روزنامه شهروند در گزارشی نوشت: این روزها بازنشستگی آغازی برای کار جدید است، روزهایی که بعد از یک عمر دوندگی، گویا دوباره به نقطه شروع رسیدهای، زمانی که فرد باید بعد از سالها تلاش و زحمت، کفش آهنین به پا کند و مانند روزگار جوانی به دنبال شغل جدید بگردد تا بتواند از پس مخارج و هزینههای زندگی برآید.
در ادامه در گزیده ای از این گزارش می خوانیم: قدیم بازنشستگی مترادف بود با دنیایی فارغ از قیدوبند، دستورات و مقررات محیط کار. دورهای که استراحت، بازی با نوه و نتیجه، پارک و مسافرت مهمترین برنامههایش بود و از این دوره شیرین، چیزی جز تفریح و داشتن دنیای بیغلوغشی همانند کودکان تصور نمیشد. اما این روزها بازنشستگی آغازی برای کار جدید است، روزهایی که بعد از یک عمر دوندگی، گویا دوباره به نقطه شروع رسیدهای، زمانی که فرد باید بعد از سالها تلاش و زحمت، کفش آهنین به پا کند و مانند روزگار جوانی به دنبال شغل جدید بگردد تا بتواند از پس مخارج و هزینههای زندگی برآید.
زندگی انسان از نظر شغلی به سه دوره قبل اشتغال، اشتغال و بعد از اشتغال تقسیم میشود.
در دوره نخست که مربوط به کودکی و نوجوانی است، فرد با تحصیل و فراگیری اصول کار، خود را برای قدم گذاشتن در بازار کار آماده میکند؛ دوره اشتغال با یافتن شغل آغاز می شود و تا بازنشستگی ادامه دارد؛ دوره سوم نیز مربوط به دوره بازنشستگی است، دورهای که فرد از قیدوبند خشک اداری رها میشود و مرحله رفاه و استراحت دوره بازنشستگی انتظارش را میکشد. اما این سه چرخه حیات شغلی در همه کشورها یکجور نیست، در جوامعی که رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بالاتری وجود دارد، هرکدام از چرخههای ذکرشده سر جای خود قرار میگیرند، اما در جوامعی که دچار بههمریختگی اقتصادی و مشکلات اشتغال هستند، منظمبودن این چرخهها دور از ذهن است.
در این جوامع مرحله دوم اشتغال برای بخش قابلتوجهی از افراد در سنین پایین و در دوره نوجوانی و حتی کودکی شروع میشود، افراد در این جوامع متناسب با رشته تحصیلی خود کار مناسب و شایستهای پیدا نمیکنند، نرخ بیکاری در این جوامع بالاست و عدهای نیز چند شغله هستند و درنهایت با آغاز چرخه سوم زندگی یعنی بازنشستگی، عدهای مجبور میشوند برای تامین مخارج زندگی به بازار کار برمیگردند که این ماجرای بازگشت به بازار کار به نوبه خود موجب افزایش بیکاری در بین جوانان میشود.
نظامهای بیمهای با شکلگیری اجتماعات بزرگ کارگری و لزوم توجه به نیازهای کارکنانی که بعد از یک دوره زمانی توانمندی اولیه را برای ادامه کار نداشتند، شکل گرفته است. این سازمانها مکلف هستند با دریافت بخشی از حقوق کارکنان در حین خدمت بهعنوان حق بیمه، امکان استفاده از آن را برای سنین پیری و بازنشستگی کارکنان فراهم آورند. با وجود اینکه هدف سازمانهای بیمهای حمایت از بازنشستگان تحتپوشش برای برقراری یک زندگی شرافتمندانه است، اما در جامعه شاهد هستیم بازنشستگانی که تحتپوشش بیمه تامین اجتماعی هستند و مستمری دریافت میکنند، به اشتغال مجدد روی میآورند.
این موضوع زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم تا چند سال آینده، سالمندان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را به خود اختصاص خواهند داد که این افزایش روزافزون جمعیت سالمندان، مشکلات و دغدغههای آنها، موضوعات مهمی هستند که مسئولان باید در برنامهریزیهای کشور به آن توجه ویژه داشته باشند.
بازنشستگی برای افراد دورهای متفاوت است، دورهای که ممکن است سلامت جسمانی و روانی فرد بازنشسته و خانوادهاش به خطر بیفتد. دورهای که فرد با شروع آن احساس پیری میکند و اگر تدابیر لازم برای آن صورت نگیرد، فرد دچار نگرانی و اضطراب حاصل از بیکفایتی و عدممفیدبودن خواهد شد. آنچه اهمیت دارد، بکارگیری سیاستهای اجتماعی متناسب با شرایط جامعه است تا این سیاستها بتوانند مشکلات و آثارمنفی این دوره روی زندگی فرد بازنشسته را تعدیل کنند. بازگشت به بازار کار و اشتغال یکی از مهمترین رویدادهای دوره بازنشستگی است که باید برای بهبود وضع زندگی بازنشستگان مورد توجه قرار گیرد.
**بهترین سیستمهای بازنشستگی در جهان
در کشورهای مختلف سیستمهای بازنشستگی متفاوت است، موسسه جهانی مرسر ملبورن در استرالیا بهتازگی در ششمینسال فعالیت در زمینه ارایه بهترین سیستمهای بازنشستگی در جهان، مطالعهای انجام داده که در آن ٢٥کشور را مورد مقایسه قرار داده است. در این مطالعه سه فاکتور سلامت روانی سالمندان، نرخ فقر در دوره سالمندی و روابط اجتماعی سالمندان مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مطالعه هر سه شاخص برای ٢٥کشور محاسبه شده است و مجموع این سه فاکتور، شاخصی را ایجاد میکند که وضع کشورهای مورد بررسی را برای سالمندان و رفاه آنان نشان میدهد. در این مطالعه لیستی از ١٠کشور با بهترین سیستمهای بازنشستگی در جهان در سال ٢٠١٦ ارایه شده است، این کشورها به ترتیب کیفیت عبارتند از:
**بازنشستگی در ایران
در تعریف سالخوردگی جمعیت، کشورهایی که ٧درصد کل جمعیت آنها ٦٥سال و بیشتر باشند، سالخورده نامیده میشوند. مقایسه گروههای سنی جمعیت ایران در طی ٣٠سال گذشته نشان میدهد نسبت جمعیت ٦٥سال به بالا افزایش یافته و به ٦,١درصد درسال ٩٥ رسیده است، مطابق با این تعریف کشور ایران در سال ٩٥ جزو جوامع سالخورده محسوب نمیشود. اما این افزایش نسبت افراد سالمند در طی ٣٠سال گذشته، هشداری در جهت بهبود امکانات بیمهای، درمانی و بازنشستگی برای جمعیت سالمند درحال افزایش است.
در حالحاضر صندوق بازنشستگی کشور، در حدود یکمیلیون و ٢٧٠هزار بازنشسته و مستمریبگیر دارد که با توجه به روند افزایشی افراد در سنین بالا و افزایش امید به زندگی، انتظار میرود در سالهای آینده به این تعداد افزوده شود. در نتیجه باید به دنبال افزایش کیفیت صندوقها و سیستم بازنشستگی کشور برای پاسخگویی به نیاز جمعیت بازنشسته درحال افزایش بود.
در کشورهای توسعهیافته و کشورهایی که سیستم بازنشستگی باکیفیتی دارند، بسیاری از مردم به صورت اختیاری، قبل از رسیدن به سن بازنشستگی رسمی، برای استفاده از مزایای بازنشستگی (ازجمله رهایی از قیدوبند اداره، داشتن درآمد کافی بدون دردسر، امکانات بیمهای و تفریحی) خود را زودتر بازنشسته میکنند که این موضوع موجب بهوجود آمدن بار اضافی برای افراد جوان و جمعیت فعال کشور میشود.
اما در ایران این قضیه درست برعکس است و افراد بازنشسته بعد از بازنشستگی دوباره به بازار کار روی میآورند که این امر ناشی از مزایا و امکانات ناکافی دوره بازنشستگی است. بازگشت مجدد بازنشستگان به بازار کار موجب افزایش بیکاری در نیروی جوان و فعال میشود.
سعید فراهانی، اقتصاددان در اینباره میگوید: «سیستم بازنشستگی، مستمری افرادی که مجددا به بازار کار برمیگردند را قطع میکند، چراکه این افراد توانایی کارکردن دارند و این قطع مستمری موجب میشود سنگینی هزینه زندگی بازنشستگان از روی دوش جوانان و نیروی فعال برداشته شود.»
**چرا بازنشستگان به بازار کار برمیگردند؟
آمار و ارقام سال ٩٤ نشان میدهد ١,٥میلیون ایرانی بالای ٦٠سال به دلایل مختلف ازجمله افزایش امید به زندگی، بازنشستگی اجباری پیش از موعد، میل به کار مجدد به علت ترس از کنار گذاشته شدن و از دست دادن احترام در بین اعضای خانواده و نیز نیاز اقتصادی از مهمترین دلایل بازنشستگان برای اشتغال مجدد است که بسیاری از این دلایل، ریشه در ناکارآمدی سیستمهای بازنشستگی موجود دارد.
مطالعه علی شکوری درباره بازنشستههای سازمان تامین اجتماعی در ٦منطقه استان تهران که ٦٧درصد آنان کارکنان بازنشسته ادارات دولتی، ٢١درصد بازنشسته شرکتهای خصوصی و ١٢درصد بازنشسته مشاغل آزاد بودند، نشان میدهد که ٥٤درصد افراد مورد بررسی دارای شغل مجدد و ٤٦درصد مابقی بدون شغل مجدد بودند.
مطالعه شکوری نشان میدهد مشکلات اقتصادی و علاقه به کار و تقدس کار و افزایش ارتباطات اجتماعی نقش مهمی در گرایش به اشتغال مجدد دارند. میزان اهمیت عوامل مختلف در گرایش به کار مجدد به شرح زیر است:
**آژانس هواپیمایی
برای خرید بلیت وارد آژانس هواپیمایی میشوم، همه باجهها شلوغ است و باید منتظر باشم. از لحظهای که نشستم، پیرمرد را میبینم که نزدیک به ١٠دقیقه با سینی چای جلوی در اتاق رئیس ایستاده، منشی دوباره به او اخطار میدهد: «داخل نرو تا تلفن رئیس تمام شود وگرنه مثل دفعه قبل از اتاق بیرونت میکند.»
بعد از چند دقیقه معطلی وارد اتاق میشود، در اتاق باز است، چای را روی میز میگذارد، دستان لرزانش فنجان را سر ریز میکند و اینجاست که صدای رئیس بلند میشود: «عرضه آوردن یک فنجان چای هم نداری؟» تنها لحظهای میگذرد و دوباره صدای رئیس بلند میشود، اینبار از سردی چای فریاد میکشد، تا میخواهد علت را معطلی پشت در اتاق بیان کند، رئیس امان نمیدهد و میگوید: «آخر وقت برای تسویه بیا، بهخاطر نیاز مالی و خرج و مخارج زندگی استخدامت کردم، اما اینجا به نیروی جوان نیاز داریم، نه پیرمرد بازنشستهای مثل تو.»
**تاکسی
«برای هزار تومن از صبح تا شب کلاج ترمز میگیرم و با هزار تا آدم مختلف سروکله میزنم، بلکه ته برج بتونم سرم و جلوی زن و بچهام بالا بگیرم، آخه با حقوق بازنشستگی که نمیشه زندگی کرد.» حرفهایی که میزند باب میل دو پیرمرد دیگری است که روی صندلی عقب نشستهاند، راننده میگوید و آن دو مسافر تایید میکنند. معلمی بوده که این روزها راننده شده؛ دخترش دمبخت است و منتظر تکمیل جهیزیه تا شهریورماه باید جهیزیهاش را تکمیل کند وگرنه آبروی دختر میرود، میگوید: «دختر بدون جهیزیه به خانه شوهر برود تا قیامت زخم زبان میشنود.»
**شرکت خصوصی
١٠سال از بازنشستگیاش میگذرد، در طول این ١٠سال لحظهای از فکر کار بیرون نیامده و روز بعد از بازنشستگی به فکر راهاندازی شرکت خودش افتاده، میگوید: «دلبستگی به کار و فعالیت باعث شده که این ١٠سال لحظهای به بازنشستگی فکر نکنم، بهنظرم کلمه بازنشستگی بار منفی دارد و یاد ازکارافتادگی میافتم. در طول این مدت مثل سالهای قبل صبح زود از خواب بیدار شدم و تا عصر در شرکت کار کردم، نمیتوانم بگویم که از نظر مالی به پولش احتیاج ندارم، اما مهمترین دلیل کار مجددم علاقه به کار است، نه نیاز اقتصادی. مردها یک روز که در خانه میمانند باید کمک خانواده، کارهای خانه را انجام دهند و من از کار خانه متنفرم و کار بیرون را ترجیح میدهم.»
**در ایران، بازنشستگی به معنای سالمندی نیست
بیشتر افراد چنین تصور میکنند که تا آخرین لحظات زندگی باید کار کنند، کاری که در ازای آن مزد دریافت کنند تا بتوانند در کنار احساس مفید بودن، هزینههای زندگی خانواده را پاسخ دهند.
مریم میرزایی، جامعهشناس درباره این موضوع چنین میگوید: «مشکلات اقتصادی و بازنشستگی اجباری پیش از موعد از مهمترین دلایل گرایش بازنشستگان برای اشتغال مجدد در سالهای گذشته بوده است. در بیشتر نقاط دنیا سن بازنشستگی بالای ٦٠ تا ٦٥سال و برای ایران، میانگین سن بازنشستگی ٥١,٥سال است که با امید به زندگی بالای ٧٠سال، فرد بازنشسته باید بیش از دو دهه از زندگیاش را بدون کار سپری کند.
این درحالی است که فرد بازنشسته در ٥٠سالگی آمادگی لازم برای خانهنشین شدن، احساس سالمندی و بازنشستگی را ندارد و خود را قادر و توانا برای کارکردن میداند، این امر باعث میشود که به فکر داشتن شغل مجدد بیفتد. هرچه در کشور خدمات رفاهی و تفریحی و نیز درآمد بازنشستگان بیشتر شود، آنها کمتر به فکر بازگشت به بازار کار میافتند.»
*منبع: روزنامه شهروند، 1396.4.3