کد خبر: ۱۰۶۰۷۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۳ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ - 24 June 2017
یکی از سؤال‌هایی که همواره در میان ملت‌های خاورمیانه مطرح می‌شود این است که چرا خاورمیانه برای آمریکا و غرب این قدر مهم است؟
 پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: یکی از سؤال‌هایی که همواره در میان ملت‌های خاورمیانه مطرح می‌شود این است که چرا خاورمیانه برای آمریکا و غرب این قدر مهم است؟

در ادامه این یادداشت به قلم حسن هانی زاده، می خوانیم: خاورمیانه اساسا به دلایل متعددی، به عنوان گذرگاه مطمئن آمریکا و غرب به فراسوی اقیانوس‌ها تلقی می‌شود. اسلام، نفت، کانال سوئز و رژیم صهیونیستی 4 عنصر تعیین‌کننده در تهاجم آمریکا و کشورهای اروپایی به این منطقه بشمار می‌رود.

از آنجایی که ظرفیت بالای جهان اسلام و وجود جنبش‌های جهادی ضدآمریکا و صهیونیزم در خاورمیانه نگرانی‌هایی برای کشورهای استعمار گر به وجود آورده، لذا برای تسلط این کشورها بر کانون خیزش های اسلامی، حضور فیزیکی دائمی استعمارگران در این منطقه در دستور کار قرار گرفت.

شکست انگلیس وفرانسه در مصر ، سوریه ، عراق و شمال آفریقا پس از جنگ اول جهانی نوعی اتحاد تاکتیکی میان این دو قدرت استعماری پیر وفرتوت با آمریکای جوان بوجود آورد.

اسلام بطور طبیعی عامل اصلی شکست انگلیس وفرانسه برای حضور دائمی در کشورهای تحت استعمار بود زیرا وجه مشترک همه گروه های مبارز ضد استعماری در منطقه ،اسلام بود.

لذا ابتدا طرح شوم سایکس - پیکو در سال 1916 برای تقسیم خاورمیانه میان دو ابر قدرت آن زمان یعنی فرانسه و انگلیس عملیاتی شد. عراق، اردن و فلسطین سهم انگلیس شد و فرانسه نیز بر سوریه و لبنان تسلط پیدا کرد.

با این که از جنگ اول تا دوم جهانی خاورمیانه همواره عرصه تاخت وتاز فرانسه وانگلیس بود اما نفوذ این دو کشور با ظهور قدرت تازه نفسی به نام آمریکا افول کرد.

طبیعی است جنگ دوم جهانی وپیروزی آمریکا ، انگلیس وفرانسه در این جنگ نوعی همگرائی استراتژیکی میان این 3 قدرت بوجود آورد تا بتوانند غنائم خاور میانه را منصفانه !میان خود تقسیم کنند.

انگلیس پیر که بعد از قرنها تسلط بر جهان نیازمند یک هم پیمان جدیدی داشت برای پیشبرد اهداف دراز مدت خود از آمریکا به عنوان ابزاری سیاسی و نظامی استفاده کرد.

در موشکافی سیاست انگلیس یک نکته کلیدی وجود دارد وآن این است که انگلیس برای پیشبرد اهداف سیاسی کلان ودراز مدت خود از توان نظامی آمریکا استفاده می کند و سپس خود به بهره برداری سیاسی می پردازد.

انگلیس ، ایالات متحده را برای حمله به افغانستان وعراق تشویق کرد تا در پرتو آن بتواند برای حضور سیاسی دراز مدت خود در این دو کشور برنامه ریزی کند.

عنصر دوم که خاور میانه را به یک کندوی عسل برای آمریکا و برخی کشورهای اروپائی تبدیل کرد وجود نفت است.
اولین چاه نفتی که در خاورمیانه کشف شد در مسجد سلیمان ودر سال 1908 بود که موجب شد استعمارگران غربی به منطقه لشکر کشی کنند.

البته قبل از مسجد سلیمان در سال 1904 انگلیسی ها وجود رگه هائی از سفره های نفتی را در فلسطین اشغالی یافته بودند اما چون استخراج نفت در فلسطین به دلیل خالی بودن سفره های نفتی از وجود گاز طبیعی برای ایجاد فوران در چاه ها ،نیازمند هزینه بالائی بود لذا نفت فلسطین مورد بهره بر داری قرار نگرفت. وجود 75 در صد از منابع طبیعی وسوخت های فسیلی در خاور میانه موجب شد که آمریکا و کشورهای اروپائی برای تامین سوخت مورد نیاز خود سیاست های شیطنت آمیزی را دنبال کنند.

عنصر سوم که لشکرکشی غرب وآمریکا را به خاور میانه و شمال آفریقا تسریع بخشید وجود کانال سوئز بود.

این کانال که دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل می کند ازاهمیت فوق العاده ای برای دریانوردی بین اقیانوسها بر خوردار است.
کانال سوئز در سال 1869 توسط فرانسویها احداث شد و سپس انگلیسی ها اغلب سهام این کانال را خریداری کردند.

به مین دلیل زمانی که جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر در سال 1956 این کانال را ملی اعلام کرد انگلیس ، فرانسه واسرائیل مشترکا به مصر حمله کردند.

تا قبل از احداث این کانال ،کشتی های انگلیس وفرانسه برای رسیدن به هند و شرق آسیا ناچار بودند مسافتی در حدود 29 هزار مایل دریائی را طی کنند اما با احداث کانال سوئز این مسافت به 9 هزار مایل دریائی کاهش یافت. عنصر مهم دیگری که شدیدا مورد توجه آمریکا واروپا قرار داشته ودارد مساله وجود رژیم صهیونیستی است.

از سال 1948 که رژیم اسرائیل با کمک انگلیس ، فرانسه و آمریکا شکل گرفت تمام تلاش این قدرت ها براین متمرکز بود که اسرائیل به عنوان قدرت برتر بلا منازع منطقه در طول تاریخ باقی بماند.

حفظ امنیت اسرائیل به عنوان سر پل آمریکا وغرب در خاور میانه یک استراتژی غیر قابل تغییر در سیاست خارجی آمریکا وغرب تلقی می شود وهیچ رئیس جمهور ورهبری در آمریکا وغرب نمی تواند امنیت کلان اسرائیل را نا دیده بگیرد.

لذا هر تهاجمی از سوی آمریکا و غرب علیه کشورهای خاورمیانه صورت می گیرد یکی از اهداف پنهانی این لشکرکشی ایجاد یک کمر بند امنیتی برای اسرائیل و تضعیف کشورهای تهدید کننده امنیت رژیم اسرائیل می باشد. اما آیا بالاخره آمریکا و غرب روزی از خاور میانه رخت بر خواهند بست؟

پاسخ آری اما این امر به فرو پاشی رژیم صهیونیستی بستگی دارد.اسرائیل هم بنا به دلایلی، دچار فرو پاشی خواهد شد که در این زمینه نیز دو عامل موجبات این فرو پاشی را فراهم خواهد کرد.

اولین عامل، افزایش ضریب آسیب پذیری اسرائیل به سبب وجود موشک های دور برد حماس وحزب الله است که این موشکها می تواند قلب تل آویو را هدف قرار دهد.

افزایش نا امنی ها در فلسطین اشغالی به مهاجرت معکوس یهودیان از فلسطین اشغالی به آمریکا وغرب منجر شده.

از جنگ 33 روزه سال 2006 لبنان واسرائیل تا کنون 270 هزار یهودی به دلیل مبهم بودن آینده این رژیم ناچار به مهاجرت شدند.

اسرائیل برای انتقال هر خانواده یهودی 4 نفره از سراسرجهان هزینه ای معادل 300 هزار دلار متحمل شده است. عامل دیگری که به فرو پاشی اسرائیل منجر خواهد شد تشدید اختلاف میان یهودیان سفاردیم و اشکنازی می باشد.

سفاردیم ها که به یهودیان اروپای شرقی و آسیای مرکزی و افریقا گفته می شود به عنوان شهروند درجه دو در فلسطین اشغالی زندگی می کنند و بیشتر پست های کلیدی در اختیار اشکنازی ها که از اروپای غربی مهاجرت کرده اند قرار دارد.

تظاهرات روزانه سفاردیم ها علیه رژیم اسرائیل و فرار آنان از ارتش به ایجاد دوگانگی در جامعه یهودیان منجر شده واحتمال بروز درگیری میان سفاریم های واشکنازی ها وجود دارد.

اگر شکاف موجود میان سفاردیم ها واشکنازی ها افزایش یابد شرایط جامعه یهود اسرائیل دستخوش تحول خواهد شد ووضعیتی که برای ایرلند جنوبی و بریتانیا بوجود آمد برای اسرائیل نیز بوجود خواهد آمد.
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/2 تیر96 
برچسب ها: خاورمیانه ، اسرائیل
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: