چند وقتی میشود عکسها و فیلمهایشان حسابی در شبکه های مجازی داخلی و خارجی گل کرده است.
در گزیده ای از این گزارش آمده است: همدیگر را مدت هاست که میشناسند و حالا مثل یک خانواده کنار هم تمرین میکنند. قدمت «نینجارنجر» در ایران بیش از ١٠ سال است و به طور دقیق تر میشود گفت ١٣سالی میشود که این رشته به صورت حرفهای فعالیتش را شروع کرده است. اینکه حالا این جمع ارتباطی بسیار قوی با همدیگر دارند هم دقیقا به همین خاطر است؛ تقریبا نیمی از آنها نزدیک به ١٠ سال است با هم تمرین میکنند.
خانواده کوچکی که سال ١٣٨٣ با تعداد بسیار اندکی کار را شروع کردهاند، حالا بیش از چهار هزار نفر هستند و هر روز هم به تعدادشان افزوده میشود. «این رشته ورزشی سال ٨٣ تأسیس شده و هنوز در ایران به شمار افرادی که علاقهمند به این فعالیت میشوند اضافه میشود. درحالحاضر نزدیک به چهار هزار نفر نیروی زن در سراسر ایران مشغول این فعالیت هستند که از این تعداد دو هزار نفر در تهران فعالیت میکنند». این بخشی از صحبتهای تینا روشننیا، نایبرئیس رشته نینجارنجر است که خودش به نوعی اولین فردی بوده که از جمع زنان وارد این رشته شده است؛ همان موقع که نه سالنی برای تمرین داشته و نه اینکه کار راحتی برای واردشدن به این رشته.
«آن زمان که کار را شروع کردیم خیلی سخت بود، چون مجوز نداشتیم و وقتی هم مجوزی در کار نباشد، باشگاهی در اختیار شما قرار نمیدهند تا بتوانید تمرین کنید. به همین دلیل نزدیک به یکسالونیم از زمان شروع این رشته، من به همراه چند نفر دیگر از بچهها در خانه خودم تمرین میکردیم. خانه را کرده بودیم باشگاه و بعد از یکسالونیم هم مجبور شدیم خانه را عوض کنیم، چون همهچیزش را خراب کرده بودیم».
** واکنش های مردم
الان نزدیک به دو سال است که نینجارنجرهای زن ایرانی بیشتر مطرح شدهاند و میتوان تعدادی از آنها را بعضا در مکانهای عمومی از جمله پارکها دید که مشغول تمرین کردن هستند؛ اما واکنشها به آنها جالب است؛ اینکه عدهای با حیرت به تمرینات و لباسهایشان نگاه میکنند و عدهای هم سعی میکنند به خودشان بقبولانند این دختران با بقیه زنها متفاوت هستند.
شیوا که ١٣ سال میشود نینجارنجر است و الان علاوه بر مربیگری در این رشته، ١٠سالی میشود مسئول برگزاری مسابقات نینجا در داخل ایران است میگوید: «وقتی در محیط باز تمرین میکنیم که بقیه میبینند، اول که فانتزی برخورد میکنند و کار را تمسخر میکنند؛ مثل اینکه مثلا میگویند هی لاکپشت نینجا! شمشیرت کو؟!! ... بعد هم که کمی با بهت نگاه میکنند و دستآخر هم جلو میآیند و میپرسند چطور میشود یک نینجا شد و تمرینات را در چه باشگاه هایی میتوان انجام داد؟ خودم بهشخصه تا به حال جایی نرفتهام که کسی بعدا نیاید و بپرسد که چطور میتواند در این رشته فعالیت کند. این موضوع برای مردم که به نینجاهای زن نگاه میکنند، عجیب است؛ ولی برای آقایانی که همین حرکتها را انجام میدهند مورد عجیبی نیست، چون معمولا خانمها را فردی فانتزی و ظریف میبینند و بهخاطرهمین وقتی ماها را در مسابقات یا در شرایطی تمرینی در پارک و فضای باز میبینند بیشتر جذب میشوند و میگویند وااو! اصلا چنین چیزی هست؟ ما خودمان هیچوقت چنین چیزی را ندیده بودیم».
** باشگاه های نینجا
اگر قرار باشد کسی نینجا شود یا حداقل تمرینات این رشته ورزشی را پیگیری کند، میتواند به باشگاههای رزمی سر بزند که الان در سطح تهران گسترده هستند؛ چیزی نزدیک به ٤٥ یا ٥٠ باشگاه در تهران وجود دارد که این رشته ورزشی مهیج را به زنان آموزش میدهد. البته نباید توقع داشت باشگاههایی که در آن نینجاها کار میکنند باشگاههای مجهزی باشد.
** ٢ دنیای متفاوت
دنیای این دخترها دنیای متفاوتی است؛ بدون لباس نینجا، کاملا شوخ طبع هستند و مثل هزاران زن و دختر دیگر، دل مشغولی کارهای روزمرهشان را دارند، ولی زمانی که لباس نینجا به تن میکنند، دیگر همهچیز عوض میشود؛ خبری از خنده و شوخی نیست و همگی بهجد مشغول فعالیتی میشوند که قرار است انجامش دهند. برخلاف تصور تعداد زیادی که فکر میکنند نینجارنجر فقط برای ارائه نمایشهای فردی است، این رشته ورزشی مسابقاتی جدی در سراسر کشور دارد که در سطح استانی بین هیئتها و در نهایت مسابقات کشوری برگزار میشود.
با این حال وقتی صحبت از تجربه حضور در رقابت های آسیایی میشود، سکوتش را میشکند و میگوید: «تجربه حضور در رقابت های آسیایی با رقابت های داخلی خیلی متفاوت بود. سطح مسابقات آسیا خیلی بالاتر بود و طبیعتا مقامش ارزش بیشتری داشت. هر چقدر میخواهید مبارزه کنید؛ ولی قهرمانی خارج از کشور حس بهتری دارد». صدف در بخش مبارزه آزاد یا همان «فایت» شرکت کرده که در آن زدن ضربه به همه نقاط بدن جایز است؛ برایش هم تجربه خوبی داشته و هم اینکه پیامد خوبی.
** چطور میشود نینجا شد؟
از این جمع ١١نفره تقریبا همگی مربی هستند؛ علاوه بر سابقه زیادی که در این رشته دارند، قهرمانیهای متعددی هم در عرصه داخلی چه رقابتهای باشگاهی و چه استانی دارند. نکته جالب اینکه راه گرفتن مدرک مربیگریشان از همین قهرمانیهای کشوری به دست میآید. تینا روشن نیا که هر ١٠ نفر دیگر تقریبا سابقه شاگردی او را داشتهاند، میگوید: «اینکه باید در راه رسیدن به مربیگری قهرمان کشور شوند، دلیل دارد: اینگونه آنها میتوانند تجربیات مختلفی را که در این مبارزات به دست میآورند، در اختیار بقیه شاگردانشان هم بگذارند».
** واکنش خانواده ها
اینکه دختران جذب رشتههای رزمی بشوند، در نگاه اول پیچیده است؛ در گذشته معمولا خانوادهها هراس زیادی از این داشتند که دخترانشان رزمیکار شوند؛ عمده دلیلش هم این بود که ترس داشتند آسیب ببیند و نتوانند از پسِ آسیبدیدگیاش بربیایند؛ ولی الان طبق گفتههای این نینجاها، شرایط با گذشته فرق کرده است.
** ورزش ارزان؟
برای نینجاشدن یک زن، موضوع فقط خانواده ها نیست، بلکه خود ورزشکار هم است که باید توانایی غلبه بر ترسش را داشته باشد. تبدیلشدن به یکی از این دختران و انجام حرکات ویژه با سلاح سرد و فعالیتهای سخت بدنیاش، نیاز به اعتمادبهنفس زیادی دارد. خود همین نینجاها هم روزی که شروع کرده بودند، فکرش را نمیکردند بتوانند توانایی انجام حرکاتی را که فعلا انجام میدهند، داشته باشند.
** چرا دختران نینجا میشوند؟
هنوز هم برای بسیاری علامت سؤال است که چه میشود یک دختر جذب چنین رشتهای میشود که ظاهرا خشن است. در نگاه اول، به نظر میرسد زنان نینجا برای فراگیری دفاعشخصی به این رشته گرایش داشتهاند؛ ولی در صحبت هایشان کمتر این موضوع مطرح میشود و بیشتر برایشان این مهم است که میتوانند فعالیت های سخت چند رشته ورزشی را یک جا تجربه کنند.
** نینجا و مصدومیت
دختران نینجا سختی های زیادی برای رسیدن به جایگاهی که دارند کشیدهاند؛ از مخالفت ابتدایی خانوادهها گرفته تا کمبود جا برای تمرین و البته مشقت هایی که در طول تمرین به جان خریدهاند.
** موج های آرامش!
دخترانی که دور هم جمع شدهاند، همگی تحصیلکردهاند؛ یا فعلا دانشجو هستند یا اینکه تحصیلات دانشگاهیشان را تمام کردهاند. معتقد هستند که اتفاقا این رشته توانسته کمک زیادی هم به درسشان کند؛ میگویند نینجارنجر ذهن شما را آرام میکند و میتوانید با تمرکز بالاتری درس هایتان را فرا بگیرید. حرکات رزمی که در لباس هایشان نشان میدهند، ارتباط چندانی با زندگی واقعیشان ندارند.
** سقف نینجاشدن
با وجود اینکه همگی تقریبا وارد عرصه مربیگری شدهاند و در زمره دختران باسابقه نینجا هستند ولی هنوز می گویند ابتدای راه هستند. ساحل میگوید: «این رشته سقف ندارد. وقتی وارد والیبال و بسکتبال میشوی دیگر تکنیک ها تمام میشود ولی نینجارنجر سقف ندارد. شما هر روز حرکت جدیدی را یاد میگیری و بعد میگویی که تمام شده و یکدفعه میبینی که مربیات حرکت دیگری هم در تمرین میزند و متوجه میشوی که هنوز جای کار بسیاری مانده است؛ به خاطر تنوع زیادی که دارد باز بینهایت است بههمیندلیل است که وقتی کسی وارد این رشته میشود، دیگر ماندگار میشود».
** استقبال از نینجاشدن
تا همین دو سال پیش تعدادشان به زحمت به هزارو ٥٠٠ نینجای زن میرسید ولی حالا نزدیک به چهار هزار نفر هستند و به نظر میرسد با استقبالی که از این رشته شده، در سالهای پیشرو بازهم تعدادشان در سطح کشور بیشتر شود؛ البته این به آن معنی نیست که نینجارنجرهای زن ریزش هم ندارند؛ روشننیا میگوید: «همانقدر که تعداد بچهها از اینسو رشد میکند، از طرف دیگر ریزش هم داریم؛ تعدادی از بچههایمان که به شهرستان میروند دیگر تمریناتشان را کنار میگذارند. عدهای هم که وقتی متأهل میشوند کار را کنار میگذارند و باید البته دوران بارداری نینجاها را هم در نظر داشت. با این حال در مقیاس کلی گرایش به این رشته بیشتر شده است».
** امکانات حداقلی، هیجان حداکثری
برای پیشبرد بهتر این ورزش و در کل برای رسیدن به سطوح بینالمللیاش، دختران نینجا نیاز مبرمی به امکانات دست اول دارند؛ درست است که بسته به شرایط بدنسازی ویژهای که دارند، بیشتر در کوه، جنگل و بیابانها تمریناتشان را از سر میگیرند ولی بخش زیادی از وقتشان را باید در باشگاه سپری کنند؛ باشگاههایی که البته نه استاندارد هستند و نه تخصصی.
سهم دختران نینجا از شبکه های صداوسیما چیزی نیست؛ فعالیت آنها و مسابقاتشان جایی پخش نمیشود و گزارشهای تمرینیشان هم در شبکههای صداوسیما روی آنتن نمیرود. اگرچه یکی، دوبار شبکه خبر به سراغشان رفته؛ ولی این موارد نمیتواند اسپانسری را تشویق کند تا این دختران را حمایت کند. میگویند ما را مثل اوایل دیگر رشتههای زنان همانقدر کوچک هم در تلویزیون نشان دهند، میتواند امیدوارکننده باشد.
دختران نینجا این روزها دومین دهه از فعالیت حرفهایشان را سپری میکنند و هنوز به حق واقعیشان در ورزش نرسیدهاند؛ آنها اگرچه تعداد مدالهای آسیاییشان زیاد نیست؛ ولی این کمیت را باید به پای نداشتن بودجه لازم و البته حمایتنشدن گذاشت؛ چهبسا با سرمایهگذاری در این بخش بتوان در یکی، دو سال آینده به اهتزار پرچم ایران در دیگر کشورها به دست همین نینجاها امیدوار هم بود.
*منبع: روزنامه شرق،1396،4،17